دستور العمل گسترش ارتش درمناطق مرزی قبل از ۳۱/۶/۵۹ومراحل تقویت نیروهای سرزمینی:
تهیه کننده:سرتیپ۲جانباز دکتر مروت آزادبخت
مقدمه:
تاریخ بهترین معرف هر ملتی است، قومی که تارخ ندارد مانند فردیست که چگونگی احوال او ناشناس مانده است . همانطوری که هر فرد در شناساندن حالات و کیفیات روحی، اخلاقی و رفتار وی لازم و ضروری است و می تواند بیان کننده و ممیز صفات خوب یا بد او از سایر افراد جامعه گردد، تاریخ(اگر تحریف نشده باشد و حقایق بیان شده باشد) نیز می توان گذشته یک قوم یا یک ملت را نمایان ساخته و افراد آن جامعه را به نقاط ضعف و برجسته گذشتگان خود آشنا نماید.
حضرت علی (ع) در یکی از نامه هایش به مالک اشتر نخعی در رابطه با خواندن تاریخ می فرماید :
” تاریخ بدان جهت خواندنی و عزیز است که از پیشینیان سخن می گوید و معایب ایشان را آشکار می سازد و فضائل آنان را تقریر می نماید. تو باید تاریخ گذشتگان را به دیده عبرت بنگری و از آن رخداد و داستانها درس کشورداری و رموز حکمرانی و فرمانروائی بیاموزی”
هویت تاریخی و فرهنگی هر ملت بستگی به چگونگی عملکرد آن ملت در هنگام بروز حوادث سخت و عبور از بحران ها دارد و تاریخ یک کشور تاثیر مهمی در هویت ملی و جهت گیری های استراتژیک یک ملت برجای خواهد گذاشت، لذت تدوین و نگارش حوادث تاریخی، ذخیره ای ارزشمند برای هر ملت محسوب می شود.
آری تاریخ ایران, تاریخ این کشور باستانی, کشوری که در طول زمان فراز و نشیب های فراوانی به خود دیده, عبرت انگیز و خواندنی است زیرا این کشور یکی از کهن ترین کشورهای جهان بوده و از روزگاران پیشین دوستان و دشمنانی داشته و برای حراست از حدود و شعور خود با دشواریهای روبرو گشته و برای پاسداری از مرزهای طو لانیش در ادوار مختلف شاهد فداکاریها و جانبازیهای افسران و سربازان دلیر و بی باک خود, در میادین جنگ بوده است.
تاریخ عمومی هر ملتی راجع به چگونگی تمدن, فرهنگ و وقایع برجسته ای گفتگو می کند که دوره زندگانی برای او رخ داده و به نوبه خود به چند رشته مختلف تقسیم می گردد : از قبیل تاریخ سیاسی, اقتصادی, نظامی و غیره…
تاریخ نظامی هر جامعه مربوط به سازوبرگ و سازمان ارتشها و شیوه های رزمی و گزارش جنگها و کشمکشهائی است که در طول زمان با سایر ملل داشته است. برای واقف شدن به کیفیات استراتژیکی و تاکتیکی جنگهائی که در یک سرزمین رخداده جز با بررسی تاریخ نظامی آن جامعه و پند گرفتن از وقایع گذشته آن ملت وسیله دیگری نمی توان پیدا کرد.
تاریخ سازان و تاریخ نگاران الزاماً شخصیت واحدی ندارند اما گاهی ملاحظه می شود که تاریخ سازان خود به وقایع نگاری می پردازند؛ لذا آگاهی دقیق و مستند از تهاجم نیروهای عراقی به سرزمین کشورمان و نحوه گسترش طرفین بخصوص ارتش برای تاریخ نگاران وعموم مردم ضرورت دارد.
کشور جمهوری اسلامی ایران از لحاظ تاریخ نظامی, گذشته پر رمز و رازی داشته است. برای دستیابی به حالات و چگونگی گذشته نظامی ایران و آگاهی از پیشینه پر افتخار آن و در نهایت بهره برداری از این آموخته ها در جهت فرماندهی و رهبری عده ها, ضروریست که به کتابهای تاریخ نظامی ایران مراجعه, نبردها و وقایع ثبت شده در آنها را مورد کنکاش و بررسی قرار داد.لذا چگونگی آمادگی وحضور به موقع ارتش جمهوری اسلامی ایران در مرزهای غربی وجنوب غربی جهت اطلاع مردم شریف و بزرگوار ایران وفرماندهان آینده ارتش مورد کنکاش و بررسی قرارگرفته است.
اقدام ارتش عراق در هجوم سراسری به کشور ایران در پایان شهریور ماه ۱۳۵۹ با هدف شکست سریع انقلاب اسلامی و با زمنیه سازی های فراوان سیاسی و نظامی آغاز گردید، باورهای ناصواب هدایت کنندگان آشکار و پنهان یکی از طولانی ترین نبردهای معاصر، آنها را به این نتیجه سراسر اشتباه رسانده بود که در فرصت اندک به اهداف سیاسی نظامی خود دست یابند.
ارتش مجهز و آماده عراق با اعتماد و اتکا به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای و با ارزیابی محیط بین المللی و اوضاع داخلی جمهوری اسلامی در پایان شهریور ۱۳۵۹ از مرزهای ایران گذشت. صدام که از لحاظ روانشناسی سیاسی دارای شخصیتی بود که همواره تلاش می کرد خواسته های نفسانی خود را به عنوان یک خواست ملی تفسیر کند و آن را به صورت یک مصلحت اجتماعی به جامعه عراق و جهان عرب تحمیل نماید، با تصور این که نظام در حال گذار و انتقال قدرت ایران ساختار منعطف و آسیب پذیری دارد و قادر به مهار بحران ها و فشارهای سنگین خارجی نیست و با اطمینان از این که همه قدرت های منطقه ای و جهانی و نهادهای بین المللی از تهاجم وی حمایت خواهند کرد، ماشین جنگی خود را به حرکت در آورد. او در افق های دور دست نگاه استراتژیک خود اهداف عمیق، حیاتی و ارزشمندی را جست و جو می کرد. جدا سازی بخش های عمده ای از خوزستان، اتصال آزاد و امن به آب های خلیج فارس، تبدیل شدن به یک قدرت مسلط منطقه ای، رهبر جهان عرب و تضعیف یا بر اندازی نظام جمهوری اسلامی، همگی رویاهای بزرگی بودند که در ورای طرح های راهبردی رژیم عراق به چشم می خورد.
در کنار این رویاهای شیرین و انگیزش زا، تضاد امریکا، غرب، صهیونیسم وشوروی (مارکسیسم) با انقلاب اسلامی و نگرانی از رژیم های عربی از آن، ساختار قدرت نوپای نظام جمهوری اسلامی، ناپایداری محیط سیاسی داخلی، وضعیت ضعیف سیستم دفاعی کشور به علت بی توجهی به تقویت ارتش و حدود پنجاه گردان کامل و تقویت شده از نیروهای ارتش در آن زمان درگیر آرام سازی بحران کردستان بودند، فقدان تجربه مسئولان و نهادهای نظام در مهار فشارهای سنگین خارجی توام با بحران های داخلی، اشتهای صدام را برای ارضای حس قدرت طلبی و برتری جویی خود کاملاً برانگیخته بود. عراقی ها خیال می کردند پس از تهاجم به مرزهای ایران درخلاء پیش روی خواهند کرد، هیج کس مقاومت نخواهد کرد و خواهند توانست اهداف راهبردی خود را به سرعت تامین کنند.اما با هوشیاری ارتش جمهوری اسلامی ایران بخصوص نیروی زمینی ستون اصلی میدان نبرد با پشتیبانی جنگنده های نیروی هوایی و با حمایت فرماندهی کل قوا امام (ره)با پشتیبانی ملت فداکار در قالب یگانهای منظم و یگانهای مردمی بسیج مستضعفین وسپاه پاسداران در فرصتی اندک در تمام خطوط نبرد به مقابله با دشمن پرداخته و با پیش بینی بموقع و ارائه طرح ابوذر با پشتیبانی هوایی و نیروی دریایی در خلیج فارس تمام آرزوهای بلند پروازانه صدام را خنثی نمودند.
واژه ها:طرح دفاعی ابوذر، دستورالعمل، تجاوزات متجاوز، دسور جز به جز و..
دستور العمل گسترش ارتش درمناطق مرزی قبل از ۳۱/۶/۵۹ومراحل تقویت نیروهای سرزمینی:
هدف ما در این نوشتار جنگی گنکاش وبررسی آمادگی و حضور و گسترش ارتش بخصوص نیروی زمینی برابر دستورالعمل ها و طرح های دفاعی قبل از تجاوز زمینی ،هوایی و دریایی عراق در مرز مشترک ایران و عراق است
با انقلاب اسلامی ایران و سقوط شاه و نیز با انزوای مصر به دنبال امضا موافقت نامه کمپ دیوید، خلاء قدرتی در منطقه ایجاد شد و صدام حسین که رهبری جهان عرب را رسالت تاریخی حزب بعث می دانست، در صدد پرکردن آن بر آمد. کشور روسیه( شوری سابق)و کشورهای منطقه که احساس خطر می کردند با توجه به جاطلبی صدام و همچنین شرایط و اوضاع و احوال داخلی ایران بعد از انقلاب اسلامی، آگاهی داشتند، فرصت را مغتنم شمرده با طرح نقشه های دقیق و حساب شده به تحریک و تشویق صدام حسین پرداختند تا ارتش عراق را برای مهار و تجاوز اشکار به ایران، به منظور برداشتن نخستین قدم در راه احیای حکومت واحد عربی به حرکت درآوردند.
لیکن دولت بعث عراق به بهانه دفاع و گسترش آرمان های ناسیونالیسم عرب احراز کند، به اقدامات و مانورها و صحنه سازی های دیپلماتیک پرداخت.دولت عراق به منطور لطمه زدن به روابط دو جانبه خود با ایران و ایجاد زمینه برای اقدامات بعدی، مبادرت به اعمالی از قبیل موارد ذیل نمود:
۱-اخراج حدود ۴۵هزار نفر از اتباع شیعه مذهب عراق به صورت قهر آمیز و خصمانه و مصادره اموال منقول و غیر منقول آنان به اتهام ایرانی الاصل بودن.
۲-ایجاد مزاحمت و محاصره اقامتگاه علمای برجسته و روحانیون ایرانی
۳-ایجاد تضییقات متعدد جهت مسافران ایرانی به اعتبات مقدسه
۴-حمله به مدارس ایرانی و دستگیری عده ای از معلمان
۵- ایجاد مزاحمت برای اعضاء سفارت ایران در بغداد و حمله به منازل آنان.
۶-پناه دادن بسیاری از وابستگان رژیم گذشته
۷-پشتیبانی از سازمان ها، احزاب، و کروهک های محارب و مخالف نظام
۸-تاسیس رادیو هایی به زبان های فارسی، ترکی، ارمنی، کردی، ترکمنی، و بلوچی جهت تحریک اقوام ایرانی و ایجاد تفرقه و فتنه های مذهبی در داخل ایران
در پی این اقدامات خصمانه عملاً با پشیبانی مستقیم کشورروسیه( شوروی سابق) و سایر کشورها در شهر های مورد نظر از جمله کردستان، خوزستان، سیستان وبلوچستان و.. ایجاد بحران نمود، و ارتش با تمام مشکلات عدیده وارد عمل گردید و از طرف دیگر با تجاوزات زمینی ، هوایی و دریایی ماهیت تجاوزکارانه حکومت عراق برای ارتش مشخص ولی مسئولین بجای تقدیر از ارتش، مورد سئوال قرا گرفتند .لذا ستاد ارتش اولین هشدار را به نیروهای تابعه صادر نمود.
اولین دستور العمل شماره۸ اداره سوم(معاونت عملیات) ستاد مشترک ارتش در ارتباط بابحران مرزهای غرب و جنوب غربی کشوردرتاریخ ۲۷/۸/۵۸ صادر گردید.
پس از بررسی تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی ارتش عراق، که ۸۴مورد درسال۱۳۵۸ و۱۴۲مورد در سه ماهه اول و۴۱۰مورد در سه ماه دوم سال ۱۳۵۹گزارش گردیده بود، نیروی زمینی با توجه به قراین و شواهد موجود و اطلاعات جمع آوردی شده توسط عناصر اطلاعاتی و دستورالعمل شماره۸ ارتش، به دنبال آن تهیه برآورد اطلاعاتی در معاونت عملیات واطلاعات نزاجا، بنا بدستور فرمانده نیروی زمینی، طرح دفاعی ابوذر را با۷۶ صفحه در۳۳نسخه پس از تائید و امضاء تیمسار سرتیپ ولی الله فلاحی در سطح ارتش، ژاندارمری ، شهربانی وسپاه پاسداران در ۱۵ خرداد ماه۱۳۵۹ صادر نمود.
چکیده طرح عملیاتی دفاعی ابوذر:
مدرک:
الف-نقشه ۱۰۰۰۰۰۰/۱ کشور جمهوری اسلامی ایران
نسخه ۲۵ از ۳۳ نسخه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلانی ایران معاونت عملیات و اطلاعات(مد عملیات) لویزان تهران خرداد ماه ۱۳۵۹ اج ۲۴
ب- دستور العمل ۹-۰۶-۰۱-۲۰۱-۱۵-۲۷/۸/۵۸ اداره سوم عملیات ستاد مشترک ارتش
سازمان برابر رزم، پیوست الف
۱-وضعیت:
الف) نیروهای دشمن پیوست ب (اطلاعات)
ب) نیروهای خودی
- ارتش جمهوری اسلامی ایران با اعمال حاکمیت ملی در نقاط مختلف کشور در برابر تجاوزات احتمالی دشمن از تمامیت ارضی ایران در منطقه غرب کشور دفاع می نماید.
- نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ضمن دفاع از آسمان ایران، حملات نظامی خود را به منظور انهدام نقاط حیاتی کشور هدف آغاز و پس از کسب برتری هوایی از عملیات سطحی نیروهای خودی پشتیبانی نزدیک بعمل می آورد.
- نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران ضمن دفاع از تاسیسات حیاتی کشور در خلیج فارس راههای مواصلاتی دریایی را تامین و از حرکت کشتیهای تجاری به سوی بنادر کشور هدف ممانعت بعمل می آورد.
- ژاندارمری و شهربانی جمهوری اسلامی ایران به محض آغاز عملیات تحت کنترل عملیاتی نیروی زمینی و دریایی قرار می گیرد.
- ژاندارمری و شهربانی جمهوری اسلامی ایران در صورت ضرورت، بنا بدرخواست، با ستاد ن لنج ها و قایقهای غیر نظامیان، عملیات عبور از رودخانه یکانهای نیروی زمینی را در منطقه لشکر ۹۲ پشتیبانی مینماید.
پ)یکانهای زیر امروجدا شده:
به سازمانهای رزمی مراجعه شود(پیوست الف)
ت) فرضها
- عملیات ارتش در کردستان ادامه داشته و تغییر مکان یکانهای مستقر در منطقه امکان پذیر نمی باشد.
- احتمال پشتیبانی از یکانهای ارتش جمهوری اسلامی ایران بوسیله کشور های تدارک کننده قطعات یدکی بعید است.
- در خلال درگیری ارتش در مرز باختری امکان تحریکاتی از جانب کشور افغانستان وجود دارد.
- از طریق پاکستان تهدیدی متصور نیست ولی احتمال برخورد با عناصر ضد انقلاب در جنوب شرقی کشور وجود دارد.
- در طول عملیات در غرب کشور جنگ روانی از طریق کشورهای شوروی، آمریکا، اسرائیل، مصر و کشورهای حاشیه خلیج فارس علیه ایران ادامه خواهد داشت.
- عراق همچنان از پشتیبانی لجستیکی کشور شوروی برخوردار خواهد بود.
- کشور های حوزه خلیج فارس از لحاظ سیاسی و تسهیلات پایگاههای کشور عراق را پشتیبانی خواهند نمود
- کشور ترکیه در طول عملیات بی طرفی خود را حفظ خواهد نمود.
- از آغاز عملیات برتری هوایی با کشور خصم خواهد بود.
- احتمال پشتیبانی شیعیان کشور عراق از ایران وجود دارد.
- در طول عملیات ارتش از پشتیبانی ملی بطور کامل برخوردار خواهد بود.
۲-ماموریت:
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ابران از دالامپرداغ(مرزمشترک ایران، عراق و ترکیه)تا فاو(دهانه شط الغرب در خلیج فارس)از مرز باختر ایران و عراق دفاع نموده و با استفاده از عناصری از لشکر۹۲زرهی و تیپ۵۵ هوابرد از رودخانه اروند رود دفاع می نماید، تیپ۵۵هوابرد آماده می شود پس از ورود یگان های تقویتی به منطقه غرب بنابدستور در سایر مناطق مورد تهدید اعم از درون مرز یا برون مرز بکار رود، همزمان با اجرای عملیات دفاعی در غرب با امکانات موجود در منطقه، مرز خاوری را از دهانه ذوالفقار تا گوارتر پوشش می نماید.
۳-اجراء
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بمنظور دفاع از مرز باختری ایران عملیات دفاعی را در چهار مرحله بشرح زیر هدایت می نماید.
(الف)مرحله۱:
نیروی زمینی دفاع را در منطقه با ۴لشکر و دو تیپ در منطقه دفاعی مقدم از شمال باختری تا جنوب اجرا می نماید، لشکر۶۴پیاده کوهستان، لشکر۲۸پیاده کوهستان، به ترتیب در شمال غرب، لشکر۸۱زرهی و تیپ۸۴پیاده در مرکز(غرب) و لشکر۹۲زرهی و تیپ۳۷زرهی در جنوب غربی، لشکرهای در خط با اعزام عناصر تامین حرکت متجاوز را در زمین های بلافصل مرز بتاخیر می اندازد.
تغییر مکان یگان های تقویتی از تیپ۸۴ خرم آباد، برابر طرح تمرکزات (پیوست ث)اجرا می گردد، لشکر۷۷پیاده و مرکز بیرجند و لشکر۸۸زرهی مرز خاوری را پوشش می نمایند.
(ب)مرحله۲:
پس از عقب نشینی عناصر تامینی(نیروی پوشش)، یگانهای در خط نیروی زمینی ارتش بترتیب زیر در منطقه دفاع می نمایند.
لشکرهای۶۴ و ۲۸پیاده کوهستانی، در شمال غرب، لشکر۸۱زرهی و تیپ۸۴پیاده در مرکز(غرب) و لشکر۹۲زرهی وتیپ۳۷زرهی در جنوب غربی(کالک عملیاتی)دفاع می کنند و پیشروی دشمن را در مواضع سد کننده پیش بینی شده متوقف یا کند می نمایند.و با عملیات محدود و کسب اطلاعات لازم از نیروهای دشمن برای عملیات عمده آمادگی داشته باشید.
(پ)مرحله ۳:
نبروی زمینی ارتش برای انهدام نیروهای متجاوز پس از آمادگی و انتقال یا برداشت نیرور ازسایر مناطق دفاعی، درجلو رخنه پاتک نموده و مرز را ترمیم می نمایند.
(ت)مرحله ۴:
نیروی زمینی بنابدستور با سه لشکر زرهی در خط، لشکر۸۱زرهی در محور عمومی قصر شیرین، خسروی، خانقین، بغداد و لشکر۱۶زرهی در صورت بر داشت از منطقه و تمرکز در خوزستان در محور عین خوش، علی غربی، کوت و لشکر۹۲زرهی در محور عمومی تنومه، بصره، ناصریه، آفند متقابل می کنند و نیروهای متجاوز را نابود می سازد.
۴- پشتیبانی خدمات: پیوست ج
۵-فرماندهی مخابرات
الف-پیوست ج
ب-فرماندهی
۱-پاسگاه فرماندهی نیروی زمینی پس از اعلام کد«اسلام پیروز است» در …..تشکیل می گردد. تغییر مکان آن به موقع ابلاغ می شود.
۲-یکانها تا رده تیپ محل پاسگاه فرماندهی خود را با ذکر مختصات نقشه ای گزارش نمایند.
ف نزاجا،سرتیپ فلاحی
اصل به امضاء امیر فرمانده نزاجا رسیده و این نسخه معتبر است. مدیر عملیات: سرهنگ ستاد محمد وصالی
آگاهان نظامی با توجه به قراین و شواهد، به صراحت خطر حمله ی ارتش عراق را بارها به مسئولان وقت گزارش نمودند، به طوری که حتی در تاریخ 11/6/1359 ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در گزارشی رسمی، این امر را به سمع مسئولان در مراتب تصمیم گیری کشور رساند، اما عکس العملی در مقابله با آن صورت نگرفت.لذا فرماندهی ارتش با دعوت از بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا و شهید علی رجایی نخست وزیر و هیئت همراه (مسئولان دولتی، ارتش و سپاه)در تاریخ۲۲/۶/۱۳۵۹، توسط فرماندهی قرارگاه غرب، آثار تهاجم را به ایشان نشان داد.
این کار در تصور آنان که حمله عراق را بعید می دانستند، تاثیر گذاشت، چنان که از آن روز به بعد خطر جدی تهاجم نظامی عراق در تمام سطوح برای تلاش های موثر جهت جلوگیری از بروز جنگ تحمیلی و باز داشتن متجاوز عراقی از پیشروی در خاک ایران وجود نداشت و در همان زمان بنا به در خواست و نگرانی ارتش، دستور آماده باش به ارتش داده شد.(بهروزی ۱۳۸۲ص ۳۲۷-۳۲۸)
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که از چندماه گذشته به صورت غیررسمی در پاسگاههای مرزی مناطق غرب و جنوب اروندرود جریان داشت و در نیمه دوم شهریورماه شدت گرفته بود ودر ۱۶/۶/۱۳۵۹ منطقه عین خوش و در۱۹/۶/۱۳۵۹ منطقه میمک توسط نیروهای عراقی اشغال گردید.
در پی این رخداد،درتاریخ۲۲/۶/۱۳۵۹ تیمسار ظهیر نژاد، بنیصدر، شهید رجایی و تیمسار فلاحی به منطقه آمدند که در همین دیدار ماشین تیمسار فلاحی را تانکهای عراقی منهدم کردند، اما ایشان قبلا از آن پیاده شده بود. با توجه به این تصرف عراقیها، ازسرهنگ فکوری که آن زمان مسئولیت وزارت دفاع را برعهده داشت، درخواست کردید که نیروی هوایی به منطقه اعزام کند. ایشان چهارخلبان برای شناسایی از منطقه بایک فروند هلیکوپتر به منطقه اعزام کردند که عراقیها هرچهار خلبان را به شهادت رساندند اما بعد از آن جنگندههای هوایی وارد عمل شدند و توانستند به نیروهای عراقی و تجهیزات آن ها ضربه بزنند. تا قبل از آغاز رسمی جنگ به دنبال همین تحرکات عراقیها، ما صد نفر شهید دادیم. امام در آن زمان در پاسخ در خواست بنی صدر رئیس جمهور وقت فرمودند در مقابل هر گلوله عراقیها هشت گلوله بزنید اما اجازه ندارید شهرها را مورد هدف قرار دهید. این در حالی بود که عراقیها ناجوانمردانه شهرهای ما را مورد هدف قرار میدادند. : پس از این رخداد لشکر ۸۱ طرح ابوذر۸۱ و لشکر ۹۲ نیز طرح حر براساس طرح دفاعی ابوذر نیروی زمینی ارتش که ابلاغ شد ه بود تهیه نمودند. روز ۲۶ شهریور ماه نیز نیروهای این دو لشکر به حرکت درآمدند. لشکر ۸۱ باید ۶۵۰ کیلومتر را پوشش میداد و لشکر ۹۲ نیز مسئولیت پوشش منطقهای به وسعت ۴۲۰ کیلومتر را برعهده داشت. این درحالی بود که هر لشکر درعرض ۳۰ کیلومتر گسترش مییابد. بنابراین جنگ زمینی با عراق به صورت رسمی از ۲۶ شهریور ماه ۱۳۵۹ آغاز شد.
اولین ضربت قانونی بر استعداد رزمی
ارتش قبل از پایان سال ۵۷ به وسیله وزیر دفاع دولت موقت وارد شد…و با پیشنهاد وزیر
دفاع دولت موقت و تصویب مقامات تصمیم گیرنده کشور اوایل پیروزی انقلاب مدت خدمت وظیفه
عمومی از دوسال به یک سال کاهش یافت.در نتیجه این تصویب نامه یکدفعه ۵۰ درصد از
کارکنان وظیفه ارتش از خدمت ارتش و ژاندارمری مرخص شدند.و با توجه به اینکه اصولا
در رژیم گذشته نیزهمیشه استعداد کارکنان موجود ارتش کمتر از ۱۰۰ درصد بود ترخیص
این تعداد ۵۰ درصد،سبب شد که استعداد نیروی انسانی ارتش در اوایل سال ۵۸ به حدود
۴۰ درصد و یا حتی کمتر نیز تقلیل یابد.و با در نظر گرفتن غایبان و فراریان و عدم
تمایل جوانان واجد شرایط برای خدمت وظیفه،این کمبود ها در ماه های بعد بیشتر
شد.کمبود نیرو سبب بدون خدمه ماندن تجهیزات شد و در نتیجه نگهداری وسایل و تجهیزات
حتی تاسیسات پادگانی با مشکلات شدیدی مواجه شد و بعضی از وسایل و تجهیزات آسیب
پذیر مانند باطری خودروها و تانک ها به دلیل عدم اجرای برنامه های نگهداری درجا
آسیب دیدند.
آثار
زیانبار این امر چنان بود که در آغاز جنگ تحمیلی تعدادی از وسایل و تجهیزات اصولا
خدمه نداشتند و تعدادی نیز به دلیل عدم اجرای صحیح برنامه نگهداری از کار افتاده
بودند.
به عنوان
نمونه در آغاز جنگ تحمیلی از تعداد ۳۱۸ دستگاه تانک چیفتن سازمانی ل ۹۲ زرهی فقط
۱۰۰ دستگاه تانک حاضر بود و در جنگ شرکت داشت.و بقیه تانک ها به دلیل نداشتن
باطری،روغن و عدم نگهداری توپ تانک نقص فنی پیدا کرده بودند.بدون اینکه حتی از
پارک حرکت کرده باشند.این امر یکی از پیامد های بزرگ مشکلات نیرو بود
حالا شما حساب کنید این ارتش با این
حال و روز چگونه جلوی ارتش عراق را گرفت…..کسانی که نقش ارتش را در جنگ انکار
میکنند ذمه ۴۸۰۰۰ شهید ارتشی برگردنشان هست و حق الناس همه ارتشیان شرکت کرده در
جنگ، البته اگر به این چیزها اعتقاد داشته باشند
در
اوایل سال ۱۳۵۸ از طرف مدیر آمادگی رزمی نیروی زمینی طبق مسؤلیت سازمانی از واحد
ها خواسته شد تا برابر روش قبل از انقلاب فرم آمادگی رزمی واحد ها را تنظیم و به
نیرو ارسال دارند وقتی که گزارش واحد ها رسید،بسیار تکان دهنده بود…کمتر یکانی
آمادگی رزمی بیش از ۳۰ درصد داشت…و به اصطلاح نظامی کلیه یکانها از نظر طبقه
بندی،درآمادگی رزمی درجه ۴،یعنی پایین ترین درجه بودند.این وضعیت آمادی ایران قبل
از شروع جنگ بود…
برگرفته از کتاب”تاریخ
نظامی جنگ تحمیلی زمینه های بروز جنگ به قلم مرحوم سرهنگ زرهی ستاد سید یعقوب
حسینی”
در ساعت ۱۱۰۰ روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ با شلیک یک گلولهی تانک تی ـ۷۲ توسط صدام حسین رئیسجمهور وقت عراق از پادگان بعقوبه آن کشور به طور رسمی آغاز و بدین ترتیب فرمان تهاجم سراسری و همه جانبهی ارتش عراق به قلمرو کشورمان از زمین، هوا و دریا صادر شد و از ساعت ۱۳۳۰ همان روز با حملات هوایی گستردهی هواپیماهای متجاوز عراقی به فرودگاهها، تأسیسات نظامی و اقتصادی ۱۹ شهر ایران از حمله تهران، هرگونه شک و تردید مسوولان سیاسی و نظامی رده بالای ایران در مورد احتمال تهاجم عمومی ارتش عراق از بین رفت.
– عملیات نیروی زمینی
اصولاً به علت عرض بیش از ۱۶۰۰ کیلومتری جبههها در جنگ تحمیلی و کمبود امکانات پشتیبانی متقابل مناطق نبرد از همدیگر، از آغاز مخاصمات، صحنه عملیات به ۳ جبههی کاملاً مستقل از یکدیگر به شرح زیر تفکیک شد :
جبههی جنوب غربیشامل: استان خوزستان و منطقهی جنوب استان ایلام (تا پاسگاه مرزی موسیان)
جبههی غرب شامل: استان کرمانشاه و منطقهی شمال استان ایلام ( از مهران به سمت شمال)
جبههی شمالغرب شامل: استانهای کردستان و آذربایجان غربی ( از پاسگاههای گرملهی نوسود تا پاسگاه مرزی دالامپرداغ در ارومیه.
پیرو آماده باش، لشکرها و تیپهای مستقل ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۲۶/۶/۱۳۵۹، طرح عملیاتی خود را بر مبنای طرح عملیاتی دفاعی ابوذر که از طرف نیروی زمینی صادر شده بود، تهیه نمودند، لشکر ۸۱ زرهی، طرح عملیاتی خود را به همان نام «ابوذرلشکر۸۱» و لشکر ۹۲ زرهی آنرا با نام طرح عملیاتی «حر»ولشکر۲۸پیاده کوهستانی بنام طرح داود تهیه کردند و به یکانهای تابع خود ارسال داشتند که در قسمت هماهنگی طرحها، اشاره گردید و با هماهنگی سلسله مراتب فرماندهی، طرح به دستور تبدیل و اجرا گردد.
برای نمونه لشکر ۸۱ زرهی طرح عملیاتی خود را با اعلام وصول الف ج ۲۴ تهیه و به یکانهای ذیربط خود صادر نمود.
دستور جزء به جزء شماره ۱ عملیاتی (سماجا) مربوط به طرح عملیاتی ابوذر
طرح عملیاتی ابوذر در خرداد ماه ۱۳۵۹ به وسیله نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران تهیه و با اعلام وصول (۲۴-الف ج) به یکانهای تابعه و ذیربط ارسال گردید. با حمله ی سراسری ارتش عراق به میهن اسلامی، اداره سوم ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران دستور جزء به جزء شماره ۱ عملیاتی را با نگرش به طرح مذکور تنظیم و به زیر مجموعه وعوامل ذیربط ارسال نمودکه با عنایت به اهمیت آن دستور، عیناً در زیر نقل می شود
از:سماجا ۳ (عملیات)
به: گیرندگان مراجعه شود
دستور العمل جزء به جزء شماره ۸۵/۰۶/۲۰۱-۲۰_۲/۷/۵۹
۱-کلیات
نیروی دشمن تجاوزات هوایی و زمینی خود را در تمام جبهه ها آغاز نموده و تاکنون خساراتی نیز به نیروهای مسلح وارد نموده است با وجود تلفات و ضایعات که به دشمن وارد گردیده معهذا دستورات جزء به جزء جهت آگاهی و اقدام لازم اعلام می گردد.
۲-اجراء
الف)نیروی زمینی: بر اساس ماموریت زمینی(طرح دفاعی ابوذر) و دشمن و توانایی خودی، استفاده از نیروهای مردمی ترجیحاً نیروهای عشایر از مرزهای کشور دفاع نمائید تا آثار تجاوز از بین بروند، مرز را ترمیم نمایند، آماده باشند که پس از کسب برتری هوایی و فراهم شدن شرایط آفندی به خاک کشور عراق تعرض نمایند بدیهی است که اقدامات آن نیرو بر اساس اصول هدف، تعرض، سادگی، وحدت فرماندهی، تامین، صرفه جویی در قوا، مانور و تفرقه خواهد بود.
ب) نیروی هوایی: با استفاده از حداکثر امکانات برتری هوایی را کسب نمایید تعدادی سورتی با هماهنگی نیروی زمینی و دریایی جهت پشتیبانی از یکانهای رزمنده در اختیار آن نیروها قرار دهید.
پ) نیروی دریایی: کلیه مراحل طرح ذولفقار را اجرا نمایند.
۳-متفرقه: ندارد.
- گیرندگان نزاجا، نهاجا، نداجا
- امضاء جانشین ستاد مشترک و معاون هماهنگ کننده و ۵ نفراز افسران اداره سوم.
لازم به ذکر است با توجه به اعلام سماجا ۳، قرارگاه مقدم نزاجا بر مبنای دستور عملیاتی ابوذر، دستورات جزء به جزء را بشرح زیر به (ف لشکر ۸۱ و ف تیپ ۸۴ خرم آباد) اعلام می نماید..
دستور العمل جزء به جزء قرارگاه مقدم نزاجا:
بسمه تعالی
از: قرارگاه مقدم نزاجا شماره: ۸۴/۷/۰۲/۶۰۲
به: ف ل ۸۱ زرهی، تیپ ۸۴ پیاده خرم آباد تاریخ: ۳/۷/۵۹
برابر اعلام سماجا ۳، نیروهای دشمن تجاوزات هوایی و زمینی خود را در تمام جبهه ها آغازنموده و تاکنون خسارات و ضایعاتی به نیروهای مسلح وارد نموده، دشمن با وجود تحمل تلفات و ضایعات به پیشروی خود ادامه می دهد. معهذا دستور جزء به جزء زیر جهت هرگونه اقدام لازم اعلام می گردد.
بر اساس طرح ابوذر ماموریت ارجاعی ووضعیت زمینی و دشمن و توانایی های خود و با استفاده از نیروهای مردمی ترجیحاً عشایری اقدامات زیر اعمال دارید:
- از مرزهای کشور دفاع نمایید.
- آثار تجاوز را از بین ببرید.
- مرزها را تامین نمایید.
- آماده باشید پس از کسب برتری هوایی و فراهم شدن شرایط مناسب به خاک دشمن آفند نمائید.
فرمانده قرارگاه مقدم نزاجا سرهنگ عطاریان
گسترش یگانهای نیروی زمینی قبل هجوم گسترده ارتش عراق به مرزهای مشترک:
استعداد و گسترش نیروهای خودی در آغاز جنگ درجبهه شمالغرب
لشکر ۶۴ پیاده کوهستانی ارومیه در استان آذربایجانغربی
مقدمه
این جبهه که مناطق عملیاتی استانهای کردستان و آذربایجان غربی را دربرمیگرفته، برخلاف جبهههای جنوب و غرب، تا ۲ سال اول جنگ، از نظر نبرد جدی بین نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق فعال نبود ولی به تدریج که مدت زمان جنگ طولانی شد، دامنه نبردها نیز به سمت مناطق شمالغرب کشور و به حوالی مریوان ( در کردستان) و پیرانشهر و سردشت ( در آذربایجانغربی) کشیده شد. با این وجود به علت ناآرامیهای داخلی که در مناطق کردنشین هردوکشور ایران و عراق، حتی قبل از شروع جنگ تحمیلی شروع شده بود عملاً، جنگ به نوعی دیگر در این مناطق وجود داشت و نیروهای مسلح هردوکشور، در حال جنگیدن با عناصر مخالف و تجزیهطلب بودند و هنگامی که ارتش متجاوز عراق به سوی مرزهای ایران حرکت کرد، در مناطق مرزی کردنشین کشورش نمیتوانست آزادی عمل داشته باشد و از امنیت خطوط تدارکاتی و مواصلاتی خود اطمینان خاطر حاصل کند در نتیجه حاکمان رژیم بعث عراق، صلاح را در این دیدند که از ماجراجوئی در مناطق کردنشین ایران دست بردارند و به تجاوزات خود در مناطق مرزی جنوب و غرب کشورما بسنده کنند و فقط آمادهی دفاع در مقابل حرکات احتمالی نیروهای ایرانی از این مناطق و همچنین آرامسازی مناطق کردنشین کشور خود باشند(سید یغقوب حسینی جلد۵ص۲۱۰)
اما در مورد ناآرامیهای مناطق کردنشین ایران باید گفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت گروههای مخالف با رژیم نوپای جمهوری اسلامی ایران بلافاصله آغاز شد به طوریکه هشتروز بعد از پیروزی انقلاب، پادگان تیپ مهاباد در استان آذربایجانغربی مورد حملهی عناصر مسلح مخالف قرار گرفت و ضمن شهید و مجروح شدن تعدادی از افراد تیپ از جمله سرتیپ پزشکپورکه از سه ناحیه با کلت کمری ضد انقلاب که همراه گروه حسن نیت و شورای اسلامی شهر و نمایندگان دولت موقت،شدیدا مجروح گردید. تعداد زیادی جنگافزار و مقادیر معتنابهی مهمات و همچنین ۱۸ دستگاه تانک ام ـ۴۷ و ۳۶ قبضه توپ ۱۰۵ میلیمتری به غارت رفت. در ۲۷ اسفند ۱۳۵۷ پادگان لشکر ۲۸ سنندج در محاصرهی عناصر مخالف قرار گرفت. اما این بار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به طور جدی به مقابله برخواستند و پس از ۱۱ روز نبرد موفق شدند پادگان را از محاصره خارج نمایند اما این ناآرامیها در همین جا خاتمه نیافت و عناصر تجزیه طلب کردستان، تمام منطقه کردستان تا آذربایجان غربی، حتی قسمتی از شمالغربی استان کرمانشاه را به نبردهای داخلی آلوده کردند و جنگ داخلی را در منطقهی وسیعی از این استانها به دولت و ملت ایران تحمیل نمودند. (وقایع مذکور تحت عنوان جبهه شمالغرب، در این روزشمار خواهد آمد).
در نتیجه، در اوایل جنگ، تلاش نیروهای مسلح دو کشور ایران و عراق در مناطق کردنشین، صرف آرامسازی منطقه شد و فعالیتهای ارتش عراق در شمالغرب، محدود به جابجاییهای معمولی و گاهی حرکات رزمی و تاکتیکی در مقابل نیروهای ایرانی گردید و فرصتی جهت مقابلهی جدی و اجرای عملیاتهای آفندی گسترده دست نداد و برخوردها، از تبادل آتش توپخانه و بمبارانهای هوایی و در پارهای مواقع،اعزام واحدهای سبک گشتیهای رزمی،کمین و دستبرد فراتر نرفت که اقدامات مذکور نیز غالباً با استفاده از عوامل نفوذی یا افراد مخالف با حکومت مرکزی طرف مقابل انجام میگرفت(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۲۰۴و۲۰۳)
لشکر ۲۸ پیاده کوهستانی سنندج در استان کردستان
ذکر این نکته لازم است که دو لشکر مذکور، قبل از آغاز جنگ تحمیلی، به منظور آرامسازی مناطق داخلی، به اجبار عناصری از لشکر را مأمور سرکوب عناصر تجزیهطلب و ضدانقلاب نموده و به مناطق آشوب زده اعزام داشته بودند به طور نمونه:
در استان آذربایجانغربی، لشکر ۶۴ پیاده کوهستانی که در شهرهای ارومیه، مهاباد، پیرانشهر و سلماس استقرار پادگانی داشت، گردان ۱۰۳ پیاده را به مهاباد، گردان ۱۳۲ پیاده را به ژاژان، گردان ۱۹۸ پیاده را به جلدیان و یک گروهان تانک با یک آتشبار توپخانه را به نقده مأمور کرده بود.
در استان کردستان نیز، لشکر ۲۸ پیاده کوهستانی که در شهرهای سنندج، سقز و مریوان استقرار پادگانی داشت، گردان ۱۱۸ پیاده را به مرند، گردان ۱۳۰ پیاده را به تبریز، یک گردان پیاده را به میاندوآب و یک آتشبار توپخانه را سردشت اعزام کرده بود.
علاوه بر ۲ لشکر ۶۴ و ۲۸ پیاده کوهستانی، یگان های از لشکرها و تیپهای مستقل مشروحه زیر، قبل از آغاز تهاجم سراسری ارتش متجاوز عراق، از یکان اصلی خود دور شده و در مناطق ناآرام شمالغرب فعال بودند.
یک گردان پیادهی ازتیپ ۸۴ مستقل پیاده خرمآباد، در منطقهی پاوه.
یک گردان پیاده از تیپ ۵۵ مستقل پیادهی هوابرد شیراز، در منطقهی سردشت.
یک گردان پیاده از تیپ ۵۵ مستقل پیادهی هوابرد شیراز، در سنندج.
یک گردان پیاده از تیپ ۵۵ مستقل پیادهی هوابرد شیراز، در بوکان
یک گروهان مکانیزه از لشکر یک پیادهی تهران، در ارومیه.
یک گردان پیاده از لشکر یک پیادهی تهران، در سنندج.
یک گروه رزمی از لشکر۲ پیادهی تهران، در بانه.
یک گردان پیاده از لشکر ۷۷ پیادهی مشهد، در سنندج.
یک گروهان پیاده از لشکر ۷۷ پیادهی مشهد، در مریوان.
یک گروهان پیاده از لشکر ۱۶ زرهی قزوین، در نقده.
یک گروهان مکانیزه از لشکر ۱۶ زرهی قزوین، در میاندوآب.
یک گروهان تانک از لشکر ۱۶ زرهی قزوین، در سنندج.
یک گروه رزمی از لشکر ۱۶ زرهی قزوین، در سنندج.
یادآوری این نکته ضروری است که این گسترش، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و با شروع ناآرامیهای داخلی و با توجه به توسعهی روزافزون آن به تدریج انجام گرفت و یکانهای مأمور به مناطق ناآرام، در طول مدت ۱۸ ماه تا شروع جنگ تحمیلی به نوبت با یکانهای مستقر در پادگانها تعویض میگردیدند و در حقیقت، اغلب عناصر لشکرها و تیپهای مستقل یاد شده بالا، به نوعی در جنگ داخلی درگیر بودند و این درگیریها با شروع جنگ تحمیلی نه تنها پایان نیافت بلکه به علت همکاری عوامل ضدانقلاب داخلی با دشمن خارجی، شدت بیشتری گرفت. لذا قسمت عمدهای از نیروهای ما در مناطق شمالغرب و غرب کشور تا آغاز تهاجم سراسری ارتش متجاوز عراق و سالها بعد از آن همچنان درگیر جنگ با عوامل مسلح مخالف دولت و گروهکهای تجزیهطلب بودند و از یاری رساندن به لشکرهای دیگر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نبرد با ارتش متجاوز عراق بازماندند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۲۰۳و۲۰۴)
استقرار یگانها ی عمده ارتش در برابر عراق از سال ۱۳۴۵ الی ۳۱/۶/۱۳۵۹که تهدید عمده ایران بود:
لشکر ۶۴پیاده کوهستان-لشکر ۲۸پیاده کوهستان-لشکر ۸۱زرهی- لشکر ۹۲ زرهی خط مقدم
گروه ۴۴ توپخانه – گروه ۱۱توپخانه – گروه ۲۲ توپخانه– گروه ۳۳ توپخانه
گردان ۴۱۷مهندسی–گردانهای۲۰۳ و ۲۳۴ سوار زرهی-گروه ۴۱۲مخابرات- گروه ۴۰۴مخابرات
پشتیبانی منطقه ۱ پشتیبانی منطقه ۲
تیپ۴۰ پیاده سراب – لشکر۱۶زرهی – تیپ۸۴پیاده – تیپ ۳۷زرهی – احتیاط اول
لشکر۷۷پیاده احتیاط دوم
تیپ۵۵هوابرد احتیاط ارتش
پایگاه هوایی-تبریز-پایگاه هوایی همدان-پایگاه هوایی دزفول-پایگاه هوایی امیدیه- پایگاه هوایی بوشهر
پشتیبانی نزدیک هوایی
پایگاه هوایی تهران پایگاه هوایی اصفهان پایگاه هوایی شیراز پایگاه هوایی بندر عباس
پشتیبانی عمومی هوایی
هوانیروزتهران – هوانیروز کرمانشاه – هوانیروز اصفهان – هوانیروز مسجدسلیمان
پشتیبانی نزدیک
استعداد و گسترش نیروهای خودی در آغاز جنگ درجبهه غرب کشور
وضعیت زمین منطقهی عملیات
- وضعیت زمین در مناطق مرزی کرمانشاه و در داخل خاک ایران کلاً کوهستانی و صعبالعبور بوده ولی در داخل خاک عراق در قسمت جنوبی آن به صورت دشتی کاملاً صاف درمیآید و در قسمت شمالی آن، با تپه ماهورهایی که در نزدیک مرز گسترش یافته و به تدریج از جنوب به شمال به تراکم و بلندی آنها افزوده میشود ناهموار میگردد. اما در مناطق مرزی ایلام، وضعیت و شکل طبیعی زمین به دو قسمت کاملاً متمایز تقسیم میشود. در قسمت اول که به استان خوزستان میپیوندد، حالت طبیعی زمین در داخل خاک ایران و عراق، تا حدودی شبیه به منطقه مرزی خوزستان بوده و صاف و هموار است.
در قسمت دوم که از دشت مهران، شروع و تا جنوب سومار امتداد دارد شکل و خصوصیات طبیعی زمین در خاک ایران، کوهستانی و مشابه منطقه مرزی استان کرمانشاه بوده در حالیکه در خاک عراق به صورت دشت باز می باشد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
محورهای وصولی
- محورهایی
که ارتش متجاوز عراق در منطقه عملیاتی غرب جهت وصول به اهداف خود یعنی اشغال شهر و
شهرکهای مهران، صالحآباد، سومار، نفتشهر، قصرشیرین، سرپلذهاب، گیلانغرب برگزید
به شرح زیر بود:
- محور
بدره ـ زرباطیه ـ مهران.
- محور ترساق ـ ارتفاعات میمک ـ صالحآباد.
- محور مندلی ـ سومار.
- محور نفتخانه ـ نفتشهر.
- محور عمومی خانقین ـ خسروی ـ قصرشیرین که خود به ۳ محور فرعی خانقین ـ تنکاب کهنه ـ قصرشیرین و محور خانقین ـ خسروی ـ قصرشیرین و محوری که از ارتفاعات قراویز به باباهادی و شمال قصرشیرین میرسد و جاده قصرشیرین ـ سرپلذهاب را قطع میکند، تقسیم میشود.
- محور
بدره ـ زرباطیه ـ مهران.
این محور عمومی، بعد از وصول به قصرشیرین، به ۲ شاخه عمومی تقسیم میشود که یک شاخه به طرف گیلانغرب و شاخه دیگر به طرف سرپلذهاب میرود.
- محور میدان ـ باویسی ـ تیلهکوه ـ بیشگان ـ سرپلذهاب.
- از ۶ محور یاده شده بالا، مهمترین آنها، محور خانقین ـ قصرشیرین ـ سرپلذهاب است که به طرف گردنه پاتاق و شهرهای اسلامآباد غرب و سرانجام کرمانشاه امتداد مییابد زیرا اگر نیروهای عراقی موفق میشدند گردنه پاتاق را تصرف نمایند، میتوانستند کنترل دشتذهاب و شهرهای سرپلذهاب و قصرشیرین را به دست بگیرند و چنانچه میتوانستند به سمت شهرهای اسلامآباد غرب و کرمانشاه پیشروی کنند، احتمالاً به هدفهای استراتژیک سیاسی، اقتصادی و نظامی مهمی دست مییافتند. به همین جهت، تلاش اصلی نیروهای متجاوز عراقی درمرحله اول همین محور بکار گرفته شد.(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
وضعیت نیروهای دشمن
سپاه ۲ ارتش عراق متشکل از:
لشکر۲ پیادهی کوهستانی ـ که عناصری از آن در مقابل منطقه مهران و صالحآباد ایلام مستقر بود.
لشکر ۱۲ پیادهی کوهستانی ـ که در مقابل مناطق نفتشهر و سومار استقرار داشت.
لشکر ۸ پیادهی کوهستانی ـ که در منطقهی قزل رباط عراق احتمالا به عنوان احتیاط سپاه بود.
لشکر ۶ زرهی ـ که در مقابل منطقهی مرزی شمال قصرشیرین و باویسی مستقر بود.
یک تیپ مکانیزه ( احتمالا تیپ ۲۴ مکانیزه) از لشکر ۱۰ زرهی که در منطقهی مهران به همراه لشکر ۲ پیاده کوهستانی وارد عمل شد. (سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
وضعیت نیروهای خودی
براساس طرح گسترش پادگانی نیروی زمینی ارتش، لشکر ۸۱ زرهی در استان کرمانشاه مستقر بود و برابر طرح عملیاتی « ابوذر» که در خردادماه ۱۳۵۹ از طریق نیروی زمینی ابلاغ شد این لشکر ماموریت داشت حرکت نیروهای متجاوز عراق به مرزهای غربی کشورمان را به تاخیر انداخته و در مواضع سدکننده از پیش تعیین شده در مقابل دشمن دفاع نماید. همچنین تیپ ۸۴ پیاده که در خرمآباد ( استان لرستان) استقرار پادگانی داشت جهت پدافند عمومی در منطقه غرب ( در مناطق مرزی استان ایلام) درنظر گرفته شده بود.
با توجه به صدماتی که لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۸۴ پیاده همچون سایر یکانهای ارتش در جریان پیروزی انقلاب اسلامی متحمل شده بودند – و این امر از پیامدهای طبیعی هر انقلاب است و منحصر به انقلاب اسلامی نمیباشد – آمادگی رزمی این یکانها به پائینترین سطح ممکنهی یک نیروی منظم تنزل یافته بود، به نحوی که از نظر تعداد پرسنلی و تجهیزات و وسایل، به کمتر از ۵۰ درصد و از نظر آمادگی روانی و روحیه مقاومت در سطحی به مراتب کمتر از این رسیده بودند.
مهمتر از کاهش ۵۰ درصدی آمادگی رزمی، کاهش چشمگیر کاربرد عملیاتی این یکانها بود که به منظور مقابله با عوامل ضدانقلاب داخلی، الزاماً به واحدهای کوچکی به صورت دسته، گروهان و حداکثر گردان، تجزیه و در تمام سطح منطقهی غرب در استانهای کرمانشاه و ایلام و حتی کردستان پخش شده و در نتیجه یکپارچگی سازمانی و توانایی رزمی خود را برای انجام عملیات در یک جبههی منظم از دست داده بودند به طوری که در آغاز جنگ تحمیلی، بزرگترین واحد رزمندهی سازمان یافته ما در مقابل لشکرهای مجهز و آمادهی عراقی، گروه رزمی گردانی وتیپ بود(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۶)
از آنجا که تا قبل از شروع تهاجم سراسری ارتش عراق، تنها یک گردان از تیپ ۸۴ پیاده در منطقه مهران (استان ایلام) مستقر شده بود و سایر عناصر این تیپ – به دلیل حضور در کردستان نتوانستند به موقع به محل ماموریت خود در مناطق مرزی ایلام تغییر مکان یابند، لذا لشکر ۸۱ زرهی با داشتن مشکلات بسیاری که از جهات مختلف با آن دست به گریبان بود میبایست علاوه بر مناطق تحت مسؤولیت خود – که از باویسی تا سومار به عرض بیش از ۲۵۰ کیلومتر امتداد داشت – منطقهی مرزی ایلام رانیز تحت پوشش بگیرد که در نتیجه، عرض منطقهی تحت استحفاظی این لشکر به بیش از ۵۰۰ کیلومتر افزایش یافت و قسمت عمدهی این منطقه، حداقل در ۲ سال اول جنگ، همچنان بر عهدهی لشکر ۸۱ زرهی باقی ماند و تنها نیروهای تقویتی که علاوه بر گردان ۱۸۲ تیپ ۸۴ پیاده خرمآباد، قبل از تهاجم سراسری ارتش عراق برای تقویت لشکر ۸۱ زرهی به منطقهی غرب تغییر مکان یافتند، ۲ گردان از عناصر لشکر ۷۷ پیاده، یک گردان از تیپ۵۵ هوابرد، دو گردان از تیپ۲۳ نیروی مخصوص،گردان ۱۹۱مرکز پیاده شیراز و تعدادی یکانهای توپخانه از گروههای ۱۱ مراغه و۲۲و ۴۴ اصفهان بود.
لازم به یادآوری است که علاوه بر عناصر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، عناصر سبکی از ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در منطقهی غرب به شکلی فعال حضور داشتند ولی استعداد رزمی آنها در آغاز جنگ برای مقابله با یکانهای مجهز و منظم دشمن چندان قابل ملاحظه نبود(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵)
مقدمه ( خلاصه کوتاهی از رویدادهای قبل از ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹)
در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، وضعیت تعیین خط مرزی در مناطق غرب برخلاف منطقهی خوزستان به مرحله قطعی و نهایی نرسیده بود به ویژه در دو منطقهی مرزی میمک و زینلکش(عین خوش)، تعیین خط مرزی به علت عدم امضاء موافقتنامهی نهایی توسط نمایندگان حکومت عراق بلاتکلیف باقیمانده بود.
هنگامی که اختلافات مرزی و سیاسی بین دو کشور ایران و عراق رو به وخامت نهاد و به مرحلهی برخوردهای نظامی در مناطق مرزی رسید، حاکم بعث عراق تنها دلیل اساسی خود برای آغاز جنگ را بازپسگیری همان مناطق مورد اختلاف عنوان کرد و ادعا نمود که در قرارداد الجزایر، ایران به کلیهی خواستههای خود در شطالعرب (اروندرود) رسیده لیکن عراق از دستیابی به خواستههای خود در مرز زمینی محروم مانده است و اعلام کرد که این مناطق را با توسل به قدرت نظامی از ایران خواهد گرفت.
اراضی مورد ادعای عراق – که وسعت آن به حدود ۳۲۰ کیلومترمربع میرسد – قسمتی در منطقهی زینلکش ( در جنوب غربی قصرشیرین) و قسمت دیگر در منطقهی میمک ( در شمال مهران) قرار دارد و تجاوزات مقدماتی نیروهای عراقی از اوایل سال ۱۳۵۹ نیز از همین مناطق آغاز شد. به نحوی که مناطق مرزی قصرشیرین و نفتشهر در ۱۱ اردیبهشت و پاسگاههای مرزی غرب مهران در ۱۱ خرداد مورد حمله نیروهای عراق قرار گرفت و ۲ روز بعد، شهر قصرشیرین به وسیله توپخانهی ارتش عراق گلولهباران گردید و در مقابل از طرف نیروهای ایرانی عکسالعمل مناسب نشان داده شد.
در ۱۱ مرداد، مرزداران ما موفق شدند با تحمل تلفات سنگینی، حملهی گستردهی نیروهای عراقی به منطقهی زینلکش را دفع نمایند.
در هفتم و دهم شهریور، برای بار دوم و سوم قصرشیرین زیر آتش توپخانهی ارتش عراق گرفت که منجر به شهید و مجروح گشتن ۷۵ تن از اهالی این شهر شد.
سرانجام در ۱۶ شهریور، ارتش عراق در حمله به مناطق زینلکش، خانلیلی، حیدرآباد، تنگابنو و تنگاب کهنه، تعدادی از پاسگاههای مرزی ایران را منهدم و با قطع محور قصرشیرین به نفتشهر، بخشی از قلمرو کشور ما از جمله منطقهی زینلکش را اشغال نمود و ۳ روز بعد در منطقه میمک، پاسگاههای هلاله و نیخزر را اشغال کرد که در نتیجه، منطقه میمک نیز به اشغال دشمن درآمد. در همین روز ( ۱۹ شهریور) دولت عراق طی یک بیانیه رسمی اعلام کرد که در منطقه زینالقوس (زینلکش)، نیروهای عراقی موفق شدهاند منطقهای به عرض ۲۵ و عمق ۵ مایل مربع را آزاد نمایند.
با وصول خبر سقوط پاسگاههای منطقه خانلیلی و اشغال دو منطقهی زینلکش و میمک، بلافاصله (در ۲۱ شهریور) مقامات بلندپایه کشوری به اتفاق فرماندهان عالیرتبه نظامی به کرمانشاه عزیمت و از منطقهی نبرد بازدید کردند. این بازدید گرچه از نظر روانی برای رزمندگان مستقر در منطقهی نبرد مفید بود ولی از نظر اعزام نیروهای تقویتی تاثیر چندانی نداشت زیرا در آن زمان نیرویی در دسترس نبود تا به منطقهی مورد تهدید اعزام شود و از همه بدتر اینکه اصولاً طرحی نبود تا براساس آن، امکانات موجود نظامی به طور متعادل به مناطق مذکور اختصاص یابد.
- از ۲۲ شهریور، صفآرایی نیروهای مسلح ایران و عراق در مقابل یکدیگر آغاز شد. در این روز نیروهای ایرانی تلاش کردند نیروهای متجاوز عراقی را از پاسگاههای هلاله، نیخزر و انجیره عقب برانند که این عمل موجب تشدید بحران در مناطق مرزی شد به طوریکه در مناطق نفتشهر و سومار و در حوالی مناطق اشغالی خانلیلی و میمک، چند پاسگاه دیگر از جمله پاسگاههای مرزی تلخاب ( در شمال میمک) به اشغال نیروهای عراقی درآمد و پاسگاههای کانیشیخ، سهتپان، سانواپا، سلمانکشته در غرب صالحآباد آسیب سختی دیدند.
- صدام حسین رئیس جمهور عراق که از این پیروزیهای نظامی سرمست شده بود و نیروهای مسلح ایران را ( به زعم خود) ناتوان میدید تصمیم گرفت از این فرصت تاریخی جهت رسیدن به رویاهای جاهطلبانهاش استفاده کند. به همین منظور در ۲۶ شهریور به طور یک طرفه قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را لغو و در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ فرمان تهاجم سراسری ارتش عراق به مناطق مرزی کشور ما منجمله منطقهی غرب را صادر کرد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵)
نبرد در مناطق مرزی استان کرمانشاه
- به دنبال بمبارانهای گستردهی هوایی که از ساعت ۱۳۳۰ در روز ۳۱/۶/۱۳۵۹توسط هواپیماهای ارتش متجاوز عراق به شهرهای ایران از جمله شهرهای کرمانشاه و اسلامآباد غرب صورت گرفت، نیروی زمینی ارتش عراق در مناطق مرزی استانهای کرمانشاه همچون مناطق مرزی جنوب به حرکت درآمد و مناطق مسکونی و پاسگاههای مرزی را زیر آتش شدید خود گرفت. به همین جهت ستادمشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به نیروهای مسلح ارتش دستور داد پیشروی نیروهای مهاجم عراقی را در مناطق مرزی برابر طرح دفاعی ابوذر سد کنند در صورت مهعیا شدن نیرو و در هر محل مناسب، نبرد را به داخل خاک عراق بکشانند. اما این دستور نمیتوانست جنبه اجرایی داشته باشد زیرا در آن موقع، لشکر ۸۱ زرهی حتی یک یکان مانوری آزاد در اختیار نداشت تا بتواند مأموریت آفندی مورد نظر ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران را انجام دهد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵)
- نیروهای خودی در مقابله با تهاجم نیروهای متجاوز عراقی – که از نظر تعداد و استعداد رزمی نزدیک به ۱۰ برابر نیروهای ایرانی بودند و به منظور جلوگیری از پیشروی آنها، سخت به مقاومت پرداختند و با اجرای آتش توپخانه و سلاحهای سنگین، تلفات و ضایعاتی به دشمن وارد آوردند به طور نمونه، گردان کاتیوشا در بعدازظهر همین روز، نزدیک به ۲۲۰ موشک به سوی مواضع نیروهای متجاوز عراقی پرتاب کرد تا بلکه بتواند پیشروی دشمن را متوقف و یا حداقل کند نماید اما تعداد یکانهای تکور دشمن و آتش پشتیبانی آنها به قدری زیاد بود که نتیجهی دلخواه حاصل نشد و یکانهای تجزیه شدهی خودی نیز نتوانستند تمام پاسگاههای مرزی و جبههای به عرض ۲۵۰ کیلومتر را پوشش دهند و در نتیجه، در ساعات بعدازظهر، نیروهای جلودار عراقی، به خط مرز نزدیکتر شدند و در هر محلی که مناسب دیدند از خط مرز عبور کردند و مناطق سرکوب را اشغال نمودند. از جمله نقاطی که در این روز به اشغال دشمن درآمد پاسگاه مرزی هدایت در شمال غربی قصرشیرین بود. در ادامه آن، نیروهای عراقی تلاش کردند از محور باباهادی ـ پاسگاه برارعزیز، به محور سرپلذهاب ـ قصرشیرین دسترسی پیدا کنند که این بار، مدافعان پاسگاه متشکل از نیروهای سپاهی و ژاندارمری و عناصری از ارتش با دادن تعدادی شهید، با پشتیبانی آتش توپخانهی ارتش و بالگردهای هوانیروزتوانستند دشمن را متوقف نمایند.
- با توجه به اینکه محور نفتشهر ـ قصرشیرین از ۱۵ روز قبل در منطقهی خانلیلی و تنکاب کهنه توسط دشمن قطع شده بود لذا تدارک نیروهای خودی مستقر در منطقهی نفتشهر به ناچار از طریق محور سومار ـ نفتشهر صورت میگرفت. اما امروز دشمن موفق شد از طریق دره سانواپا، کنترل محور سومار ـ نفتشهر را نیز به دست گیرد که در نتیجه عملاً نفتشهر از سه طرف جنوب، شمال و غرب و همچنین گروه رزمی ۱۹۵ و پاسگاه مرزی گیسکه از طریق دره سانواپا و میان تنگ در خطر محاصرهی نیروهای متجاوز عراقی قرار گرفتند و پاسگاه مرزی گیسکه در ساعات پایانی همین روز به اشغال دشمن درآمد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص ۴۸و۴۹)
- تیپ۳ لشکر ۸۱ زرهی – که از باویسی در شمال تا نفتشهر در جنوب قصرشیرین گسترش داشت – در گزارشی، میزان تلفات و ضایعات وارده به دشمن را انهدام ۳ دستگاه تانک و یک انبار مهمات و کشته و زخمی شدن حداقل ۵۰ الی ۶۰ تن اعلام کرد.
نبرد در منطقهی مرزی استان ایلام
با شروع جنگ، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به تیپ ۸۴ پیاده دستور داد، عناصر باقیماندهی تیپ در پادگان خرمآباد لرستان شامل قرارگاه تیپ، گردان ۱۱۱ پیاده، یک گردان تانک متوسط ام ـ۴۷ (-) و یک گردان توپخانه ۱۰۵ میلیمتری (-) را از محور خرمآباد ـ اندیمشک ـ عینخوش ـ دهلران، به مهران اعزام کند که بعلت بسته شدن راه توسط دشمن نتوانستند به تیپ ملحق شوند
در بعدازظهر امروز، نیروهای متجاوز عراق، همزمان با تهاجم سراسری به مناطق مرزی استان کرمانشاه، در ۲ محور عمومی بدره ـ زرباطیه ـ مهران و محور ترساق ـ میمک ـ سرنی ـ صالحآباد، به طرف دو هدف اصلی که مهران و صالحآباد بود به حرکت درآمدند و با فرا رسیدن شب به خط مرز نزدیک شدند و همان شبانه، نیروهای جلودار دشمن به پاسگاههای مرزی ایران – که هنوز زیر آتش سنگین توپخانه عراق ایستادگی میکردند – حمله نمودند.
در ساعت ۲۰۳۰، استاندار ایلام اطلاع داد که نیروهای عراقی به پاسگاههای کلات و چنگوله در منطقه مهران حمله کردهاند و پاسگاههای کانیشیخ و بازرگان نیز مورد هجوم نیروهای عراقی قرار گرفته است علاوه بر آن، یک ستون زرهی دشمن به طرف پاسگاه بهرام آباد واقع در غرب مهران پیشروی مینماید(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
بنا به دستور فرماندهی تیپ ۱ لشکر ۸۱ زرهی، به منظور تشکل گروه رزمی ۲۱۷ تانک و همچنین تهیه طرح عملیاتی تک محدود جهت آزادسازی ارتفاعات میمک، دشت لیک، تنگ بینا، تنگ بیجار و پاسگاه سنگی – که ۱۱ روز قبل توسط نیروهای متجاوز عراقی اشغال شده بود – کمیسیونی با حضور فرماندهان گروه رزمی ۲۱۷ تانک ام ـ ۶۰ ( از تیپ ۱ زرهی)، گروهان تانک ام ـ ۴۷ ( از تیپ ۸۴ پیاده)، گردان ۳۹۶ توپخانه ( کمک مستقیم تیپ۱) و رئیس رکن ۳ تیپ ۱ زرهی و همچنین فرماندار ایلام در منطقه تشکیل و قرار شد که تا آخر روز، دستور عملیاتی مربوطه توسط رکن ۳ تیپ۱ زرهی صادر گردد.
از جمله نقاطی که در تهاجم اولیهی نیروهای عراقی صحنهی فعال نبرد شد منطقه مرزی مهران بود که گروه رزمی ۱۸۲ تیپ ۸۴ پیاده خرمآباد مسؤولیت دفاع از این منطقه را به عهده داشت. اطلاعات اوّلیه حاکی از آن بود که نیرویی معادل یک لشکر تقویت شده از عناصر لشکر۲ پیادهی کوهستانی و لشکر ۶ زرهی عراق در این منطقه در مقابل گروه رزمی وارد عمل شدهاند. همزمان، شهر مهران و روستاهای اطراف آن و همچنین مواضع یکانهای گروه رزمی ۱۸۲ از زمین و هوا، به شدت زیر آتش سنگین توپخانه و بمباران هواپیماهای دشمن قرار گرفت و خسارات زیادی به شهر مهران وارد و عدهای شهید و زخمی شدند. با این وجود نیروهای خودی دست از مقاومت برنداشتند و توانستند نیروهای عراقی را در حوالی خط مرز متوقف نمایند.
گفتگوی اختصاصی روزنامه کیهان با ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، در مورد جبهههای غرب میانی و موقعیت نیروهای ارتش ایران در مقابل نیروهای متجاوز عراق به شرح زیر میباشد:
موفقیت نیروهای ایران چشمگیر است، در منطقهی قصر شیرین و سرپلذهاب علیرغم تقویت نیروهای عراق و حملات شدید آنها، واحدهای نیروی زمینی ژاندارمری و نیروهای مسلح محلی و همچنین سپاه پاسداران سرسختانه مواضع خود را حفظ کرده و دفاع میکردند و تا کنون نیروهای خودی مواضع جدیدی را به دست آورده بودند، عراقیها نتوانستند در این مواضع نفوذ کنند و تحرک آنها را سد نمودند. عملیات نامنظم شبانه نیروهای ایران علیه مواضع عراق به تدریج گسترش داشت و نتایج مطلوبی به بار آورده بود.
منطقه عملیاتی میمک و مهران: در مرزهای استان ایلام بعد از عملیات تک محدود روز ۲/۷/۱۳۵۹ پیشروی عراقیها متوقف شده بود. نیروهای خودی مواضع پدافندی مستحکمی را سازمان دادند و در کل وضع این منطقه از پدافند منسجمی برخوردار بود.
در منطقه مهران نیز پیشروی دشمن سد شد، ارتش عراق حتی با وجود نیروهای تازه نفس نتوانست در مواضع نیروهای ایران نفوذ کند.
به علت عدم هماهنگی نیروهای خودی و هوانیروز تعدادی از بالگردهای هوانیروز توسط نیروهای خودی مورد اصابت قرار گرفت.
تعداد ۸۰ دستگاه تانک دشمن در ۱۵کیلومتری پاسگاه حمیدیه مقابل رودخانه کرخه گسترش یافت. (سید یغقوب حسینی جلد۳ص۱۸،۱،۴۰،۳۱)
استعداد و گسترش نیروهای خودی در آغاز جنگ درجبهه جنوب غرب کشور:
جبههی جنوب
جبهه جنوب که به تنهایی قریب ۵۰۰ کیلومتر عرض داشت، از لحاظ وضعیت طبیعی زمین و عدم امکان پشتیبانی متقابل واحدهای همجوار، خود به سه منطقهی عملیاتی مستقل شامل: منطقهی غرب دزفول و شوش، منطقهی غرب اهواز و سوسنگرد و منطقهی خرمشهر و آبادان تقسیم شد.
نبردهایی که در هر یک از این مناطق سهگانه انجام گرفت به علت وضعیت طبیعی زمین و محدودیت نیروهای اختصاص داده شده به هر منطقه، عموماً به طور عملیات مستقل، طرحریزی و اجرا گردید و ما نیز خواهیم کوشید رویدادهای هریک از مناطق مذکور را به طور تفکیک و خلاصه در روز اول بیان کنیم.
(۱) ـ منطقهی عملیاتی غرب دزفول و شوش
محدوده و وضعیت زمین منطقهی عملیات
این منطقهی عملیات، از غرب به خط مرزی ( از جنوب دهلران تا فکه)، از شرق به جادهی اصلی اندیمشک ـ اهواز، از شمال به ارتفاعات جنوبی لرستان ( از شمال دهلران تا شمال اندیمشک) و از جنوب به خط فرضی پاسگاه مرزی فکه تا کرانه رودخانهی کرخه ( در ۳۰ کیلومتری جنوب شوش) محدود میگردید.
این منطقهی نبرد که عرض و عمق آن حدود ۶۰ کیلومتر بود منطقهای است با پستی و بلندیهای متغیر و ماهورهای نسبتاً زیاد، دارای منابع زیرزمینی نفتی فوقالعاده در تمام طول مرز مشترک بین ایران و عراق.
به طور کلی در داخل این منطقهی نبرد، نقاط مسکونی مهم به استثناء شهر کوچک دهلران وجود ندارد اما در حاشیهی شرقی آن، شهرهای شوش، اندیمشک و دزفول قرار گرفته است که از نظر استراتژیک حائز اهمیت زیادی میباشند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
معابر وصولی
برای وصول به هدفهای نظامی در غرب یا شرق ارتفاعات مرزی این منطقه، از جنوب به شمال به ترتیب معابر فکه، سمیده، ربوط، بیات و چیلات وجود دارد. این معابر در داخل خاک ایران به مناطق استراتژیک شوش، اندیمشک و دزفول و در داخل خاک عراق به شهرهای عماره و علی غربی منتهی میگردد. اما برای رسیدن به مناطق استراتژیک ذکر شده، از غرب به شرق، دو معبر وصولی مهم به شرح زیر وجود دارد و نیروهای متجاوز عراق نیز جهت رسیدن به غرب رودخانهی کرخه و پل نادری از همین دو معبر به پیشروی خود ادامه دادند:
- معبر علی غربی ـ ربوط ـ عینخوش ـ پل نادری ـ اندیمشک
- معبر عماره ـ فکه ـ دوسلک ـ شوش یا عماره ـ فکه ـ دوسلک ـ پل نادری ـ اندیمشک علاوه بر معابر مزبور، معابر دیگری مانند چیلات ـ دهلران ـ موسیان ـ عینخوش وجود دارد که از معابر فرعی و کم اهمیت این منطقه است و برای حرکت به شرق یا غرب، همان دو معبر مهم حائز اهمیت میباشد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
وضعیت نیروهای دشمن که در منطقه غرب دزفول و شوش وارد عمل شدند به شرح زیر بود:
- لشکر
۱مکانیزه از سپاه ۳ عراق شامل:
- تیپ۱مکانیزه مرکب از: گردانهای ۱و۲و۳ مکانیزه و یک گردان تانک.
- تیپ ۱۴ مکانیزه
- تیپ ۲۷ مکانیزه مرکب از: گردانهای اندلس، قرهتپه، اشپیله و گردان۸ مکانیزه.
- تیپ ۳۴
- توپخانهی لشکر۱ مکانیزه شامل: گردانهای ۱ و۸ توپخانه ۱۲۲ میلیمتری، گردان ۲۶ توپخانه ۱۳۰ میلیمتری، گردان ۲۸ توپخانه ۱۵۲ میلیمتری، گردانهای ۲۳ و ۱۴۳ پدافند هوایی و یک گردان ضدتانک.
لشکر ۱۰ زرهی از سپاه ۳ عراق شامل:
- تیپ
۱۷ زرهی مرکب از: گردانهای ۱۴ و ۳۰ تموز،
گردان تانک حماد شهاب، گردان ۶ پیاده مکانیزه.
- تیپ ۴۲ زرهی مرکب از: گردانهای صدام، البعث، یافاو، گردان ۹ مکانیزه.
- تیپ ۲۴ مکانیزه مرکب از: گردانهای ۱و۲و۳ مکانیزه و گردان تانک حزیران.
تیپ ۱۰ مستقل زرهی به عنوان احتیاط سپاه۳٫
گردان شناسایی النصر.
توپخانه لشکر ۱۰ زرهی شامل: گردانهای ۴۹ و ۵۱ ( ۱۳۰ میلیمتری) و گردانهای ۱۹ و ۱۴۲ (۱۵۲ میلیمتری) و گردان ۳۹ ضدتانک و گردان ۱۸۹ موشکی(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
وضعیت نیروهای خودی
استعداد و گسترش یکانهای خودی در منطقه غرب دزفول و شوش بدین قرار بود:
- در
خط اول ـ در نزدیکی مرز، پاسگاههای مرزی ژاندارمری که با عناصر سبکی از تیپ۲ لشکر
۹۲ زرهی تقویت شده بودند.
- در خط دوم ـ گردان ۲۸۳ سوار زرهی در غرب رودخانه دویرج گسترش داشت و در منطقه دهلران، یک گروهان مکانیزه تقویت شده از عناصر تیپ۲ لشکر ۹۲ زرهی مستقر بود.
- در خط سوم ـ نیروی اصلی مدافع ما شامل: تیپ ۲ زرهی در عینخوش، گروه رزمی۳۷ در فکه و گردان ۱۳۸ پیاده در شرق دوسلک مستقر بودند.
استعداد رزمی این نیروها در حساسترین منطقهی نبرد، از یک تیپ زرهی کمتر بود. در حالیکه در مقابل آنها، دو لشکر مجهز و تقویت شده عراق قرار داشت(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
محدودهی منطقهی پدافندی تیپ۲ لشکر ۹۲ زرهی
برابر طرح عملیاتی «حُرّ» صادره از لشکر ۹۲ زرهی، مسؤولیت پدافندی منطقهی عملیاتی دزفول، از رودخانهی دویرج تا منطقهی دوسلک به تیپ ۲ زرهی واگذار شده بود و تیپ مذکور مأموریت داشت تا تغییر مکان یکانهای لشکر ۱۶ زرهی از پادگانهای خود در قزوین، همدان و زنجان به مناطق مرزی خوزستان، پیشروی نیروهای متجاوز عراقی را در منطقه سد نماید.
نبرد در منطقهی عملیاتی غرب دزفول و شوش(تیپ۲زرهی)
با شروع جنگ، لشکر ۱۰ زرهی ارتش عراق با تمام نیروهای سازمانی و زیرامر خود، در محور علیغربی ـ عینخوش، برای وصول به پل نادری در رودخانه کرخه و احتمالاً وصول به هدف نهایی (شهر اندیمشک) به حرکت درآمد.
در گزارشی که فرمانده لشکر۱۰ زرهی ارتش عراق طی شماره ع/قص/۱۳۰۶ به تاریخ ۱۷/۱۲/۵۹ به سپاه ۳عراق ارسال نمود ( و جزو اسناد اغتنامی است) در همین رابطه چنین اظهار داشته:
- × «گسترش عناصر لشکر ۱۰ زرهی، در ساعت ۱۱۱۵ روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹
پایان یافت و ساعت آغاز حمله زمینی، ساعت ۱۶۰۰ همان روز تعیین گردید و دستورات
کامل به فرماندهان واحدهای عمده لشکر ابلاغ شد.
- اولین طرح حمله لشکر ۱۰ زرهی چنین بود که گردان شناسایی لشکر به نام گردان النصر، در خط مقدم به سمت پاسگاههای مرزی ایران پیشروی نماید و به دنبال آن، تیپ ۱۷ زرهی، تهاجم به سمت پاسگاه مرزی چمسری ایران را که در معبر ربوط قرار داشت آغاز کند.
- به دنبال تیپ ۱۷ زرهی، قرارگاه تاکتیکی لشکر ۱۰ زرهی، از العماره به حوالی پل رمیله ( روی رودخانه طیب) تغییر مکان یافت و به تیپ ۴۲ زرهی دستور داده شد به دنبال تیپ ۱۷ زرهی، پیشروی را به سمت خط مرزی آغاز نماید.
- حرکت یکانها به طرف مرز، در ساعات شب و با استفاده از روشنایی مهتاب انجام شد. عناصر تیپ ۱۷ زرهی، به سادگی از مناطق رملی عبور کردند…»
فرمانده تیپ مستقل زرهی ابنالولید ارتش عراق، در تاریخ ۷/۷/۱۳۵۹، گزارشی از عملیات آن تیپ داده است که نشان میدهد لشکر۱ مکانیزه عراق که شامل تیپهای ۱و۲۷ مکانیزه و تیپ ۳۴ زرهی بود. در آغاز جنگ، در پهلوی جنوبی لشکر ۱۰ زرهی عراق، از محورعماره ـ فکه ـ دوسلک، وارد سرزمین ما شد.
گروه رزمی ۳۷ زرهی شیراز گزارش کرد که از ساعت ۱۰۴۵، درگیری نیروهای خودی با دشمن در نوار مرزی محدودهی پاسگاه ژاندارمری در منطقه فکه، آغاز و تا ساعت ۱۵۱۵ به شدت ادامه داشت.
یکانهای تیپ ۱۷ زرهی لشکر ۱۰ عراق، با اجرای آتش سنگین توپخانههای دوربرد و با آتش و حرکت یکانهای زرهی و مکانیزه در حال پیشروی بودند و توانستند در پایان همین روز به دامنهی غربی ارتفاعات حمرین برسند.
تیپ ۲ زرهی در پایان روز گزارش داد: ” نیروهای دشمن از ساعت ۱۷۵۰، مواضع نیروهای خودی را زیر آتش شدید خود قرار دادهاند و آتش پشتیبانی نیروهای ما به هیچوجه برای مقابله با دشمن کافی نمیباشد و بدون آتش پشتیبانی، نیروهای ما قادر به مقاومت نخواهند بود.“ و در ادامهی این گزارش، درخواست توپخانه با بردبلند نمود. در همین رابطه، بیان این مطلب جهت توجیه درخواست تیپ ۲ زرهی ضروری است، از آنجا که فاصله مواضع عینخوش تا خط مرز حدود ۱۸ کیلومتر و برد توپخانهی تیپ ۲ زرهی حدود ۱۴ کیلومتر بود. طبعاً آتش توپخانههائیکه در حوالی عینخوش مستقر بودند حتی به خط مرز نمیرسید و شرایط نبرد نیز اجازه نمیداد توپخانههای ما در غرب رودخانه دویرج مستقر شوند. زیرا در این صورت، امکان عقبکشیدن توپها در آن شرایط بحرانی بسیار مشکل میشد. بنابراین در آغاز جنگ، عملاً نیروی پوشش ما در خط مرز اعم از پاسگاههای ژاندارمری و گردان ۲۸۳ سوار زرهی فاقد توپخانهی پشتیبانی کننده بود. (سید یغقوب حسینی جلد۳ص۴۸و۴۹)
در این روز پاسگاههای مرزی ربوط، عینخوش، فکه، چمسری، موسیان و سایر پاسگاههای مرزی این منطقه و همچنین یکانهای گردان ۲۸۳ سوار زرهی – که از فکه تا موسیان موضع گرفته بودند – از هوا و زمین، به شدت زیر آتش دشمن قرار داشتند. ارتباط بین یکانهای خودی، مختل و ارتباط بین پاسگاههای مرزی قطع شده بود و فرماندهان یکانهای خودی با احساس خطر از پیشروی بیشتر دشمن و تصرف نقاط دیگر، پیدرپی درخواست پشتیبانی هوایی و اعزام نیروهای تقویتی میکردند.
گروه رزمی ۳۷ زرهی شیراز با استعدادی کمتر از یک گردان، سرسختانه از مواضع خود دفاع کرد و اجازه نداد که در این روز پاسگاههای مرزی و منطقه تحت مسؤولیت وی به اشغال دشمن درآید.
آتشبار ۲۰۳ میلیمتری از گردان ۳۲۳ گروه ۵۵ اصفهان، امروز در تقویت آتش گروه رزمی ۳۷ زرهی، با حجم آتشی معادل ۶۶ تن مهمات ( ۷۰۰ گلوله) بر روی مواضع نیروهای عراقی اجرای آتش کرد تا بلکه بتواند پیشروی دشمن را متوقف یا کند نماید.
روز ۳۱ شهریور، با نبردهای مرزی در غرب دزفول و شوش به پایان رسید و در این روز نیروهای ما توانستند در مقابل حملات شدید نیروهای متجاوز عراقی، پاسگاههای مرزی و مناطق تحت مسؤولیت خود را به هر شکل ممکن حفظ کنند.
فرمانده تیپ مستقل زرهی ابنالولید ارتش عراق، در تاریخ ۷/۷/۱۳۵۹، گزارشی از عملیات آن تیپ داده است که نشان میدهد لشکر۱ مکانیزه عراق که شامل تیپهای ۱و۲۷ مکانیزه و تیپ ۳۴ زرهی بود. در آغاز جنگ، در پهلوی جنوبی لشکر ۱۰ زرهی عراق، از محورعماره ـ فکه ـ دوسلک، وارد سرزمین ما شد.
منطقهی عملیاتی غرب اهواز و سوسنگرد
محدوده و وضعیت زمین منطقهی عملیات
منطقهی عملیاتی غرب اهواز و سوسنگرد، از غرب به خط مرز ( از شلمچه تا شمال غربی بستان)، از شرق به رودخانه کارون، از شمال به ارتفاعات واقع در شمال رودخانه کرخه ( شاخه شرقی غربی رودخانه) و از جنوب به خط فرضی دارخوین ـ ایستگاه حسینیه ـ خط مرز در شمال خرمشهر محدود میگردید.
عرض این منطقه، حدود ۱۰۰ کیلومتر و عمق آن نیز حدود ۷۰ کیلومتر بود.
از دیدگاه نظامی، این منطقه به ۲ بخش متمایز در شمال و جنوب رودخانه کرخه (شاخه شرقی غربی آن) تقسیم میگردد. قسمت جنوبی منطقه که از حدود ۱۵ کیلومتری جنوب اهواز و جنوب حمیدیه و سوسنگرد و بستان تا خرمشهر گسترش مییابد، عموماً منطقهای هموار و عاری از هرگونه عوارض طبیعی قابل ملاحظه میباشد و به تنها عارضهای که میتوان اشاره کرد، امتداد شرقی غربی نهرکرخه کور است که به علت لایروبیهای سالیانه، دیوارههای نهر نسبت به زمینهای اطراف قدری مرتفع شده و عارضه نسبتاً بلندی را از هویزه تا آبادی اژدک تشکیل داده است و همین عارضهی کوچک در آن زمین باز، ارزش نظامی مهمی دارد و همانطور که خواهیم دید همین عارضه، در جریان جنگ تحمیلی، نقش موثری ایفا کرد.
اما قسمت شمالی رودخانه کرخه کور ( شاخه شرقی غربی آن) از خط مرز تا شمال حمیدیه و حتی ادامهی آن تا غرب اهواز، زمینی است با تپه ماهورهای رملی که از نظر نظامی، تسلط کامل بر منطقه جنوب دارد و در دست داشتن این ارتفاعات، امتیاز نظامی بزرگی محسوب میشود(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۶)
وضعیت و گسترش نیروهای خودی در غرب سوسنگرد
تیپ۳ لشکر ۹۲ زرهی با ۲ گردان تانک و ۲ گردان مکانیزه و یک گروهان سوار زرهی از گردان ۲۲۱ در منطقهی عملیاتی بین پاسگاه مرزی سوبله تا جنوب پاسگاه فکه گسترش داشت. البته عناصر سبکی از واحدهای این تیپ در جنوب رودخانهی کرخه و در غرب سوسنگرد مستقر بودند.
هنگ ژاندارمری سوسنگرد و عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در منطقه تیپ۳ لشکر ۹۲ زرهی فعال بودند.
گردان ۳۱۸ توپخانهی ۱۳۰ میلیمتری خود کششی در پشتیبانی مستقیم تیپ۳ زرهی در تپه اللهاکبر مستقر بود.
گردان ۳۸۸ توپخانهی ۱۷۵ میلیمتری خودکششی در پشتیبانی آتش تیپ۳ زرهی در تپه اللهاکبر استقرار داشت.
یک گروهان از گردان ۲۲۱ سوارزرهی که در غرب ارتفاعات میشداغ مستقر بود.
محدودهی منطقهی پدافندی و تیپ۳ لشکر ۹۲ زرهی
تیپ ۳ زرهی، در دشت آزادگان واقع در شرق سد کرخه استقرار پادگانی داشت و براساس طرح کلی پدافندی لشکر ۹۲ زرهی، مسؤولیت مراقبت از محور حمیدیه ـ سوسنگرد ـ بستان تا خط مرز و دفاع از پاسگاه مرزی سوبله ( در شمال غربی بستان) تا پاسگاه مرزی دویرج ( در جنوب فکه)، به عهده این تیپ بود.
پاسگاه مرزی سوبله که در گلوگاه منطقه بستان و سوسنگرد قرار داشت از نظر عملیاتی، یکی از نقاط حساس این منطقه بود و به علت همین حساسیت، برخوردهای شدید مرزی قبل از ۳۰/۶/۱۳۵۹ ، در این قسمت از منطقهی عملیات، از حوالی همین پاسگاه آغاز شد.
از پاسگاه مرزی سوبله به طرف شمال، در طول ۴۰ کیلومتر از خط مرز، ۵ پاسگاه دیگر وجود داشت که به ترتیب عبارت بودند از: پاسگاههای مرزی صفریه، رشیده، دویرج، طاووسیه و فکه.
از ۲۱ شهریورماه ۱۳۵۹، با بروز خطر جنگ، تیپ ۳ زرهی به منظور مراقبت عملیاتی مناطق مرزی، از پادگان دشت آزادگان به سمت غرب حرکت کرد و در حوالی تپه اللهاکبر واقع در شمالغربی سوسنگرد و شرق تنگ چزابه، منطقهی تجمع تاکتیکی را اشغال نمود.
تیپ ۳ زرهی دارای ۲ گردان تانک و ۲ گردان مکانیزه بود و گردان توپخانهی کمک مستقیم آن در پادگان اهواز استقرار داشت و در ۲۱ شهریورماه، لشکر ۹۲ زرهی به گردان ۳۱۸ توپخانه ۱۵۵ میلیمتری دستور داد به منطقه عملیاتی تیپ ۳ زرهی تغییر مکان کند[i].
تیپ ۳ زرهی که در درگیریهای مرزی قبل از ۳۱/۶/۱۳۵۹، جهت تقویت عناصر ژاندارمری به صورت گروه، دسته و گروهان، تجزیه و به پاسگاههای مرزی کشانده شده بود، قدرت ضربت خود را از دست داد و لطمه بزرگی به توان رزمیاش وارد آمد. برای نمونه، در رابطه با تقویت پاسگاههای مرزی، در ۲۶ شهریور، یک گروهان مکانیزه و ۷ دستگاه تانک از عناصر تیپ۳ زرهی به پاسگاه مرزی سوبله اعزام شد و ۲ دستگاه نفربر پاسگاه فرماندهی و یک قبضه توپ ۱۵۵ میلیمتری خودکششی در نزدیکی همین پاسگاه مستقر شد و یک گروهان تانک نیز برای تقویت سایر پاسگاههای تحت پوشش تیپ ۳ به حرک درآمد. در روز ۲۷ شهریور، یک گروهان مکانیزه تقویت شده با تانک و گردان ۳۱۸ توپخانه و پاسگاه فرماندهی تیپ۳، در پاسگاه صفریه مستقر گردید و عناصری از تیپ۳ زرهی نیز در ساعت ۱۸۰۰ به سمت پاسگاه مرزی رشیده حرکت کرد. باقیماندهی عناصر رزمی تیپ، در مجاورت بستان و عناصر خدمات رزمی تیپ در تپه اللهاکبر گسترش یافتند که با این ترتیب، عمق منطقهی گسترش تیپ ۳ زرهی به حدود ۶۰ کیلومتر و عرض آن به حدود ۲۰ کیلومتر رسید.
نظر به اینکه هیچگونه اقدام موثر پدافندی از قبیل تهیه و تحکیم مواضع، مینگذاری معابر و ایجاد موانع که بدیهیترین و اساسیترین فعالیتهای پدافندی است در منطقه پدافندی تیپ ۳ زرهی انجام نگرفته بود لذا عناصر این تیپ به طور اجبار در همان زمینی که خالی از هرگونه امکانات پدافندی برای عملیات نظامی بود مستقر شده بودند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۳تا۵۴)
وضعیت و گسترش نیروهای خودی در منطقه جنوب غربی اهواز
تیپ۱ لشکر ۹۲ زرهی مرکب از یک گردان تانک و یک گردان مکانیزه که از پاسگاه کیلومتر۲۵ تا هویزه گسترش داشت.
گردان ۲۲۱ سوار زرهی (-) که از پاسگاه کیلومتر ۲۵ تا تنگ چزابه و پاسگاههای مرزی جنوب فکه گسترش داشت به نحوی که یک گروهان آن در منطقه عملیاتی تیپ۳ لشکر۹۲ زرهی در غرب ارتفاعات میشداغ مستقر بود.
گردان ۲۳۱ تانک از لشکر۸۸ زرهی زاهدان که در مواضع مقدم نزدیک شمال کوشک مستقر شد.
تعدادی از افراد ژاندارمری که در ۳ پاسگاه مرزی کیلومتر ۲۵، کوشک و طلائیه جدید و در هر پاسگاه حدود یک دسته پیاده تقویت شده با افراد سپاه پاسداران مستقر بودند.
محدودهی منطقهی پدافندی تیپ۱ لشکر۹۲ زرهی در آغاز جنگ
براساس طرح عملیاتی حرّ، مسؤولیت پدافندی منطقهی عملیاتی جنوب غربی اهواز تا خرمشهر و کرانهی اروندرود در جزیره آبادان در جبههای به عرض حدود ۱۶۰ کیلومتر به تیپ ۱ زرهی لشکر ۹۲ واگذار شده بود و تیپ مذکور که برای جبههای به این عریضی، فقط ۴ گردان رزمی در اختیار داشت، ۲ گردان را برای منطقهی خرمشهر، آبادان و ۲ گردان دیگر را برای منطقهی جنوب غربی اهواز اختصاص داد. ولی ۲ روز قبل از آغاز جنگ، یک قرارگاه عملیاتی به فرماندهی فرماندهی پایگاه دریایی(۴۱۲) خرمشهر در شهر مذکور تشکیل گردید که ظاهراً از نظر عملیاتی زیر امر لشکر ۹۲ زرهی قرار داشت و کلیه یکانها و عناصر رزمندهی نظامی و غیرنظامی مستقر در منطقهی عملیاتی خرمشهر و آبادان از جمله ۲ گردان تیپ ۱ لشکر ۹۲ زرهی و گردان دژ زیرامر این فرماندهی قرار گرفتند و در نتیجه، محدودهی منطقهی عملیات تیپ ۱ زرهی تقلیل یافت و علاوه بر آن پوشش کرانهی شرقی باتلاق هورالهویزه از پاسگاه طلائیه تا هویزه، به عهده ژاندامری و قسمتی از گردان ۲۲۱ سوار زرهی واگذار شد و عناصر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای بسیج مردمی نیز در پاسگاههای ژاندارمری مستقر گردیدند.
محدوده منطقهی عملیاتی خرمشهر و آبادان
در تمام طول مدت ۸ سال جنگ تحمیلی، بدون تردید نبردهای کرانهی اروندرود،حساسترین و خبرسازترین نبردهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود زیرا خرمشهر، تنها شهر مهمی بود که پس از ۳۴ روز جنگ بیامان به تصرف نیروهای متجاوز عراق درآمد؛ آبادان، مهمترین منطقه اقتصادی بود که توسط نیروهای مهاجم عراق ویران شد؛ کنترل اروندرود مهمترین انگیزهی ظاهری حکام بعث عراق جهت شروع جنگ بود و بندر فاو و تأسیسات نفتی و بندری آن در کرانهی دور اروندرود ( در قلمرو عراق)، مهمترین منطقهای بود که به وسیلهی آتش زمینی و هوایی نیروهای جمهوری اسلامی ایران منهدم شد.
گرچه در آغاز جنگ تحمیلی، منطقهی عملیاتی دزفول، حساسترین وضعیت استراتژیکی را داشت و سد کردن پیشروی نیروهای دشمن در غرب رودخانهی کرخه برای نگهداری تمام خوزستان امری حیاتی بود اما نبردهای منطقهی خرمشهر و آبادان عملاً در محافل داخلی و خارجی، انعکاس ویژهای داشت و اثرات خاصی در سرنوشت جنگ به وجود آورد.
طبق اعلانهای رسمی عراق، کنترل اروندرود، اولین و مهمترین هدف حکومت عراق از آغاز جنگ بود و عملاً نیز با وجود اینکه منطقهی دزفول حیاتیترین منطقه در صحنهی عملیات خوزستان بود، نیروهای متجاوز عراق بعد از وصول به کرانهی غربی رودخانهی کرخه در غرب شوش،پس ازچندین بار تلاش – که ناموفق بود – اصرار زیادی برای عبور از رودخانه و تهدید اندیمشک نکردند و در منطقهی جنوب غربی اهواز نیز فقط چند حرکت برای اشغال سوسنگرد صورت گرفت که ناموفق بود ولی در خرمشهر و آبادان، دشمن با تمام توانایی رزمی خود سعی کرد این دو شهر را اشغال و در ادامهی آن، بندر ماهشهر و بندر امام خمینی را تصرف نماید و به هدف استراتژیک نهایی خود – که کنترل کامل اروندرود و قسمتی از کرانهی خلیجفارس بود – برسد .
وضعیت نیروهای دشمن
لشکر۵ مکانیزه از سپاه۳ عراق شامل:
- تیپ
۱۵ مکانیزه که در محور تنومه ـ کوشک ـ پادگان حمید وارد عمل گردید.
- تیپهای ۲۰ و ۲۶ مکانیزه که در محور تنومه ـ پاسگاه مرزی کیلومتر ۲۵ ـ حسینیه وارد عمل گردیدند.
لشکر۹ زرهی (-) از سپاه ۳ عراق که در محور پیشروی نشوه ـ طلائیه ـ هویزه، منطقه بستان و سوسنگرد را مورد حمله قرار داد.
عناصری از لشکر ۳ زرهی که در محور حلفائیه ـ سوبله ـ بستان وارد عمل شد.
عناصری از لشکر ۸ پیاده کوهستانی که در محور حلفائیه ـ سوبله ـ بستان وارد عمل شد.
عناصری ازتیپ ۳۰ لشکر ۶ زرهی که در محور حلفائیه ـ سوبله ـ بستان وارد عمل شد.
با توجه به اطلاعاتی که ارتش عراق از وضعیت نیروهای ما داشت، در آغاز تهاجم سراسری، به صورت تمرکزی و با حداکثر قوا به ایران حمله نکرد بلکه ابتدا عناصر نسبتاً سبکی از نیروهای خود را از مرز عبور داد اما هنگامی که با مقاومت همان نیروهای سبک لشکر ۹۲ زرهی برخورد کرد ناچار شد که به ترتیب نیروهای قویتری را وارد صحنه عملیات نماید(سیدتراب ذاکری)
وضعیت یکانهای خودی
وضعیت نیروهای خودی در منطقه عملیاتی خرمشهر و کرانه شمالی اروندرود و جزیره آبادان و در جبههای به عرض بیش از یکصدکیلومتر به شرح زیر بود:
- پایگاه دریایی خرمشهر – که
فرماندهی عملیات منطقه خرمشهر را به عهده داشت شامل گردان تکاوران دریایی.
- گردان ۲۳۲ تانک از تیپ یک لشکر
۹۲ زرهی.
- گردان ۱۶۵ مکانیزه از تیپ یک
لشکر ۹۲ زرهی.
- گردان ۱۵۱ دژ (حدود یک گردان پیاده)
- هنگ ژاندارمری آبادان.
- گردان ساحلی ژاندارمری خسروآباد.
- تعدادی از افراد سپاه پاسداران و نیروهای مردمی.
- یک آتشبار ۱۷۵ میلیمتری در منطقه خرمشهر.
- یک آتشبار ۱۳۰ میلیمتری در جزیره آبادان ( قصبه)
- گردان ۱۶۵ مکانیزه از تیپ یک
لشکر ۹۲ زرهی.
- گردان ۲۳۲ تانک از تیپ یک لشکر
۹۲ زرهی.
باید توجه داشت که گردان ۲۳۲تانک – که قدرت مهم این یکانها بود – کمتر از ۶۰ درصد استعداد رزمی خود را داشت و از ۵۳ دستگاه تانک سازمانی آن فقط ۳۲ دستگاه حاضر به کار و از نظر پرسنلی، استعداد رزمی این گردان کمتر از ۵۰ درصد بود.
پایگاه دریایی خرمشهر فاقد نیروی رزمندهی زمینی کافی برای مقابله با تهدید زمینی ارتش عراق بود و تعداد افراد سپاه پاسداران و نیروهای مردمی نیز قبل از آغاز جنگ قابل ملاحظه نبود و در هر پاسگاه مرزی حدود ۱۰ نفر مستقر بودند و با توجه به اینکه تعداد پاسگاههای مرزی غرب خرمشهر و جزیره مینو کمتر از ۱۰ پاسگاه بود تعداد نیروهای سپاه و مردمی حدود یکصدنفر میشد که فقط به جنگافزار سبک و تعداد معدودی آر.پی.جی ـ۷ و تفنگ ۱۰۶ میلیمتری دریافتی از گردان دژ مسلح بودند. لذا در مقام مقایسه، نسبت توان رزمی نیروهای عراقی به نیروهای ایرانی در این منطقه عملیات، بیش از چهار به یک بود(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
عملیات نیروی هوایی خودی
در پاسخ به حملات هوایی گسترده دشمن، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بلافاصله واردعمل شد و متقابلاً پایگاههای نظامی و تأسیسات اقتصادی عراق را به شرح زیر مورد حمله قرار داد:
به فاصله ۲ ساعت بعد از حملات هوایی دشمن، پایگاههای الرشید و شعیبه در بغداد و حومهی بصره بمباران شد و تلفات و خساراتی به دشمن وارد آمد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
در ساعت ۲۰۳۰، تعداد ۴ فروند از هواپیماهای خودی، قرارگاه گردان ۲ تیپ ۲۰ لشکر۵ عراق را در مناطق سیبه و سیحان بمباران و تلفات و خساراتی به نیروهای عراقی مستقر در این مناطق وارد نمودند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
با درخواست لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه، تعداد ۸ فروند هواپیمای اف ـ۴ و ۲ فروند هواپیمای اف ـ۵ به منظور پشتیبانی هوایی نزدیک از یکانهای لشکر به مواضع دشمن حمله نمودند. در پایان این حملات، لشکر ۸۱ زرهی گزارش کرد که در حملهی هواپیماهای خودی، تلفات و ضایعات زیادی به دشمن وارد آمد. در همین رابطه، خلبانان این هواپیماها گزارش دادند که تعداد ۴ دستگاه تانک دشمن را در منطقهی قصرشیرین منهدم نمودهاند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
پایگاه سوم شکاری (همدان) گزارش داد، این پایگاه، امروز، ۶ ماموریت برون مرزی انجام داده و خسارات قابل ملاحظهای به واحدهای نظامی و تأسیسات غیرنظامی دشمن وارد نموده است و اضافه کرد که در اجرای این ماموریتها، یکفروند هواپیما از یک دسته پروازی ۴ فروندی، به کابل فشارقوی برق برخورد کرد. خلبان آن بیرون پرید و هواپیما سقوط کرد(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۱۴۷تا۱۴۶)
پایگاه ششم شکاری (بوشهر) گزارش داد: بنا به درخواست پایگاه دریایی بوشهر، ۴ فروند هواپیمای اف ـ۴ ـ ای مجهز به موشک ماوریک و ۲ فروند هواپیمای پوششی تاپکاور، به منظور انهدام ناوچههای دشمن، برفراز آبهای خلیجفارس و دهانهی اروندرود به پرواز درآمدند ولی به علت تراکم کشتیهای تجارتی در منطقهی مذکور، تشخیص ناوچههای دشمن مشکل بود لذا از هدفگیری شناورها خودداری گردید(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
پایگاه هشتم شکاری (اصفهان) گزارش کرد: این پایگاه در ساعت ۱۶۰۰، یک گروه پروازی به ماموریت نبرد هوایی اعزام داشت و هواپیماهای اعزامی بدون اینکه با هواپیماهای دشمن برخورد کنند همگی در ساعت ۱۸۳۰ سالم به پایگاه مراجعت نمودند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
در ساعت ۱۴۰۵، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به کلیه پایگاههای شکاری و پدافند زمین به هوا دستور داد هر هواپیمای دشمن را که مشاهده نمودند با اجرای آتش به اختیار زمین به هوا منهدم یا متواری نمایند(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱تا۵۳)
در ساعت ۱۶۳۰، پایگاه هوایی بندرعباس گزارش کرد که تعداد ۲ فروند ناوچهی عراقی را غرق نموده است(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۱۴۷و۱۴۶۱)
عملیات نیروی دریایی
خلاصهای از رویدادهای ۵ روز گذشته :
قبل از اینکه به رویدادهای روز ۳۱ شهریور در منطقه اروندرود و خلیجفارس بپردازیم لازم میدانیم خلاصهای از رویدادهای چند روز گذشته ( قبل از شروع تهاجم سراسری عراق و اعلان رسمی جنگ) را ذکر نمائیم تا مفهوم رویدادهای روز۳۱ شهریور که دنبالهی رخدادهای چند روز گذشته بود بهتر در ذهن خوانندگان این تاریخ نقش بندد زیرا با اینکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رسماً از تاریخ ۳۱ شهریور آغاز گردید لیکن به خصوص در مناطق عملیاتی اروندرود و آبهای خلیجفارس، نبرد بین شناورهای عراقی و ایرانی از چند روز قبل عملاً آغاز شده بود و عدم اشاره به این رخدادها ممکن است موجب اختلال در بیان روند حوادث گردد.
در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ (۱۷ سپتامبر ۱۹۸۰)، صدام حسین رئیسجمهور وقت عراق در جلسهی اضطراری شورای فرماندهی انقلاب عراق ضمن لغو قرارداد الجزایر اظهار داشت:
« آبراه شطالعرب بایستی به وضعیت قبل از قرارداد الجزایر برگردد و به دست عراق با هویت عربی اداره شود و تمام حقوق مربوط به آن متعلق به عراق باشد.»
با اعلام لغو یک جانبهی قرارداد الجزایر، برخوردهای نظامی بین نیروهای ایران و عراق در اروندرود (شطالعرب) شدت گرفت و در مناطق خرمشهر و آبادان، نبرد عملاً از ۲۶ شهریور آغاز گردید و ایران، منطقه اروندرود را منطقهی جنگی اعلام کرد.
عملیات ژاندارمری:
استعداد زرمی ژاندارمری شرکت کننده در آغاز جنگ تحمیلی (شهریور ۱۳۵۹)
از ژاندارمری سابق کل کشور فقط هنگهای ژاندارمری آبادان و سوسنگرد در خوزستان و هنگهای ایلام و قصر شیرین در استان باختران و ایلام که در حدود ۲۵۰۰ نفر میشدند، عناصری از آنها در جنگ شرکت داشتند وبقیه نیروهای آنها در مراکز شهرها وپاسگاهای داخلی مستقر بودند. سایر یکانهای ژاندار مری ژاندارمری وظایف و مأموریتهای سازمانی خود را در اقصی نقاط کشور انجام میدادند سلاح عمده کارکنان ژاندارمری اسلحه انفرادی و تیربار و خمپارهانداز بود. پاسگاهای ژاندارمری در طول قریب به هزار و ششصدکیلومتر مرز با کشور عراق فقط میتوانست عمل دیدهبانی و مراقبت را انجام دهد ولی در مقابل حملات تهاجمی لشکرهای زرهی و مکانیزه دشمن توانایی دفاع را نداشت۴
نیروهای مردمی در جنگ :
با به غرش درآمدن طبل جنگ ملت غیور ایران بویژه اقشار مستضعف ومتوسط جامعه برای دفاع ازکشوروکیان اسلامی به خروش درآمده و داوطلبانه سراز پانشناخته به یاری برادران سرباز خود سرازیر جبهه های جنگ شدند
این نیروها در ماههای اول وحتی سال اول جنگ اغلب بصورت تشکل های کوچک و پراکنده از مساجد شهرهای متعدد وروستاهها وارد جبهه های جنگ شدند ودر خواست اعزام به خط مقدم ودر گیری با متجاوزین را می کردند
ازمیان نیروهای مردمی که همان آغاز جنگ در جبهه ها وارد رزم شدند ۴ گروه مشخص تر از همه عبارت بودند از گروههای زیر.
الف- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بمرور به یک یکان نظامی تبدیل شدند
ب- گروه جنگهای نا منظم شهید دکتر چمران در سال دوم جنگ به سپاه پاسداران پیوستند
ج- نیروهای بسیج در قالب سپاه پاسداران وارد عمل شدند
د- جهاد گران جهاد سازندگی 3
تحلیل روند بحران قبل از تجاوز ارتش عراق:
با توجه به صدماتی که لشکر ۸۱ زرهی و تیپ ۸۴ پیاده همچون سایر یکانهای ارتش در جریان پیروزی انقلاب اسلامی متحمل شده بودند – و این امر از پیامدهای طبیعی هر انقلاب است و منحصر به انقلاب اسلامی نمیباشد – آمادگی رزمی این یکانها به پائینترین سطح ممکنهی یک نیروی منظم تنزل یافته بود، به نحوی که از نظر تعداد پرسنلی و تجهیزات و وسایل، به کمتر از ۵۰ درصد و از نظر آمادگی روانی و روحیه مقاومت در سطحی به مراتب کمتر از این رسیده بودند.
مهمتر از کاهش ۵۰ درصدی آمادگی رزمی، کاهش چشمگیر کاربرد عملیاتی این یکانها بود که به منظور مقابله با عوامل ضدانقلاب داخلی، الزاماً به واحدهای کوچکی به صورت دسته، گروهان و حداکثر گردان، تجزیه و در تمام سطح منطقهی غرب در استانهای کرمانشاه و ایلام و حتی کردستان پخش شده و در نتیجه یکپارچگی سازمانی و توانایی رزمی خود را برای انجام عملیات در یک جبههی منظم از دست داده بودند به طوری که در آغاز جنگ تحمیلی، بزرگترین واحد رزمندهی سازمان یافته ما در مقابل لشکرهای مجهز و آمادهی عراقی، گروه رزمی گردانی وتیپ بود فراتر نمیرفت(سید یغقوب حسینی جلد۳ص۵۱)
از آنجا که تا قبل از شروع تهاجم سراسری ارتش عراق، تنها یک گردان از تیپ ۸۴ پیاده در منطقه مهران (استان ایلام) مستقر شده بود و سایر عناصر این تیپ – به دلایلی که گفته خواهد شد – نتوانستند به موقع به محل ماموریت خود در مناطق مرزی ایلام تغییر مکان یابند، لذا لشکر ۸۱ زرهی با داشتن مشکلات بسیاری که از جهات مختلف با آن دست به گریبان بود میبایست علاوه بر مناطق تحت مسؤولیت خود – که از باویسی تا سومار به عرض بیش از ۲۵۰ کیلومتر امتداد داشت – منطقهی مرزی ایلام رانیز تحت پوشش بگیرد که در نتیجه، عرض منطقهی تحت استحفاظی این لشکر به بیش از ۵۰۰ کیلومتر افزایش یافت و قسمت عمدهی این منطقه، حداقل در ۲ سال اول جنگ، همچنان بر عهدهی لشکر ۸۱ زرهی باقی ماند و تنها نیروهای تقویتی که علاوه بر گردان ۱۸۲ تیپ ۸۴ پیاده خرمآباد، قبل از تهاجم سراسری ارتش عراق برای تقویت لشکر ۸۱ زرهی به منطقهی غرب تغییر مکان یافتند، ۲ گردان از عناصر لشکر ۷۷ پیاده و تعدادی یکانهای توپخانه از گروههای ۱۱ مراغه و ۴۴ اصفهان بود.لازم به یادآوری است که علاوه بر عناصر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، عناصر سبکی از ژاندارمری و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در منطقهی غرب به شکلی فعال حضور داشتند ولی استعداد رزمی آنها در آغاز جنگ برای مقابله با یکانهای مجهز و منظم دشمن چندان قابل ملاحظه نبودودر سایر مناطق مرزی نیروهای ارتش مستقر شده بودند روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به عنوان اولین روز جنگ رسمی بین ایران و عراق در حالی به پایان رسید که هواپیماهای جنگنده و بمبافکن عراقی به تقلید از نحوهی تاکتیک نظامی ابرقدرتها، تعدادی از فرودگاهها، پایگاههای نظامی، تأسیسات اقتصادی و مناطق مسکونی در ۱۹ شهر بزرگ و کوچک کشورمان را آماج حملات غیرمنتظره خود قرار دادند و به دنبال آن، ارتش مجهز و آمادهی عراق در مناطق مرزی جنوب و غرب ایران تهاجم سراسری خود را آغاز نمودند.
دشمن از حملات هوایی امروز خود ۲ هدف زیر را دنبال میکرد:
در شهرهای مرزی، ارعاب مردم به منظور تخلیهی این شهرها و تسهیل در پیشروی نیروی زمینی ارتش عراق.
در شهرهای دوردست مانند تهران، تضعیف رژیم نوپای جمهوری اسلامی ایران و ارتش آن، از طریق انهدام پایگاههای نظامی و مراکز بزرگ اقتصادی، صنعتی و استراتژیک.
حملات نیروی هوایی عراق که از ساعت ۱۳۳۰ انجام گرفت، حدود ساعت ۱۸۰۰ فروکش کرد در حالیکه این حملهی به اصطلاح انهدامی، نتیجهی بسیار ناچیزی داشت و شاید بتوان گفت که اثرات روانی آن به ویژه در مناطق مرزی، بیش از اثرات مخرب و انهدامی آن بود.
اما در عملیات زمینی، دشمن موفق شد با استفاده از توان رزمی بالای خود، در هر محلی که مناسب دید از خط مرز عبور نماید و پاسگاههای مرزی طلایه قدیم در غرب اهواز، هدایت در شمال غربی قصرشیرین و گیسکه در محور نفتشهر ـ سومار را به تصرف درآورد و با کنترل این محور، نفتشهر را از سه جهت جنوب، شمال و غرب محاصره کند.
ارتش متجاوز عراق، در آغاز جنگ، لشکرهای ۱۰ زرهی و یک مکانیزهی خود را در منطقهی عملیاتی غرب دزفول و شوش وارد عمل کرد و از آنجا که هر لشکر عراق دارای ۳ تیپ است جمعاً ۶ تیپ زرهی و مکانیزه، به استعداد رزمی کامل وارد صحنه شدند درحالیکه استعداد رزمی نیروهای ایرانی در این منطقه، حداکثر به اندازه یک تیپ زرهی عراق بود و در حقیقت ارتش عراق با نیرویی معادل ۷ برابر نیروهای ما وارد میدان شد با این وجود نتوانست نیروهای دلاور ما را به سادگی عقب براند.
منطقهی عملیاتی خرمشهر و آبادان با توجه به خصوصیات زمین که به صورت دشتباز است و به جز در کرانهی رودخانهها و حاشیهی شهرها، منطقه مناسبی برای دفاع ندارد از نظر نظامی تنها برای عملیات آفندی سریع مناسب است و در آغاز هر جنگ، موفقیت از آنِ ارتشی است که با استفادهی مؤثر از مقدورات مهندسی و نظامی فوقالعاده، سریعاً در قلمرو کشور مقابل پیشروی نموده و خود را به کرانهی رودخانهی مقابل برساند. در آغاز جنگ، ارتش متجاوز عراق با بهرهگیری از این دو عامل مؤثر تلاش نمود که در یک جنگ برقآسا و کوتاه مدت، این منطقه باز را درنوردد و به شهرهای خرمشهر و آبادان دست یابد لیکن از همان ابتدا با دفاع سرسختانه رزمندگان دلیر ایرانی مواجه شد که کاملاً برخلاف انتظار فرماندهان نیروهای عراقی بود زیرا ظاهراً به آنان چنین تفهیم شده بود که به محض حرکت نیروهای عراقی به سمت مرزهای ایران، نیروهای ایرانی که براثر تصفیه، فرار و زندانی و اعدام فرماندهان نظامی ضعیف شده و استعداد رزمی و روحیه خود را از دست دادهاند در مقابل نیروهای زبده و مجهّز عراقی مقاومتی نخواهند کرد ولی در همان برخورد اوّل، خلاف این وعده ثابت شد.
دشمن نیز در مواجهه با مقاومت سرسختانه و دلاورانهی نیروهای خودی متحمل تلفات و ضایعات فراوانی شد و گزارشات رسیده حاکی از آن بود که ۱۳ فروند از هواپیماهای مهاجم و متجاوز عراق در نبرد هوایی و آتش پدافند زمین به هوا سرنگون و ۴ فروند ناوچهی دشمن غرق گردیده است.
بیانات امام خمینی ( در جمع مرزنشینان) : ” بعضی قضایاست که
انسان گمان میکند که این شر است، لکن به حسب واقع، خیر است. در این قضایای اخیر
که دولت جابر عراق جنگی را تحمیلکرد به ایران، باید بگویم: «الخیر فی ما
وقع» برای این که چند مطلب را ثابت کرد، یکی این که ضد انقلاب در ایران شایعه میکرد
که ارتش ایران ارتشی است که از بین رفته و دیگر نمیتواند در مقابل دشمنان مقاومت
کند و شایعه افکنی میکردند…. میگفتند که اصلاً ارتش لازم نیست، ارتش باید به
هم بخورد و بعد از سر، یک مسائلی شروع بشود. در این جنگ تحمیلی ثابت شد که ارتش،
نیرومند است و ارتش با سایر قوای مسلحه با هم هستند، تفاهم دارند. با هم میجنگند
و همهی کسانی که در ارتش هستند… وفادارند. این خود یک خیری بود که جلوی شایعات
را گرفت…“