تعريف علم و انواع آن:
1- تعريف علم:
الف – علم روش شناخت حقايق است.
ب – علم عبارت است از، دانستنيهاي قابل اثبات در هر جا و در هر شرايطي.” در اين تعريف توجه به قابل اثبات بودن است”.
ج – علم از آن چيزي كه هست بحث ميكند.
د – علم توافق فكري و وحدت نظر است.
ه – علم معرفتي است منظم كه با روشهاي معيني بدست ميآيد و قوانين، روابط پايدار و واقعيتها رابيان ميكند.
و – علم عبارت است از، تراكم پياپي يا سيستماتيك اطلاعات و به عبارت سادهتر علم را ميتوان جمعپذير دانست.
ز- علم روش شناخت حقايق موجود در اين طبيعت بيكران و تنظيم قوانين حاكم بر پديدههاي آن است (اصل معلوليت) .
ح- علم آنچه را که موجود است مورد بررسي قرار ميدهد نه آنچه را که بايد باشد (اخلاق) .
در حقيقت نگرش به طبيعت و تنظيم قوانين حاكم بر آن و ارائه آنها به صورت علم ناشي از همين بينش است. به طور كلي تعاريف فوق همگي درست است و در اصل همگي مكمل يكديگرند، ولي با توجه به سوابق ذهني، افراد مختلف ممكن است يكي از آنها را بر ديگري ترجيح دهند، ولي ميتوان تعريف ذيل را به عنوان وظيفه و نقش علم با توجه به تعاريف مختلف ارائه شده در بالا و ساير تعاريف عنوان كرد . « نقشي كه علم بر عهده دارد اين است كه با نظاره و دقت در اين طبيعت بيكران، قوانين و اصول كلي را در خصوص چگونگي رويدادها و پديدههايي كه در موارد مختلف مورد مشاهده قرار ميگيرد، تعيين نمايد و از اين راه انسان را قادر سازد تا دانستنيهاي جزئي خود را در اطراف مسائل و ابهامات گوناگون خود به يكديگر مربوط سازد و نسبت به وقايعي كه بر ايشان ناشناخته است با توجه به روابط ايجاد شده قبلی تا حدودي به درستي و تا اندازهاي به صورت قابل اعتماد پيشبيني نمايد، در حقيقت يافتن رابطه علت و معلولی و در نهايت به شكل رياضي درآوردن آن اساس علم امروزي را تشكيل ميدهد »
هدف علم در حقيقت به منظور تسلط بر طبيعت و شناخت بيشتر آن و به وجود آوردن نظريه ميباشد و به عبارت سادهتر ميتوان گفت؛ هدف علم تشريح كليات و بدست دادن روابط علت و معلولي براي وقايع طبيعي در اين جهان بيكران است كه عموماً چنين تشريحي را در ابتدا نظريه علميدر خصوص آن واقعه ميخوانند .
1-1- انواع علم: علم را ميتوان به دو نوع تقسيم نمود كه يكي از آن دو زير مجموعه بسيار كوچكی از ديگري است که عبارتند از:
الف- علم لدني: علم لدني؛ علمي است كه نياز به آموزش ندارد و وجود آن با خودش است و انسان تاكنون بر مبناي پيدايش آن دست نيافته ولي اثرات آن را به وضوح و بدون ترديد در كليه امور جهان ميبيند . اين علم را بسياري علم شهودي خواندهاند. منبع آن براي ما روشن نيست و اصولاً آن را به ذات پروردگار منصوب ميكنيم، اين علم نياز به آموزش ندارد و خداوند متعال به هر كس و به هر اندازه كه بخواهد و صلاح بداند ميدهد و از اين نوع است علميكه به انبياء بزرگ الهي داده شده است، برخي از دانشمندان علوم رياضي نيز در اين گروه قرار دارند و نيز بينشی كه در روشندلان ديده ميشود. علم لدني اصولاً علمي است كه بر همه كائنات حاكم است و ما منبع آن را مربوط به ذات پروردگار ميدانيم و واقعاً علم به وجود واقعي آن نداريم ، ولي مشاهدات ما آن را تأييد مينمايد .
ب – علم اكتسابي: علم اكتسابي كه زير مجموعه بسيار كوچكي از علم لدني است و اصولاً با نگرش منطقي در طبيعت و پيدا كردن روابط علت و معلولي و متبلور كردن آنها به دست ميآيد، علمي قابل انتقال و آموزش ميباشد و ميتوان آن را از طريق آموزش كسب نمود و به همين دليل است كه آنرا علم اكتسابي ناميدهاند . از اين جمله است؛ علوم رياضي، فيزيك، جامعهشناسي، اقتصاد، مديريت، كامپيوتر، فناوري اطلاعات، علوم نظامی و … . فقط بايد توجه كرد كه با همه وسعتي كه اين علوم دارند، مجموع تمام آنها يك بينهايت كوچك از درياي عظيم علم لدني است كه بر كائنات تسلط دارد و وجود آن براي ما نامشخص ميباشد ولي پيامدهاي آن را ميبينيم و برايمان قابل انكار نيست .
(1) طبقهبندي علم اكتسابي:از زمانهاي بسيار دور، مثلاً از دوران شكوفائي علم در يونان باستان و يا در ايران باستان براي بيان مجموعه دانش بشري كه آن را علوم اكتسابي ناميديم، واژههايي مانند « فلسفه » يا « حكمت » را بهكار ميبردند و اين واژگان كليه معلومات بشري را شامل ميشد. فيلسوف، حكيم يا دانشمند در آنزمان، فردي بود كه در كليه علوم و فنون زمان خويش سرآمد همه باشد. چنانكه دانشمنداني چون سقراط، افلاطون، ارسطو، بطلميوس، تالس، بوعلي سينا، زكرياي رازي، فارابي، ابن خلدون، ابن هيثم، خيام، ابوريحان بيروني، خوارزمي، حافظ، سعدي، غياثالدين جمشيدكاشاني، شمس تبريزي و… حكيم و فيلسوف ناميده ميشوند. به تدريج توسعه علوم به اندازهاي تعميم يافت كه براي فيلسوف امكان اينكه بر كليه شعب دانش بشري تسلط پيدا كند وجود نداشت و اين امر سبب شد كه علوم يكايك از قلمرو فلسفه خارج شوند و راه جديدي را براي خود انتخاب كنند و به ادامه حيات خود بپردازند و مسير تكاملي خويش را طي نمايند. اين انشعابات انگيزهاي در دانشمندان به وجود آورد كه علوم را طبقهبندي كنند واز ديرباز علماي مختلف طبقهبنديهاي متفاوتی رابراي علوم ارائه داده اند. تعداد اين طبقهبنديها بسيارزياد است كه مهمترين و معتبرترين آنها به قرار ذيل است:
(الف) طبقهبندي علوم از نظر ارسطو:
((1)) فلسفه نظري كه شامل رياضيات، فيزيك و ماوراء الطبيعه بود.
((2)) فلسفه عملي كه شامل اخلاق، سياست (حكومت) و تدبير منزل يا اقتصاد بود.
((3)) فلسفه شعري كه خطابه و جدل را در بر ميگرفت.
(ب) طبقهبندي علوم از نظر فرانسيس بيكن: (از حيث ذهن طبقهبندي شده)
( (1)) علوم حافظهاي، يعني علوميكه به حافظه ارتباط دارد.
((2)) علوم تخيلي، يعني علوميكه در رابطه با تخيل انسان وجود دارد.
((3)) علوم عقلي و آن علومياست كه در رابطه با عقل انسان قرار دارد.
(ج) طبقهبندي علوم از نظر آگوست كنت :
آگوست كنت علوم را بر اساس جامعيت نزولي و پيچيدگي آنها طبقهبندي كرده است.
((1))علوم رياضي((2)) هيئت ((3)) فيزيك ((4)) شيمي ((5)) زيستشناسي((6)) جامعهشناسي
(د) طبقهبندي علوم از نظر آمپر:
((1)) علوم جهاني:
((الف)) علوم رياضي
((ب)) علوم فيزيك
((ج)) علوم طبيعي
((د)) علوم طبيعي
((2)) علوم عقلاني:
((الف)) علوم فلسفي
((ب)) علوم هنري
((ج))علوم تاريخ و نژادشناسي
((د)) علوم سياسي
(ه) طبقهبندي علوم از نظر هربرت اسپنسر:
هربرت علوم را از حيث انتزاعي و عيني بودن به صورت ذيل طبقهبندي كرد:
((1)) علوم انتزاعي:
((الف)) منطق
((ب)) رياضيات
((2)) علوم نيمه انتزاعي يا نيمه عيني:
((الف)) مكانيك
((ب)) فيزيك
((ج)) شيمي
((3)) علوم عيني:
((الف))ستاره شناسي يا نجوم
((ب)) زمين شناسي
((ج)) زيست شناسي
((د)) روانشناسي
((ه)) جامعهشناسي
(و) طبقهبندي علوم از نظر ملويل ديوئي :
ديوئي متخصص در فن كتابداري بود و روش وي در كتابخانههاي سراسر جهان در حال حاضر مورد استفاده و بررسي قرار دارد و علوم را به ده قسمت طبقهبندي نموده است:
((1)) اطلاعات كلي
((2)) فلسفه
((3)) دين و مذهب
((4)) علوم اجتماعي
كه علوم اجتماعي خود به چند زير مجموعه تقسيم ميشود
((الف)) آمار ((ب)) حقوق ((ج)) علوم سياسي (حكومت شناسي) ((د)) علم الاجتماع و …
((5)) زبان شناسي
((6)) علوم خالص مثل فيزيك، شيميو طب
((7)) علوم عملي يا كاربردي
((8) هنرهاي زيبا
((9)) ادبيات
((10)) تاريخ و جغرافيا
( ز) امروزه دانشگاههاي بزرگ جهان گروههاي خود را به صورتهاي مختلف تقسيمبندي كردهاند.
جمهوري اسلاميايران، آموزشهاي عالي را به شش گروه ذيل تقسيم نموده است:
((1)) گروه فني مهندسي ((2)) گروه علوم پايه (( 3) ) گروه كشاورزي
((4)) گروه علوم انساني ( ( 5) ) گروه هنر ((6)) گروه علوم پزشكي
مروت آزادبخت