نظریه داده بنیاد (Grounded Theory)
تئوری بنیادی (که بانامهای تئوری بر خواسته از دادهها، تئوری زمینه ای و تئوری بنیادی نیز شناخته میشود) یک روش تحقیقی عام، استقرایی و تفسیری است که در سال ۱۹۶۷ توسط بارنی گلیزر[۱] و انسلم اشتراوس[۲] به وجود آمد (گلیزر و اشتراوس، ۱۹۶۷). هرچند، تئوری داده بنیاد با الگوهای پیشین روشهای تحقیق مرتبط بوده و بهصورت ناگهانی و بدون مقدمه به وجود نیامده است.
تئوری بر خواسته از دادهها (نظریه بنیادی) یک روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگر در حوزههای موضوعی گوناگون امکان میدهد تا بجای اتکا به تئوریهای موجود و از پیش تدوینشده خود به تدوین تئوری و گزاره اقدام نماید. این تئوریها و گزارهها به شکلی نظاممند و بر اساس دادههای واقعی تدوین میشود. واژه گراندد در این موضوع نشانگر آن است که هر تئوری و گزارهای که بر اساس این روش تدوین میشود بر زمینه ای مستند از دادههای واقعی بنیان نهاده شده است. درواقع گراندد تئوری روشی است برای کسب شناخت پیرامون موضوع موردمطالعه، و موضوع یا موضوعاتی که قبلاً در مورد آنها تحقیق جامع و عمدهای نشده است و دانش ما در آن زمینه محدود است. گلیزر و اشتراوس در سال ۱۹۶۷ برای اولین بار این راهبرد اجرایی پژوهش کیفی را در کتاب خود مطرح کردند: موضوع اصلی کتاب ما، کشف تئوری بر اساس گردآوری نظاممند داده در پژوهشهای علوم اجتماعی است. هر فصل این کتاب بر مراحلی میپردازد که ما در فرایند تولید تئوری پشت سر گذاشتهایم. انگیزه اصلی از معرفی این تئوری رسیدن به مرحلهای از شناخت در مورد موضوع موردمطالعه است که ما را قادر میسازد نظریهای را که ساختهایم بر اساس دادههای واقعی استحکامبخشیم.
«گراندد تئوری فرایند ساخت یک نظریه مستند و مدون است که از طریق گردآوری سازمانیافته داده و تحلیل استقرایی دادهها انجام میگیرد. این روش برای پاسخگویی به پرسشهای نوین در زمینههایی که دارای مبنای نظری کافی برای تدوین هرگونه فرضیه و آزمون نیستند، به کار گرفته میشود. گراند تئوری در مورد موضوعهایی کاربرد دارد که دانش ما در آن زمینهها اندک بوده و بیشتر درباره موضوع موردپژوهش، مطالعه جامعی انجامنشده است. گردآوری داده و تولید دانش درروش گراندد تئوری، به اجرای سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی وابسته است»
گلیزر (۱۹۹۲) تئوری گراندد(داده بنیاد) را اینگونه تعریف میکند:
تئوری داده بنیاد” بر اساس تولید سیستماتیک نظریه از دادهها بناشده است، که خود آن بهصورت سیستماتیک از تحقیق اجتماعی بهدستآمده است.” اشتراوس و کوربین در سال ۱۹۹۴ در یک تعریف مشابه گراندد تئوری را اینگونه تبیین کردهاند: منظور از تئوری داده بنیاد ، نظریه برگرفته از دادههایی است که در طی فرایند پژوهش بهصورت نظاممند گردآوری و تحلیلشدهاند. در این راهبرد، گردآوری و تحلیل دادهها و نظریهای که درنهایت از دادهها استنتاج میشود، در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار دارند. پژوهشگر بهجای اینکه مطالعه خود را با نظریه از پیش تصور شدهای آغاز کند، کار را با یک حوزه مطالعاتی خاص شروع کرده، اجازه میدهد که نظریه از دلدادهها پدیدار شود.نظریه برگرفته از دادهها نسبت به نظریهای که حاصل جمع آمدن یک سلسله مفاهیم بر اساس تجربه یا تاملات صرف است، با احتمال بیشتری میتواند نمایانگر واقعیت باشد و ازآنجاکه نظریههای زمینهای از دادهها استنتاج میشوند، میتوانند با ایجاد بصیرت و ادراک عمیقتر، رهنمود مطمئنی برای عمل باشند.
« اشتراوس و گلیزر در کتاب خود، «کشف گراندد تئوری»، خوانندگان را به استفاده آزاد و بدون تکلف از گراندد تئوری فراخواندند. چارمز ضمن اشاره به این دعوت خود را میهمانی میپندارد که بامطالعه و بهکارگیری اصول و قواعد پیشنهادی اشتراوس و گلیزر، و با استفاده از پیشرفتهای انجامشده در چهار دههی اخیر، شیوهای نو را برای انجام گراندد تئوری پیشنهاد میکند. او درجایی میگوید: «من روشهای گراندد تئوری را مجموعهای از اصول و عملیات میدانم نه بسته یا نسخهای تجویزشده». توجه به دو نکته در این نقلقول مهم است:
اول اینکه گراندد تئوری روش نیست بلکه مجموعهای از روشهاست و چارمز تقریباً در همه جای کتاب خود از آن بهصورت جمع استفاده میکند.
دوم آنکه اصالتی در این روشها نیست؛ پژوهشگر نباید بهصرف انتخاب روش گراندد تئوری، آن را کورکورانه و بدون ملاحظه درهمِ بافتها و بسترها، یکسان به کار گیرد.
چارمز در جای دیگری تمایزی میان کار خود و پیشگامان گراندد تئوری را بیان میکند. درحالیکه اشتراوس و گلیزر از عبارت «کشف» برای دادهها و تئوری در گراندد تئوری استفاده کرده و پژوهشگر را جدا از دادهها و تئوریهای بهزعم آنها «کشفشده» میدانند؛ چارمز از عبارت «ساخت» (Construct) بهره گرفته و معتقد است که پژوهشگر دادهها را از بافتی که خود متعلق به آن است گردآوری و تئوریها را در جریان پژوهش به روش گراندد تئوری میسازد؛ پس پژوهشگر از بافت پژوهش جدا نیست.»
پاول میگوید: نظریه زمینهای، روشی است که نظریهها، مفاهیم، فرضیهها و قضایا را بهجای استنتاج از پیشفرضهای قبلی، سایر پژوهشها یا چارچوبهای نظری موجود، بهطور مستقیم از دادهها کشف میکند. زمانی که گردآوری و تحلیل دادهها متوقف شد، نظریه حاصل ، درک عمیقی در ارتباط با موجودیتهای موردمطالعه فراهم میکند. این کار، نظریه را بهعنوان یک فرایند، مورد تأکید قرار میدهد، یعنی بهجای یک فراورده تکمیلشده، آن را موجودیتی پیوسته در حال تکوین تلقی میکند. قابلیت تعمیم در اینجا عامل مؤثری نیست. زیرا هدف ، درک پدیده است نه کنترل آن و منظور ادراک شرایط در یک محیط خاص و به همان شکل موجود است، نه پیشبینی آنچه ممکن است در محیطهای مشابه اتفاق بیفتد و تحقیق بر آن است که چرایی رفتارهای افراد را درک کند.
چارمز سخن از «قومنگاری گراندد تئوری» (Grounded Theory Ethnography) یا «قومنگاری» به روش «گراندد تئوری» میکند. او گراندد تئوری را نوعی از قومنگاری میداند.
موضوع مهم دیگر در گراندد تئوری، جلوگیری از دگماتیسم و پیروی کورکورانه از تئوریهای موجود است. در جایجای کتابهای گراندد تئوری خاصه چارمز، به باز بودن یا آزاد بودن ذهن پژوهشگر تأکید میشود. یافتن افقهای تازه و آزادانه حرکت کردن بهسوی آنها نیز توصیه میشود.
دسترسی به «دادههای غنی» همچون کاویدن زمین برای گنج یا معدنی ارزشمند مدفون در آن است. این دادهها در لایههای سطحی و بیرونی زندگی اجتماعی یافت نمیشوند و برای دسترسی به آنها پژوهشگر باید با تأمل در یافتههای اولیه خود و استفاده از قدرت ابتکار و خلاقیت شخصیاش در ابداع ابزارها و روشهای جدید به لایههای زیرین دستیافته و پس از گردآوری یا استخراج دادههای غنی از آنها برای ساختن تئوری یا مدل موردنظر خود استفاده کند. دادههای غنی به تعبیر «چارمز» کامل (full)، متمرکز (focused) و مشروح (detailed) هستند.
به قول «گیرتز» (۱۹۷۳) «دست یافتن به«دادههای غنی» یعنی اینکه پژوهشگر در پی «شرح مفصل»، همچون نگارش یادداشتهای میدانی وسیع از مشاهدات، گردآوری گزارشها شخصی پاسخگویان یا تفسیر گویههای مفصل پاسخگویان در شکل متن پیاده شده مصاحبهها است».
چارمز پژوهش کیفی را همچون عکسبرداری با دوربینی میداند که دارای عدسیهای متعددی است. ابتدا ]با عدسی واید[ تصویری بزرگ و کلی از میدان و سپس با تعویض مداوم عدسیها صحنههایی نزدیکتر و دقیقتر را ثبت میکنید. هرچند که روش، ابزاری را برای دیدن در اختیار پژوهشگر میگذارد اما نمیتواند بهطور خودکار بینشی به او عرضه دارد. «چشمی تیزبین»، «ذهنی باز»، «گوشی کارآزموده» و «دستی منضبط» شمارا به موضوع مطالعهتان نزدیکتر کرده و داشتن آنها بسیار مهمتر از خلق ابزارهای روششناختی است.
«بگذارید مسئله پژوهش، روش موردنظر شمارا شکل بدهد».
چه دادههایی غنی (rich) و کافی (sufficient) محسوب میشوند؟ برای حصول اطمینان این پرسشها را از خود بپرسید:
الف-آیا دادههای کافی درباره زمینههای افراد، فرایندها و محیط (settings) گردآوری کردم تا بادآورد فوری و درک و به تصویر آوری کامل بافت موردمطالعه را ایجاد کند؟
ب-آیا دادههای کافی درباره توصیف دقیق مجموعهای از دیدگاهها و عملکردهای شرکتکنندگان در پژوهش را به دست آوردهام؟
ج-آیا دادهها آنچه را که در لایههای زیرین سطح بافت موردپژوهش قرار دارد آشکار میسازد؟
د-آیا مقدار دادههای گردآوریشده آنقدر هست که تغییرات را درگذر زمان آشکار سازد؟
هـ-آیا دیدگاههای متفاوت درباره عملکردهای گوناگون شرکتکنندگان در پژوهش را گردآوری کردهام؟
و-آیا دادههایی را گردآوری کردهام که مرا قادر به ایجاد دستههای تحلیلی (Analytic categories) کند؟
ز-چه نوع مقایسههایی را میتوانم بین دادههای گردآوریشده انجام دهم؟ چگونه این مقایسهها میتوانند ایدههایی را تولید و ارائه کنند؟
یکی از مسائل مهم در گردآوری داده احترام به نظرات شرکتکنندگان و درک دیدگاههای آنان است. البته این به این مفهوم نیست که پژوهشگر دیدگاههای همه شرکتکنندگان را میپذیرد؛ بلکه او دیدگاهها را ثبت و ضبط میکند، با آنان با احترام رفتار میکند و در طی گردآوری و تحلیل دادهها دیدگاههای خود را تحمیل نمیکند اما تفسیر خود را سرانجام بر دادهها اعمال میکند. «درک تفسیری دقیق (a careful interpretive understanding) عبارتی است که چارمز برای یک نتیجهگیری و دستاورد بزرگ پژوهش کیفی از آن یاد میکند.
«کیفیت ـ و اعتبارـ پژوهش با دادهها آغاز میشود»
دو معیار دیگر[کیفیت] دادهها برای توصیف وقایع تجربی، مناسب بودن (suitability) و کفایت (sufficiency) است. طراحی پژوهش باید بهصورت کامل و یکپارچه صورت پذیرد. شناخت مطلعان کلیدی و انجام ده مصاحبه فشرده با آنان که درنتیجه بررسی و مشاهدات اولیه کافی صورت میگیرد بسیار باکیفیتتر از انجام ده مصاحبه غنی بدون هیچ مقدمهای است.
گراندد تئوری، مانند هر روش دیگری، دارای سرآغاز و سرانجامی است. پیمودن این مراحل میتواند درستی انجام گراندد تئوری را تضمین کند، و درنهایت نتیجهای که گرفته میشود از استحکام علمی لازم برخوردار خواهد بود. برای سهولت و درک آسانتر این مسیر، مراحل انجام گراندد تئوری در نمودار زیر نمایش دادهشده است.
شباهتها و تفاوتهای نظریه بنیانی با دیگر روشها :
مطالعاتی که با راهبرد نظریه زمینهای انجام میگیرند، با سایر راهبردهای پژوهش کیفی، از برخی جنبهها دارای مشابهت یا تفاوت هستند.
شباهتها: نظریه زمینهای ازنظر موارد زیر با سایر راهبردها مشابه است:
منابع دادهها در این راهبرد نیز مانند راهبردهای دیگر عبارت از مصاحبه، مشاهدات میدانی و اسناد و مدارکی مانند دفترهای یادداشت و خاطرات و زندگینامهها و خود – زندگینامهها، منابع تاریخی، روزنامهها و سایر رسانهها ازجمله نوارهای ویدیویی است. در نظریه زمینهای نیز مانند سایر راهبردها میتوان از دادههای کمی و یا ترکیب روشهای تحلیل کیفی و کمی استفاده کرد. همچنین پژوهشگرانی که از راهبرد نظریه زمینهای استفاده میکنند، مانند سایر پژوهشگران کیفی، مسئولیت و نقشی را که در تفسیر دادهها بر عهدهدارند، بهخوبی میپذیرند و تنها به گزارش و بیان دیدگاههای افراد، گروهها و سازمانهای تحت مطالعه اکتفا نمیکنند، بلکه مسئولیت تفسیر دیدهها، شنیدهها و خواندههای خود را نیز بر عهده میگیرند.
تفاوت :
تفاوت اساسی میان راهبرد نظریه زمینهای با سایر راهبردهای پژوهش کیفی تأکید این راهبرد بر تکوین نظریه است .پژوهشگران میتوانند در اجرای نظریه زمینهای در جهت تکوین نظریه قایم به ذات است که به دلیل همین زمینهای بودن و تکوین آن از طریق میان کنش با دادههای گردآوریشده در یک موقعیت مشخص،متفاوت از نظریههای عمومیتر قیاسی است. (شاهحسینی، ۱۳۸۸)
محققینی که از تئوری داده بنیاد بهعنوان روش تحقیق خود استفاده میکنند، دست به آزمایش یا اعتبار سنجی هیچ فرضیه از پیش تعیینشدهای نمیزنند. تئوری داده بنیاد روشی است برای توسعه نظریههای جدید بر اساس انجام تحلیل به رویدادههای جمعآوریشده بهصورت سامانمند. در این روش تحقیق، محقق بهجای داشتن فرضیههایی برای آزمایش، سؤالات تحقیقی دارد که به دنبال جوابگویی آنهاست (منصوریان، ۲۰۰۶).
در تئوری داده بنیاد یک محقق باید ذهنش را به روی هر نشانهای که ممکن است در مجموعه دادهها وجود داشته باشد باز نگه دارد.
« به گفته گلیزر (۱۹۹۲) گراندد تئوری ” به وجود آوردن نظریه بهصورت استقرایی از طریق تحلیل کیفی دادههای کیفی و/یا کمی است”. در حقیقت در اینجا بین تحلیل کیفی و دادههای کیفی تمایزی وجود دارد و تحلیل کیفی را میتوان بر رویدادههای کمی نیز انجام داد. برای مشخص کردن معنی واقعی تحلیل کیفی، گلیزر (۱۹۹۲) میگوید: “»
تحلیل کیفی یعنی هر نوع تحلیل که یافتهها یا مفاهیم و فرضیاتی را، مانند آنچه در تئوری داده بنیاد است، تولید میکند که توسط روشهای آماری به دست نیامدهاند.”
گلیزر و اشتراوس رویههای تئوری داده بنیاد را مختص یک زمینه علمی نمیدانند، و محققین را به استفاده از این رویهها برای مقاصد مربوط به زمینه علمی خود توصیه میکنند. باوجوداینکه تئوری داده بنیاد یک روش تحقیق جاافتاده است، بیشتر رویکردی به تحقیق است تا اینکه یک شیوه تحقیق مفصل باشد. هدف کلی تئوری داده بنیاد ساخت نظریهها بهمنظور درک پدیده/پدیدههای موردمطالعه است. بنابراین، باوجوداینکه تئوری داده بنیاد در زمینه جامعهشناسی توسعهیافته و عمدتاً مورداستفاده قرارگرفته است، میتواند به شکلی موفق توسط افراد در زمینههای مختلف علمی بکار گرفته شود، و شده است (منصوریان، ۲۰۰۶).
تئوری داده بنیاد یک فرآیند استقرایی است زیرا نظریه از دل مجموعه دادهها بهصورت استقرایی بیرون میآید. هرچند، پس از ظهور، نظریه میتواند بهصورت استنتاجی با دیگر نظریات موجود در ادبیات آزموده شود تا پیدا شود که نظریه بهدستآمده تا چه اندازه با بدنه ادبیات سازگار یا متفاوت است.
بخش دوم روش پژوهش کیفی گراندد تئوری Grounded Theory
مباحث موردبررسی:
الف–مبانی نظری و اصول عملی روش پژوهش کیفی به نام “Grounded Theory ” گراندد تئوری -تشخیص تفاوتهای مبانی آن با مبانی پژوهشهای کمّی
ب– توانائی مقایسه فرایند آن با پژوهشهای کمّی
ج-شناخت شیوههای سنجش روایی و پایایی آن
مبانی پژوهش کیفی و تفاوتهای آن با پژوهش کمّی:
پژوهش کمی مبتنی بر تجربهگرایی و جزءنگری است اما پژوهش کیفی مبتنی بر طبیعتگرایی و کلنگری هست .
الف– پژوهش کمی اغلب قیاسی و پژوهش کیفی معمولاً استقرایی است .
ب– پژوهش کمی به“چقدر” و “چه وقت” و پژوهش کیفی به “چرا ” و “چگونه” میپردازد .
روشهای کمّی و کیفی : متعارض یا مکمل؟
ج-این دو رویکرد معمولاً مکمل هم هستند
د– پژوهش کیفی به پرسشهایی پاسخ میدهد که کمی نیست امکان پاسخ آن در پژوهش.
هـ– پژوهش کیفی در سطحی محدودتر ولی با عمقی بیشتری به موضوع پژوهش میپردازد .
و– پژوهش کمی امکان تعمیمیافتههای پژوهش کیفی را در سطحی وسیعتر فراهم میکند .
تعریف و ویژگیهای گراندد تئوری.
ز-روش پژوهشی استقرایی و اکتشافی که پژوهشگر در آن بجای آزمودن نظریههای موجود خود به تدوین تئوری میپردازد . این تئوری به شکل منظم و بر اساس دادههای واقعی شکل میگیرد.
ح-برای موقعیتی مناسب است که دانش ما در مورد آن محدود است
گراندد تئوری از نگاه پدیدآورندگان آن…”
کشف تئوری در پژوهشهای علوم اجتماعی بر اساس گردآوری نظاممند دادهها… برای رسیدن به مرحلهای از شناخت از موضوع موردمطالعه که ما را قادر سازد نظریهای را که بر اساس دادههای واقعی ساختهایم … با نظریههای موجود مقایسه کنیم .“ (Glazer & Strauss, 1967:?)
تعریف گراندد تئوری بر اساس یک تجربه
فرایند ساخت یک نظریه مدون از طریق گردآوری سازمانیافته داده و تحلیل استقرایی دادهها برای پاسخگویی به پرسشهای نوین آن دسته از پژوهشهای کیفی که فاقد مبانی نظری کافی درزمینه موضوع موردمطالعه هستند (منصوریان، ۱۳۸۶)
پنج ویژگی نظریههایی که از طریق گراندد تئوری تولید میشوند:
الف-پژوهشگر را قادر به توضیح و تشریح موضوع موردمطالعه سازد و امکان پیشگویی در مورد رخدادهای ممکن در زمینه موردتحقیق را فراهم سازد .
ب– در پیشرفت مبانی نظری موضوع موردمطالعه مؤثر باشد و در آن مشارکت کند .
ج– علاوه بر مبانی نظری در زمینههای عملی موضوع موردمطالعه نیز کاربرد داشته باشد .
د-رویکرد تازهای برای نگرش به موضوع موردمطالعه فراهم آورده و پژوهشگر را به مرحلهای از شناخت نسبت به داده برساند که بتواند به داده خام گردآوریشده معنا و مفهوم ببخشد .
هـ– شیوهای نوین برای هدایت پژوهشهای آتی در زمینه موضوع موردمطالعه فراهم آورد
مراحل اجرای پژوهش به شیوه گراندد تئوری:
۱–طرح پژوهش
۲–گردآوری دادهها
۳-کدگذاری دادهها در سه مرحله:
الف. کدگذاری باز
ب: کدگذاری محوری
ج کدگذاری انتخابی
۴- یادداشتبرداری : ثبت اندیشهها و تفسیر خود از دادهها
۵-نگارش و تدوین تئوری
کدگذاری چیست؟
تعریف: اختصاص نزدیکترین مفهوم به کوچکترین جزءِ بامعنی هر بخش از دادههای گردآوریشده . بهطورکلی هر مفهوم دارای ابعاد است و هر بعد نیز دارای طیف است .
هنر گراندد تئوری است این است که خود مفاهیم تازه کشف و آنها را تعریف کند . نه آنکه فقط بین دادههای خود و مفاهیم از پیش موجود پیوند برقرار کند
کدگذاری باز:
پژوهشگر باید بارها و بارها داده گردآوریشده را مرور کرده و از زوایای گوناگون به آن توجه کند .
در این مرحله پژوهشگر با مرور مجموعه دادههای گردآوریشده تلاش میکند که مفاهیم مستتر در آن را بازشناسد . این مرحله باز نامیده میشود چراکه پژوهشگر بدون هیچ محدودیتی به نامگذاری مفاهیم میپردازد در کدگذاری باز پژوهشگر با ذهنی باز به نامگذاری مفاهیم میپردازد و محدودیتی برای تعداد آنها قائل نمیشود .
هدف از کدگذاری باز تجزیه مجموعه داده گردآوریشده به کوچکترین اجزاء مفهومی ممکن است . کدگذاری محوری و انتخابی:
در کدگذاری محوری فرایند اختصاص کد به مفاهیم موجود درداده از حالت کاملاً باز خارج میشود و شکلی گزیده به خودمی گیرد.
درواقع پس از انجام کدگذاری باز پژوهشگر میتواند محورهای اصلی در مجموعه دادهها را مشخص و مرحله بعد کدگذاری را حول این محورها انجام. دهد
در کدگذاری انتخابی پژوهشگر با توجه به کدها و مفاهیم شناساییشده در دو مرحله قبل به استحکام بیشتر فرایند کدگذاری میپردازد. کدگذاری تنها در صورتی موفق است که با تعامل مستمربامجموعه دادهها همراه باشد.
یادداشتبرداری: ثبت اندیشهها و تفسیر از داده:
پژوهشگر همزمان با گردآوری دادهها پیوسته به ثبت اندیشهها و تفسیر خود از تعامل با داده میپردازد . باید برگههای تهیهشده دارای تاریخ و عنوان مشخص باشند تا پژوهشگر در مقابل انبوهی از برگهها دچار سردرگمی نشود یادداشتها نقش مهمی در پیشرفت پژوهش دارند و تجربه نشان داده است که استمرار در تهیه این یادداشتها نقش بسزایی در موفقیت پژوهش دارند
نگارش و تدوین تئوری:
– در این مرحله تصویر پژوهش برای پژوهشگر از همیشه روشنتر است .
– آخرین وظیفه گراندد تئوری است این است که آنچه را از این تصویر میبیند برای دیگران به تصویر کشد . – به کمک تئوری ساختهشده میتوان فرضیههایی تدوین کرد که پژوهشهای بعدی به آزمون آنها بپردازند .
– گراندد تئوری نه برای آزمون فرضیه که روشی برای تولید آن است .
نتیجهگیری:
گراندد تئوری یکی از استراتژیهای پژوهش کیفی است. پژوهشگر با ورود به محل بررسی، موردمطالعه را انتخاب میکند.
از طریق بررسی استاد و مدارک و مصاحبههای مختلف نوعی تئوری که بیانگر عوامل مؤثر بر پدیدههای موردبررسی است تعیین میکند. وقتی از طریق کثرتگرایی دز مورد دادهها، تئوری حاصله تائید شد، برای تائید روایی بیرونی یا قدرت تعمیمپذیری با ادبیات موضوع مقایسه میشود تا میزان شباهتها و تفاوتهای این تئوری با تئوریهای مشابه مشخص شود، هر چه شباهت بین آنها باشد، قدرت تعمیمپذیری آن بیشتر میشود.درواقع در گراند تئوری بهجای اینکه در ابتدای امر ادبیات نظری مطالعه شود در انتها بررسی میشود.
نمونه موضوع ها:
۱-تأثیر فناوری اطلاعات بر زندگی شغلی کارکنان در سازمانهای صنعتی (مطالعه تجربی شرکت پارس خودرو)
مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
۲-تبیین ساختار اجتماعی فقر از منظر فقرای روستایی و گونهشناسی آن (مورد مطالعه: روستای گنبد پیرمحمد از توابع شهرستان ملکشاهی- استان ایلام)
بررسی مسائل اجتماعی ایران
۳-تحلیل کیفی موسیقی مردمپسند و برساخت سرمایة اجتماعی
جامعه شناسی هنر و ادبیات
۴-زیست مجردانه در تهران مطالعهای به روش نظریه مبنایی
پژوهشهای انسانشناسی ایران
۵-شناسایی عوامل تأثیر گذار بر پذیرش پایگاههای اطلاعاتی مبتنی بر وب توسط کاربراتحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهین دانشگاهی: یک مطالعه گراندد تئوری
۶-طرد اجتماعی در زندگی زنان فقیر شهری (مطالعۀ موردی: زنان فقیر شهری تحت پوشش کمیتۀ امداد شهرستان ارومیه) زن در توسعه و سیاست
۷-فهم جامعهشناختی ترومای شهری «ترومای حاصل از تصادفات موتورسیکلتسواران در تهران» مطالعات جامعه شناختی (نامه علوم اجتماعی سابق)
۸-مطالعه کیفی علل و زمینههای سرقت از منازل و تأثیر آن بر نظم و امنیت اجتماعی (مورد مطالعه: شهر قم(بررسی مسائل اجتماعی ایران
منابع:
۱-داناییفرد، حسن الوانی، مهدی آذر، عادل.(۱۳۸۳)“روششناسی پژوهش کیفی در مدیریت“
۲-منصوریان، یزدان. (۱۳۸۶). “گراندد تئوری : نظریهسازی استقرایی بر اساس دادههای واقعی “. مسائل تعلیم و تربیت فصلنامه پژوهش
مجله رسانه http://mediajournal.ir/article/media-management/4596
یک دیدگاه
علی
عرض سلام و ادب
ضمن تشکر از مطالب مفید مندرج در سایت ؛سوالی از حضورتان دارم :
با توجه به نوع موضوع ، چطور میتوان تشخیص داد که موضوع پایان نامه از کدام روش کیفی
قابل پردازش است ؟
۲- ما چه زمانی میتوانیم از نظریه داده بنیاد استفاده کنیم ؟
با تشکر از جنابعالی
آزادبخت
سئوال۲-محققینی که از تئوری داده بنیاد بهعنوان روش تحقیق خود استفاده میکنند، دست به آزمایش یا اعتبار سنجی هیچ فرضیه از پیش تعیینشدهای نمیزنند. تئوری داده بنیاد روشی است برای توسعه نظریههای جدید بر اساس انجام تحلیل به رویدادههای جمعآوریشده بهصورت سامانمند. در این روش تحقیق، محقق بهجای داشتن فرضیههایی برای آزمایش، سؤالات تحقیقی دارد که به دنبال جوابگویی آنهاست ” به وجود آوردن نظریه بهصورت استقرایی از طریق تحلیل کیفی دادههای کیفی و/یا کمی است”
سئوال۱-تحلیل کیفی یعنی هر نوع تحلیل که یافتهها یا مفاهیم و فرضیاتی را، تولید میکند که توسط روشهای آماری به دست نیامدهاند.
مثال:در زمینه¬ی آموزش و یادگیری زبان، پژوهش¬ کمّی جایگاه ویژه¬ای دارد، اما پرسش¬هایی که در پژوهش مطرح می گردد ، امکانی برای به¬کارگیری تحلیل آماری فراهم نمی¬آورد.
نیازمند به¬کارگیری نظریه¬ی روش-شناختی جامع¬تری است در این روش پایه کار بر اساس پرسشنامه و مصاحبه و کمی هم مشاهده می باشد
آزادبخت
سپاسگزارم از محبت شما
طراحی وب سایت استاتیک
سلام واقعا بابت این همه مطالب مفید ممنونم
آزادبخت
سلام از محبت شما سپاسگزارم
ساک دستی فانتزی
مقالات بیشتری در این زمینه قرار بدید
کابینت آزمایشگاهی
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران وبسایت به این خوبی
سپاسگزارم
قیمت یخچال ال جی
مطلب جالب و فوق العاده ای بود بیشتر از این مطالب در سایت قراردهید..
آزادبخت
سلام ممنون از محبت شما
آزادبخت
سلام ممنون از محبت شما
منزل مبله در شیراز
سایتتون پرمحتواست لذت بردم از مطالب اشتراکی موفق باشید