(آزمون فرضیهها: رد یا تائید شدن فرضیات و علت آنها بیان میشود)
دانستن مطالب ذیل در آموزن فرضیه ها ضرورت دارد
کارکرد: به نقش یک عنصر در ادامه حیات یک سیستم گفته میشود یا به تعریفی دیگر به پیامد و نتیجه فعالیت یک عنصر (جزء)در رابطه با دیگر اجزای یک مجموعه گفته میشود. مثلاً بدن یک کل و سیستم است، جامعه نیز همینطور و دارای اجزایی هستند، به نتیجه فعالیت اندامها((اجزای بدن)) و رابطهی آنها با یکدیگر کارکرد گفته میشود. و به دودسته تقسیم میشود:
۱-کارکرد مثبت و منفی
۲-کارکرد پنهان و آشکار
کارکرد مثبت، کارکردی است که موجب ادامه حیات سیستم(کل) و افزایش انسجام و همبستگی میان اجرای سیستم میشود.
کارکرد منفی، کارکردی که حیات سیستم را به خطر میاندازد و موجب کاهش انسجام و همبستگی میان اجزای کل میشود.
کارکرد پنهان، به کارکردی گفته میشود که در ابتدا و قبل از شکلگیری یک عنصر یا جزء موردنظر نبوده است.
کارکرد آشکار ، قبل از اینکه یک عنصر به وجود بیاید مدنظر بوده است و مورد انتظار است.
کارکردگرایان میگویند میان اجزای جامعه هماهنگی وجود دارد، آنها جامعه را بر فرد ترجیح میدهند و معتقدند که فرد باید در خدمت جامعه باشد(جزء باید در خدمت کل باشد)
کنش متقابل به دودسته تقسیم میشود:
۱-کنش متقابل متمرکز:در این کنش افراد هنگام برخورد با یکدیگر بهصورت مستقیم باهم ارتباط برقرار میکنند و با همدیگر گفتگو میکنند
۲-کنش متقابل نامتمرکز:در این کنش صرفاً به حضور دیگران بهصورت غیرمستقیم واکنش نشان میدهد، بهعبارتدیگر حضور دیگران را در رفتارهای خودشان لحاظ میکنند
قدرت و اقتدار از دیدگاه وبر:
به معنای توانایی فرد جهت تحمیل خواستههایش بر دیگران، برخلاف خواسته آنهاست، منشان این توانایی زور فیزیکی، توان فکری، مقام و موفقیت فرد است
جامعهشناس:اندیشمند یا متفکری است که موضوعات و پدیدهها را با استفاده از روشهای جامعهشناسی موردبررسی قرار میدهد
رفتار پاسخی است که ارگانیسم به انگیزه بیرونی میدهد. بهبیاندیگر رفتار واکنشی است که در برابر یک عمل یا کنش بیرونی از موجود زنده سر میزند. این رفتار در انسان پیچیدهتر از سایر موجودات است. دلیل این پیچیدگی فرایندهای ذهنی گسترده و تودرتوی انسان است که رویهمرفته موضوع دانش روانشناسی را تشکیل میدهد.
در علم روانشناسی رفتار کاربرد زیادی دارد و یکی از مهمترین شیوههای کشف بیماریهای روانی کشف از طریق مشاهده بالینی و سنجش رفتار است که از طریق متدهای علمی پژوهشی انجام میگردد. همچنین بر روی حالات گوناگون فرد هم نامهایی گذاشتهشده که به رفتارهای مختلف خوانده میشوند.
هریک از ما، دانشجوی علوم رفتاری هستیم. همواره، از نخستین سالهای زندگی، نظارهگر کارهای دیگران بوده؛ کوشیدهایم تا آنچه مشاهده میکنیم را تفسیر نماییم. در سراسر زندگی؛ فرد، مشغول مطالعه دیگران است. انسان، شیوه رفتار دیگران را تعمیم میدهد تا بتواند، آنچه انجام خواهند داد را پیشبینی و توجیه کند.
رفتار، امری تصادفی نیست؛ بلکه معلول است و در جهتی میل میکند که فرد (بر اساس منافعش)، آن را باور دارد. بدیهی ست که افراد، باهم متفاوتاند.
افرادی که در وضعیت یکسان، قرار گیرند؛ کار مشابهی، نخواهند کرد؛ ولی، ثبات رویه، منشأ رفتار همه افراد است.
ثبات رویه در رفتار، اهمیت بسیار زیادی دارد. زیرا، بر اساس آن، میتوان پیش بینی کرد. در بیشتر موارد که تابع نوعی نظم بوده و سازمانیافته هستند، رفتار دیگران، قابل پیشبینی ست (البته، این پیشبینیها، صد در صد درست نخواهند بود).
عموماً، رفتارها را میتوان پیشبینی کرد و تحقیق سیستماتیک درباره رفتار، وسیله یا روشی، برای پیشبینیهای دقیق و معقول است.
.
. دیدگاه بهاصطلاح، عقل سلیم، درباره رفتار انسانی، چندان درست نیست. آنچه ازنظر یک نفر، عقل سلیم است؛ از دیدگاه دیگری، «عقل سلیم»، محسوب نمیشود.
است؛ از دیدگاه دیگری، «عقل سلیم»، محسوب نمیشود
سه سطح تحلیل در جامعهشناسی سیاسی کلاسیک وجود دارد
الف-تحلیل رفتار سیاسی فرد بهوسیله متغیرهای گوناگون
ب- رفتارشناسی سیاسی/ نفوذ گروههای سازمانیافته بر عرصه تصمیمگیری و سیاستگذاری
ج- تحلیل گروهی در جامعهشناسی نخبه گرایانه و کثرت گرایانه کلاسیک غربی/ سطح تحلیل دولت – مخصوصاً در مارکسیسم -بررسی پایگاههای اجتماعی و طبقاتی رژیمهای سیاسی
تفاوت بین روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی چیست؟
شباهتهای بسیاری بین روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی وجود دارد. برای مثال، هردوی آنها بر روی بهتر ساختن جامعه تمرکز میکنند، گر چه ممکن است روشهای آنها کاملاً متفاوت باشد.
روانشناسی اجتماعی:
روانشناسی اجتماعی شاخهای از روانشناسی است که بر جامعه تمرکز دارد.
به گفتهی گوردن آلپورت،روانشناس، روانشناسی اجتماعی رشتهای است برای درک و چگونگی تأثیر گیری افکار، احساسات و رفتارهای اشخاص از دیگر انسانها ، چه واقعی ، چه خیالی و چه ضمنی ، از روشهای علمی استفاده میکند.
روانشناسی اجتماعی شامل زمینههایی از قبیل درک اجتماعی، رفتار گروهی، پرخاشگری، تعصب، انطباق، رهبری و غیره میباشد.
اساس روانشناسی اجتماعی به زمان افلاطون بازمیگردد که در آن زمان بهعنوان “ذهن جمعیت” شناخته میشد. اما توجه اصلی به این رشته از جنگ جهانی دوم به بعد آغاز شد.
روانشناسی اجتماعی علمی و تجربی است.
روانشناسان اجتماعی متغیرهای موقعیتی را بررسی کرده و سعی میکنند برای رفتارهای اجتماعی توضیحی ارائه دهند.آنها به دنبال پیدا کردن ارتباطی بین محیط اجتماعی، رفتارها و نگرشها هستند.
جامعهشناسی:
جامعهشناسی نسبتاً یک موضوع گستردهتر میباشد.
جامعهشناسی شامل مطالعهی روابط و نهادهای بشری است.جامعهشناسی گسترده و متنوع است و تقریباً تمام جنبههایی که بر روی جامعه تأثیر میگذارد را تحت بررسی قرار میدهد.
جامعه شناسان چگونگی تأثیر مذاهب ، فرهنگها ، نژادها، طبقات اجتماعی ، وضعیت اقتصادی ، بحرانها(جنگ، شورش، سیل، زلزله، آتشسوزی و..) و غیره را بر روی عملکرد جامعه بررسی میکنند. جامعه شناسان تمامی تغییرات جامعه را ، چه جزئی و چه شدید، موردبررسی قرار میدهند.حتی کوچکترین تغییری در جامعه ممکن است دلایل جالبی به همراه داشته باشد.
جامعه شناسان هر چیزی که یک انسان در طول زندگی خود تجربه میکند را موردمطالعه قرار میدهند. از مسائل عشقی، هویت نژادی و جنسیتی، تعارض خانوادگی، رفتار منحرف، سالخوردگی و عقاید مذهبی گرفته، تا مسائلی مانند جرم و جنایت و قانون، فقر و ثروت، تعصب و تبعیض، مدارس و آموزشوپرورش، شرکتهای کسبوکار، جامعه شهری و مسائلی در سطح جهانی مانند جنگ و صلح ، هیچچیز نمیتواند ازنظر جامعه شناسان پنهان بماند.
آزمایشها و روشهای تحقیقاتی جامعهشناسی با روانشناسی اجتماعی متفاوت است.
جامعه شناسان از جمعآوری دادهها در دورههای طولانیتر، انجام بررسیهایی در مقیاس بزرگتر، و انجام سرشماری و استفاده از آمار و ابزارهای دیگر برای تفسیر اطلاعاتی ازجمله دادههای تاریخی که در حال حاضر در دسترس است ، استفاده میکنند.
پس بهطور خلاصه:
الف- روانشناسی اجتماعی زیرشاخهای از روانشناسی است اما جامعهشناسی اینطور نیست.
ب- روانشناسی اجتماعی جزئیتر است درحالیکه جامعهشناسی گسترده و متنوعتر میباشد.
ج- روشها و عملکردهای این دو باهم متفاوت هستند.
د- روانشناسی اجتماعی با استفاده از متغیرهای موقعیتی و روشهای علمی تحقیق میکند اما جامعهشناسی با استفاده از آمار، مشاهدات جمعیت، سرشماری و روشهای دیگر کار میکند.