روش تحقیق ترکیبی تحلیل محتوا (کمی- کیفی)
مهمترین شیوههای کمی تحلیل محتوا عبارتاند از:
تحلیل ارزشیابی و تحلیل احتمال وقوع
انگیزه اصلی کاوش در این فن، نحوه تبلیغات آلمان در هنگام جنگ دوم جهانی بود که با فنهای گوناگون ابداعشده توسط شخصی به نام گوبل Gobel بهطور بسیار مؤثر مردم کشورهای رقیب و همچنین جامعه آمریکا را تحت تأثیر قرار داده بود. تحلیل محتوا روشی است که میتوان آن را درباره انواع گوناگون پیامها مندرج در آثار ادبی، مقالههای روزنامه، اسناد رسمی، خطابهها، اعلامیه سیاسی، گزارشهای اجتماعات، برنامههای شنیداری و دیداری و گزارش مصاحبههای نیمه رهنمودی به کاربست (ریمون کیوی ۳۲۲۰)
*کلیدواژههای بحث:
تحلیل محتوا، عینیت، کیفیت، عمومیت، کمیت، انتظام، اعتبار
بهگونهای جدید و نسبت دقیق بکار برده شد. انگیزه اصلی کاوش در این فن، نحوه تبلیغات آلمان در هنگام جنگ دوم جهانی بود که با فنهای گوناگون ابداعشده توسط شخصی به نام گوبل Gobel بهطور بسیار مؤثر مردم کشورهای رقیب و همچنین جامعه آمریکا را تحت تأثیر قرار داده بود. تحلیل محتوا روشی است که میتوان آن را درباره انواع گوناگون پیامها مندرج در آثار ادبی، مقالههای روزنامه، اسناد رسمی، خطابهها، اعلامیه سیاسی، گزارشهای اجتماعات، برنامههای شنیداری و دیداری و گزارش مصاحبههای نیمه رهنمودی به کاربست (ریمون کیوی ۳۲۲۰ ).
۱- سابقه تاریخی تحلیل محتوا
تجزیهوتحلیل محتواهای متون مختلف به زمانی نسبتاً دور برمیگردد، مرتن و رورمن معتقدند که این فن در یونان باستان و بعدها در قرن هفتم میلادی در فلسطین برای استخراج تورات بکار برده شده است.
خصوصاً در ایران تجزیهوتحلیل متون یعنی جزءبهجزء کردن و یافتـن ارتبـاط بیـن متـون قرآنی (= تفاسیر ) در نظم و نثر فارسی از گذشتههای دور رواج داشته و در این راه شیوههای ضوابط نسبتاً» قابلاعتمادی بکار گرفته میشده است. با پیدایش روزنامه، فصل جدیدی در تکامل این فن گشوده شد و تحلیل و ارزیابی متن روزنامه آغاز گشت.
برخی از محافل آمریکایی بر سر آنکه تعدادی از روزنامهها مطالبی به نفع آلمان و بر ضد آمریکا مینویسند به جدال بر خواسته بودند و عدهای معتقد بودند که مثلاً روزنامه The True America مطالبش در جهت منافع آلمان است و عدهای دیگر این مسئله را نفی میکردند تا آنکه کار به دادگاه کشید در آنجا نیاز به ضوابط عینی و ملموس و قابلسنجش نمایان شد. بدین منظور آقای لاسول در پی یافتن روش برآمد که دارای چنان ضوابط نسبی عینی باشد. او از این طریق نشان داد که در بین ماههای مارس تا دسامبر ۱۹۴۳، روزنامه فوقالذکر چند بار جملات و اصطلاحاتی بکار برده است که له یا علیه آمریکا بوده است.( دکتر شیخی)
مرتن و رورمن نشان دادهاند که قبل از لاسول دانشمندان دیگری نظیر ویل ککس در سال ۱۹۰۰، استک لوسا در سال ۱۹۱۰ و غیره با پیدایش و گسترش روزنامههای یومیه به چنین کارهای دستزده بودند.
و ما باید به آن بیافزائیم که بسیار قبل از دانشمندان غربی، مولوی به مسئله اصلی تحلیل محتوا توجه داشته و در ادبیاتی زیبا به مسئله چنین اشارهکرده است.
نکتهها میگفت او آمیخته در گلاب قـنـد زهـری ریـخـتـه
ظاهر رقعه اگرچه مدح بود بوی خشم از مدح اگر ما مینمود
اما کار آقای لاسول نقطه عطفی درراه کاربرد این فن بود که بهتصریح در کشورهای دیگر و در زمینههای گوناگون (نظیر تحلیل نامهها، فیلمها، خبرها و برنامههای رادیو و تلویزیون و غیره) مورداستفاده قرار گرفت و تکامل یافت. ( رفیع پور: ۱۱۰)
اما همچنین در منابع دیگر ذکرشده است که اولین کندوکاو تجربی ارتباطات به مطالعات الهیات در اواخر سده هفدهم برمیگردد. هنگامیکه کلیسا نگران گسترش غیرمذهبی در روزنامهها بود. از آن به بعد این کندوکاو و کار تجربی به حوزههای زیادی دامن گسترده است؛ و احتمالاً اولین مورد سند تحلیل کمی مطالب مکتوب تحلیل محتوایی است که در قرن هجدهم در سوئد صورت گرفته است. (کریپندروف ۱۳)
۲- تعریف تحلیل محتوا:
تقریباً پژوهشهای علوم اجتماعی و انسانی، به هر طریق، به مطالعه دقیق نتایج بستگی دارد. با تعمیم این امر و پژوهش این سوال مطرح میشود: چه خصوصیاتی روش تحلیل محتوا را از دیگر مطالعات دقیق اسنادی متمایز میسازد؟ باید دانست که تعریفهای روش تحلیل محتوا بهمرورزمان، با توسعه فنون و بهکارگیری ابزار موجود برای مطالعه مسائل جدید و مطالب گوناگون، دچار تغییر شده است.
۱-۲-کارت رایت در کتاب خود آورده است که اصطلاحهای ” تحلیل محتوا ” و ” رمزگذاری ” را بهطور تبادل پذیری برای ارجاع به توصیف عینی، منتظم و کمی رفتارهای نمادی طرح میکند.
۲-۲- بارکوس معتقد است که ” تحلیل محتوا ” به معنای تحلیل علمی پیامهای ارتباطی است ازنظر وی این روش کاملاً علمی است و باوجود جامع بودن، ازنظر ماهیت نیازمند تحلیلی دقیق و منظم است. (هولستی ۱۳)
۳-۲- همچنین تعاریف دیگری از تحلیل محتوا به شرح زیر است. تحلیل محتوا عبارت است از طبقهبندی عنصرهای متن مورد تحلیل در مقولههای از پیش تعیینشده است. عنصرهای گوناگون را میتوان انتخاب کرد، کلمهها، جملهها، بندها، تنهای کامل و جزء آن و میتوان آنها را در دو مقوله طبقهبندی کرد. عنصرهایی که دارای ریشه دستوری هستند و عنصرهای دیگر. البته د عین حال نمیتوان چند مقوله را باهم بکار برد.(مورین دوروژه ۲۰۰)
۴-۲- همچنین تحلیل محتوا روش مطالعه و تجزیهوتحلیل ارتباطها به شیوه فضا مدار عینی و کمی برای اندازهگیری متغیرهاست (کرلینجر ۲۳۸۰)
۳- شروط عینیت، انتظام و عمومیت:
تعریفهای روش تحلیل محتوا، برخلاف تنـوعشـان، توافـق جامعـی را دربـاره شـروط ” عینیـت ” ، ” انتظام ” و ” عمومیت ” دارند. ما معانی این شرطها را علاوه بر دو شرط دیگری که قدری جدل آمیز تر هستند. مبنی بر اینکه این روش باید کمی و محدود به تحلیل محتوای آشکار باشد بررسی خواهیم کرد.
شرط عینیت تصریح میکند که هر مرحله از فرایند پژوهش باید بر اساس قواعد، احکام و روشهای مشخص انجام گیرد. حتی سادهترین و عادی و مکانیکیترین اشکال تحلیل محتوا، به قضاوت پژوهشگر در امر تصمیمگیری درباره اطلاعاتش نیازمند است.
یکی از معیارهای عینیت این است که، آیا تحلیل گران دیگر، با تبعیت از روشهای یکسان و اطلاعات مشابه، میتوانند به نتایج مشابهی برسند؟
پژوهشگری که نتواند روشها و معیارهای انتخاب اطلاعاتشان را برای تعیین مناسب و نامناسب بودن اطلاعات و تفسیر یافتهها به دیگر پژوهشگران انتقال دهد، در برآوردن شرط عینیت ناکام خواهد ماند.
شرط انتظام، هنگامی تحقق مییابد که دایره مشمول طرد محتوا یا مقولهها بر طبق قواعد کاربردی ثابتی مشخص گردد. این شرط، آشکارا، تحلیلهایی را که فقط به دنبـال جمعآوری مؤیدات فرضیههای پژوهشگر است طرد میکند.
همچنین بهطور ضمنی بیان میدارد که مقولهها را باید به شکلی تعریف کرد که بر طبق قواعد کاربردی ثابت قابلاستفاده باشند. به بیانی دیگر، مقولهها باید با قوانین عمومی و معین ساخت مقوله مطابقت داشته باشند. شرط انتظام پژوهش را میتوان با مثالی شرح داد. در کتابی که بهمنظور نشان دادن پایین بودن سطح فکری گروههای نژادی خاصی تهیهشده بود، کلیه مطالب تائید کننده قضیه نابرابری را هم از منابع معتبر و هم از منابع بسیار مشکوک، دستچین کرده بودند، درحالیکه واقعاً به برتری مدارک تائید کننده قضیه مخالف یعنی ” برابری نژادها ” به لحاظ کمی و کیفی توجهی نکرده بودند. اگرچه، یافتههایی که بین نژاد و هوش رابطه میبیند تحلیل محتوای ادبیاتی، معرفی شدند بااینحال، مطالعهای از این نوع، بهوضوح، حتی در رعایت اصول و ملاکهای بیقیدترین تعریف پژوهش منتظم، ناکام ماند.
شرط عمومیت داشتن، زمانی معنا مییابد که یافتهها باهم ارتباط نظری داشته باشند اطلاعات توصیفی صرف دربارۀ محتوا، بدون ارتباط با دیگر ویژگیهای اسناد یا خصوصیات فرستنده و گیرنده، پیام، ارزش چندانی ندارد.
۴- موضوع کمیت و کیفیت:
در تحلیل محتوا علاوه بر اینکه عینیت، انتظام و عمومیت از ویژگیهای مشخصه تحلیل محتوا هستند و دراینباره توافقی عمومی وجود دارد، دو شرط کمیت و کیفیت در متون اخیر روش تحلیل محتوا بحث فراوان ای را به خود اختصاص دادهاند.
نخست آیا روش تحلیل محتوا باید بهصورت کمّی انجام شود؟ دوم، آیا این روش باید محدود به محتوای آشکار پیام باشد، یا میتواند جنبههای پنهان ارتباطات را نیز موردبررسی قرار دهد؟
شرط کمیت، غالباً، هم توسط کسانی که این فن را علمیتر از دیگر روشهای تحلیل اسنادی میدانند و هم توسط کسانی که انتقادیترین موضع را نسبت به آن دارند، به یک اندازه ضروری قلمداد شده است. دیدگاه اخیر بر آن است که دلیل واضح و مشخص برای بهکارگیری روش تحلیل محتوا وجود ندارد، مگر اینکه سؤالی که شخص در پی پاسخگویی به آن است، کمی باشد. (لاسول، لرتروپول) بههرحال درباره معنای” کمی ” به نحوی درروش تحلیل محتوا به کار گرفته میشود اختلافنظر فراوان ای وجود دارد. گروه دیگری نیز وجود دارند که تمایز بین ” بررسی کمی ” و ” بررسی کیفی ” را میپذیرند، اما اصرار دارند که بررسیهای منتظم اسنادی از نوع اخیر، شکل مهم و شاید معنادارتری از روش تحلیل محتوا است.
۵- محتوای آشکار و پنهان:
یکی از منابع عمده اختلاف در تعریف روش تحلیل محتوا این است که، آیا این روش باید محدود به محتوای آشکار ” معنای سطحی متن ” باشد، یا میتوان آن را برای تحلیل لایههای عمیقتر معانی محصور در اسناد به کاربرد؟ آیا روشهای عینی و منتظم تحلیلگر را به گزارشنویسی صرف از خصوصیات اسناد محدود میکند، اگرنه در چه مرحلهای از فرایند پژوهش، میتوان تحلیل خود را به معانی پنهان متن گسترش داد؟
محتوای آشکار و پنهان میتواند بر دو سطح مورد ملاحظه قرار گیرد.
اول شرط عینیت تصریح میکند که فقط آن نمادها و ترکیبهای نمادی که واقعاً در پیام ظاهر میشوند، باید ثبت شوند؛ بهعبارتدیگر، در مرحله رمزگذاری پژوهش مرحلهای که کلمات خاص، موضوعها و نظایر آن در متن تعیین و در مقولهها قرار داده میشوند، فرد و پژوهشگر، اصطلاحاتی را ثبت میکند که واقعاً در اسناد وجود دارند.
دوم) ” فهم معنای مستمر در متن ” را، اگر بتوان چنین گفت، باید به مرحله تفسیر اختصاص داد؛ یعنی زمانی که پژوهشگر آزاد است از تمام نیروی تخیل و شهودش برای استنباط نتایج معنادار از اطلاعات استفاده کند. دومین جنبۀ محتوا آشکار و پنهان، به چگونگی تفسیر نتایج بازمیگردد.
۶- زمان بهکارگیری روش تحلیل محتوا:
یکی از مهمترین خصایص تحلیل محتوا کاربرد کلی و عام آن است. بهویژه در عصر حاضر که استفاده از کامپیوتر و در دسترس بودن آن موجب شدهات که کاربرد این روش بسیار آسانتر از زمان گذشته باشد آن را میتوان در مورد فراوردههای روشهای فرافکنی، موارد که آگاهانه برای مقاصد پژوهشی تولیدشده است و در مورد همه انواع موارد کلامی به کاربست (کرلینجر ۲۳۹۰)
این نکته همچون تکرار شده است که روشهای تحلیل محتوا را میتوان در همه شکلهای ارتباطات بکار بست. کتاب، جمله، شعر، روزنامه، آواز، نقاشی، سخنرانی، نامهها، قوانین، اساسنامهها و اجزاء یا مجموعههای وابسته به آنها ازجمله منابعی هستند که در این روش موردبررسی قرار میگیرند (ارل ببی ۱۴۴) و در صورت زیاد بودن حجم و تنوع بسیار اطلاعات اسنادی، دامنه احتمالات فقط با تصورات کسانی که از چنین اطلاعاتی در پژوهش خود استفاده میکنند، محدود میشود، این تنوع، با طرح بعضی از موضوعهایی که در مهرومومهای اخیر با استفاده از روش تحلیل محتوا موردپژوهش قرارگرفته است، مطرح میگردد.
– به لحاظ فرهنگ در ترانهها و ادبیات ملتهای مختلف چه تفاوتهای منعکس میشود؟
– محافظهکاران آمریکائی نمادهای سیاسی نیودیل را تا چه اندازه پذیرفتهاند؟
– واکنش شوروی نسبت به سخنپراکنی آمریکا چه بوده است.
۷- سه زمینهی مناسب برای تحقیقات تحلیل محتوایی:
بهطورکلی، روش تحلیل محتوا احتمالاً باید، برای حداقل سه دسته کلی از مسائل پژوهشی مناسب باشد که واقعاً ممکن است در تمام رشتهها و زمینههای پژوهشی شود.
۱-۷- هنگامیکه دسترسی به اطلاعات مشکل است و اطلاعات پژوهشگر محدود به مدرکهای اسنادی است، این روش میتواند مفید واقع شود.
گاهی اوقات که پژوهشگر به موضوعهای پژوهشی (پژوهشیاش) دسترسی مستقیم دارد ممکن است ترجیح دهد که اطلاعاتش را از طریق بعضی از اشکال روش تحلیل محتوا جمعآوری کند. حتی بهترین آزمایشها و بررسیها، باوجود اهمیت واقعیشان در پژوهش، موضوع موردبررسی و پاسخهایشان را در وضعی بسیار مصنوعی مطالعه میکنند.
همچنین تحلیل محتوای اسناد میتواند منبعی برای تکمیل اطلاعات محسوب شود این کاربرد روش تحلیل محتوا، حتی هنگامیکه دسترسی مستقیم به موضوع مشکلی را مطرح نسازد، بسط زمینه مستقلی برای معبرسازی اطلاعات بهدستآمده از طریق روشهای دیگر را ممکن میسازد.
۲-۷- بعضی از اشکال روش تحلیل محتوا، غالباً ، هنگامی ضروری است که اجزای نظری معین و مفروض اطلاعات و زبان موضوع موردبررسی، پژوهش مشخص باشد. کسانی که با بیماران روانی، مصاحبه میکنند و نیز فرافکنی و انواع دیگری از اطلاعات اسنادی را مورد تحلیل قرار میدهند، اغلب نیازمند به فهم ظرافت یا پیچیدگی اموری هستند که رسیدگی دقیق علمی را نارسا میسازند، حتی اگر آنها خواننده ماهر و حساسی انجام دهد.
۷-۳- سرانجام، روش تحلیل محتوا، باوجود مزیتهای فنی خود، میتواند سودمند باشد، زیرا حجم مطلب موردبررسی، بهتنهایی از توانایی پژوهشگر برای انجام پژوهش فراتر میرود. و روش تحلیل محتوا، برای همه پژوهشگران اسنادی مناسب نیست این روش بهندرت میتواند صحبت ادعایی (محتوایی) را تعیین کند و یا کیفیت زیباییشناختی شعری را ارزیابی نماید.
* اگر تحلیلگر؛ برای مطالعه موضوعهایی محدود عینی، نظیر تعیین اینکه روزنامه نیویورکتایمز در سال ۱۹۶۸ از همفری حمایت میکرد یا از نیکسون میتواند از روشهای دیگری از روش تحلیل محتوا استفاده کند، اما، آنچه را که پژوهشگر از تحلیل اسناد جستجو میکند، بهندرت میتواند به چنین سؤالهای عینی سادهای کاهش یابد.(هولستی، ۲۸)
۸- کاربرد تحلیل محتوا:
تحلیل محتوا میتواند محقق را در تهیه مدلهای عملکردی کمک کند و همچنین بهعنوان یک روش میتواند بهطور معکوس موجبات شناخت اندیشه و سبک یک نویسنده یا شاعر را فراهم سازد از طریق تحلیل محتوا میتوان نهتنها به توصیف رسید و بعدازآن به تحلیل علیت دستیافت بلکه موجبات فهم درون و همدلی ایجاد احساس مشترک را فراهم ساخت.(ساروخانی ۲۳۸)
اگرچه تحلیل محتوا همیشه درباره پیامها انجام میشود. میتوان آن را برای پاسخ دادن به پرسشهای مربوط به عناصر ارتباطی نیز بکار برد از تحلیل محتوا بیشتر برای توصیف ویژگیهای پیام استفاده میشود یکی دیگر از کاربردهای تحلیل محتوا به پژوهش در مورد تأثیر پیامبر دریافتکننده پیام مربوط میشود از تحلیل محتوا همچنین برای بررسی جنبه هائی از فرهنگ تغییرات فرهنگی نیز استفاده میشود. (نچمیاس ۴۷۱)
۹- مزایای تحلیل محتوا:
۱-۹- همه روشهای تحلیل محتوا برای مطالعه آنچـه در گفتـار است. ولـی در نگـاه اول دیـده می شو دو بهعبارتیدیگر آنگاه تلویحی و نهفته است مناسب است.
۲-۹- روش تحلیل محتوا محقق را مجبور میکند از تقسیمهای آنی و نسنجیده مخصوصاً از تقسیمهای نسنجیده خودش فاصله بگیرد.
۳-۹- نظر به اینکه تحلیل محتوا بر روی اسناد (معمولاً » مکتوب) انجام میگیرد لذا همیشه فرصت بازبینی کارهای گذشته تحقیق وجود دارد.
۴-۹- بسیاری از روشهای تحلیل محتوا به شیوهای منطقی و انتزاعی ساختهشدهاند بدون آنکه به عمق کار تحقیق یا به ابتکار عمل و خلاقیت محقق لطمهای وارد کنند (ریمون کیری ۲۲۲)
۵-۹- شاید بزرگترین امتیاز تحلیل محتوا این باشد که هم ازلحاظ زمان و هم ازلحاظ هزینه مقرونبهصرفه است.
۶-۹- امتیاز دیگر تحلیل محتوا این است در تحلیل محتوا معمولاً راحتتر از روشهای دیگر تحقیق میتوان بخشی از تحقیق را تکرار کرد نکته حائز اهمیت دیگر در تحلیل محتوا این است که این روش به پژوهشگر اسکان میدهد که فرایندهایی را که طی سدههای زمان طولانی رخدادهاند بررسی کنند (ارل ببی ۶۶۳)
۱۰- از معایب تحلیل محتوا میتوان به این موارد اشاره کرد.
۱-۱۰- بخشی از روشهای تحلیل محتوا بر پیشفرضهای دستکم ساده مبتنیاند از این لحاظ روش تحلیل محتوا مقولهای رکورددار است.
۲-۱۰- برخی از روشهای تحلیل محتوا مثل تحلیل ارزیابی خیلی سنگین و پرکارند.
۴-۱۰- اگرچه تحلیل محتوا بهطورکلی میدان کاربرد وسیعی عرضه میکند اما در مورد هر یک از روشهای اختصاصی آن وضع فرق میکند و برخی از آنها میدان کاربرد بسیار محدودی دارنـد. (ریمون کیوی ۲۲۶)
۵-۱۰- تحلیل محتوا محدود به ارتباطات ثبتشده است. ممکن است اینگونه ارتباطات، شفاهی مکتوب یا تصویری باشد ولی باید آنها را به شیوهای ثبت کرد که بتوان به تحلیل آنها پرداخت.
۶-۱۰- مسائل مربوط به اعتبار در تحلیل محتوا محتلمند. (ارل ببی ۶۶۴)
۱۱- انواع تحلیـل محتـوا (تحلیلهای کیفی و تحلیلهای کمی)
۱-۱۱- تحلیلهای کیفی: در ابتدای استفاده از این فن، دانشمند بیشتر به بررسی کیفی محتواها میپرداختند امروزه نیز ابداع شیوههای کمی، تحلیلهای کیفی همچنین مورداستفاده است. در اینگونه بررسیهای کیفی، هدف آن است که تأثیر متنهای موردنظر بر روی گیرنده پیام (خواننده، شنونده، بیننده) سنجیده شود و این از آن طریق انجام میگیرد که محقق بار ارزشی مفاهیم و عبارتهای بکار برده شده را بررسی و شمارش میکند بهعبارتدیگر یک شیوه مهم و معمول از فن تحلیل محتوا به شمارش مفاهیم و پیام هائی میپردازد که فرستنده پیام ابراز داشته است.
گاه تعداد این پیامها خود گویای یک مطلب خاص هستند که در شرایط عادی جلبتوجه نمیکنند، اما مخاطب را بهطور ناخودآگاه تحت تأثیر قرار میدهد و گاه نسبت تعداد این پیامها با تعداد پیامهای دیگر مقایسه میشود و از آن طریق اطلاعاتی به دست میآید.
۱ -۱-۱۱- شرایط کلی تحلیل محتوای کیفی:
اول تعیین چهارچوب تئوریکی: در اینجا محقق میبایست ابتدا چهارچوب تئوریکی داشته باشد که بر اساس آن فرضیهها و متغیرهای خود را مشخص سازد و سپس در پی یافتن روشی برآید که برای سنجش آن متغیرها مناسب باشند.
دوم نمونهگیری: به اقتصادی مسئله موردبررسی، محقق باید متن هائی را گردآوری کند که در آنها بتوان مسئله موردبررسی را به نحو قابلتعمیم تحلیل نمود. انتخاب این نمونهها همواره به اقتضای مسئله موردبررسی خواهد بود.
سوم واحـد محتـوا: پس از نمونهگیری، نوبت به تعین واحدهای سنجش میرسد. این واحدها میتوانند لغات، جملات، سرمقالهها … باشند که ما میخواهیم بار ارزشی آنها را بسنجیم و یا بر اساس محتوایشان آنها را طبقهبندی کنیم.
۲-۱-۱۱- پنج واحد کاربردی در تحلیل محتوا:
تقریباً همه بررسیهای تحلیل محتوایی یکی از پنج واحد زیر را بهکاربردهاند
الف- کلـمه یـا نـماد: معمولاً «کوچکترین واحدی است که در پژوهش تحلیل محتوایی به کار میرود به نظر میرسد کلمهها و نمادها گستردهترین کاربـرد را در بررسیهای” سبک ” ” رواندرمانی” ” بازرسی ادبی ” داشتهاند .
ب – مـوضـوع: از جنبههای بسیاری موضوع – یعنی اظهاری واحد دربارۀ چیزی – مفیدترین واحد تحلیل محتواست. تقریباً کاربرد این واحد در پژوهشهای مربوط به تبلیغات ارزشها، ایستارها، اعتقادات و نظایر آن ضروری است. اشکال عمدۀ آن، این است که معمولاً» رمزگذاری موضوعها باعث اتلاف زمان میشود. همچنین اشکال دیگر این است که حدود آن بهسادگی حدود کلمه، پارگراف یا عنوان قابلتشخیص نیست.
ج- شخصیت: اغلب در مورد بررسیهایی که دربارۀ (محتوای) افسانهها، نمایشنامهها، فیلمها، برنامههای رادیویی و دیگر اشکال مطالب سرگرمکننده است، از شخصیت متن بهعنوان واحد مثبت استفاده میشود. پژوهشهایی که شخصیت را واحد ثبت قرار میدهند بر تحلیل ویژگی قومی، اجتماعی، اقتصادی، زوجی، روانشناختی دیگر ویژگیهای شخصیتها متمرکزشده است.
د – جمله یا پاراگراف: به دلیل اینکه معمولاً واحدهایی دستوری تنظیم جمله یا پاراگراف قابلطبقهبندی در مقولهای واحد نیستند بهندرت بهعنوان واحد ثبت به کار میروند هنگامیکه دقت اندازهگیری مهم باشد، جمله یا پاراگراف بهندرت رضایتبخش است در این مورد احتمالاً از کلمهها یا موضوعها استفاده خواهد شد. از سوی دیگر، هنگامیکه فقط به اندازهگیری خام ویژگیهای محتوا در متن وسیعی از اطلاعات نیاز داشته باشیم. احتمالاً رمزگذاری جملهها یا بندها بسیار سخت انجام میشود.
هـ- عنـوان: وقتیکه قرار است مقالهای کامل، فیلم، کتاب یا برنامهای رادیوئی توصیف شود از عنوان برای واحد ثبت استفاده میکنیم. این واحد برای بیشتر پژوهشها بسیار ناخالص است و هنگامیکه عنوانها بین دو مقوله قرار میگیرد ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. تحلیل عنوان هنگامی نتایج جالبی به دنبال دارد که با مقولههایی به کار رود که بهخوبی تنظیمشدهاند. (هولستی. ۱۸۲۰)
۳-۱-۱۱- تهیه طبقههای تحلیل
واحدهای محتوا میبایست نظیر پاسخهای پاسخگویان در فن مصاحبه و یا واحدهای مشاهده در فن مشاهده طبقهبندی شوند . بدین منظور همانند فن مشاهده به طبقاتی نیازمندیم که واحدهای بررسیشده در یک متن را در آن طبقات یا ردهها دستهبندی کنیم . این طبقهبندی خصوصاً وقتی موردنیاز است که ما تحلیل خود را بر اساس یک تئوری بناکرده باشیم و بخواهیم متغیرها و فرضیههای خود را بررسی نمایم. طبقات محتواها باید دارای همان شرایطی باشند که در فن مصاحبه و مشاهده نیز در نظر گرفته میشوند.
۲-۱۱- تحلیلهای کمی: