امیر آزاد بخت: تجاوز به مرزهای هوایی کشور، قبل از دوران دفاع مقدس شروعشده بود
به گزارش خبرنگار «نسیم»؛ نشست بررسی عملیات ثامنالائمه (ع) با حضور امیر سرتیپ دوم مروت آزاد بخت فرمانده تیپ ۵۵ هوابرد در دوران دفاع مقدس در نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس برگزار شد.
آزاد بخت در ابتدای سخنان خود بیان این جمله که:
«میگویند ارتش غافلگیر شد را کاملاً نادرست دانست» و افزود: بلکه این مسئولان بودند که با نادیده گرفتن گزارشها غافلگیر شدند؛ تا پایان شش ماه اول سال ۱۳۵۹ از سوی عراق 636 بار مرزهای ایران مورد تجاوز نیروهای هوایی، زمینی و دریایی عراق قرار گرفت که ۴۹۰ مورد آن از سوی وزارت خارجه ایران به سازمان ملل متحد گزارش شد.
وی با اشاره به زیر نظر داشتن فعالیتها و تحرکات ارتش عراق توسط عناصر اطلاعاتی ارتش و ژاندارمری پیش از آغاز رسمی جنگ، اظهار داشت: گروههای اطلاعاتی ارتش مانند امیر سید تراب ذاکری (مسئول اطلاعات لشکر ۹۲ زرهی در خوزستان) و سایر مسئولین اطلاعاتی سایر لشکرهای سرزمینی تمام فعالیتهای رژیم بعثی صدام را به مسئولان کشور گزارش میدادند و پوشش اطلاعات گستردهای را از سال ۱۳۵۸ تا لحظه آغاز رسمی جنگ داشتیم.
وی بابیان اینکه در آن زمان به دلیل مسائل بعد از انقلاب، ارتش در حال کوچک شدن بود
ازجمله آن برخی از طرحها و دستورالعملها به ارتش ابلاغشده بود مانند خدمت در موطن اصلی و نصف شدن سربازخانهها. (ازجمله مدت سربازی از ۲ سال به یک سال و پاکسازی نیروهای آموزشدیده و باتجربه در ارتش) وعدهای به دنبال انحلال این یگان نظامی بودند، از همین رو ارتش نیروی انسانی کارآزموده خود را داشت از دست میداد، چراکه حتی فرماندهان ارتشی را هم تصفیه میکردند. بااینحال بر اساس گزارشهایی که ارتش به دولت و مجلس ارائه کرد،
سرهنگ کتیبه رئیس اداره دوم ارتش در خردادماه ۱۳۵۹ حضور یافتند، گزارش کاملی از گسترش نیروهای عراقی در مرز غربی ایران و فعالیتهای مهندسی و تعداد تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی ارائه دادند ول نمایندگان محترم بجای احساس مسئولیت وی را بابی پاسخی و… از مجلس بیرون آمدند.
باید یادآوری کنم که ارتش از آبان ماه ۱۳۵۸ این امر مهم را درک کرده بود که صدام به ایران حمله خواهد کرد زیرا وضعیت سیاسی بین عراق و ایران و فعالیتهای تبلیغاتی و تحرکات نظامی عراق منجر به صدور دستورالعمل شماره ۸ ستاد مشترک به نیروها جهت پیشبینی طرحهای دفاعی گردید.
آیا این مطلب صحیح است که قبل از شروع رسمی جنگ ایران و عراق، مسئولین ارتش بر اساس شواهد نظامی، اعلامخطر کردهاند ولی سران کشور بیتفاوت بودهاند؟
در پاسخ به این سؤال نظر شمارا به مطالب زیر معطوف مینمایم:
1-اعلامخطر حمله عراق به ایران از زبان شهید شیرازی: در تاریخ ۲۴/۵/۵۹ در یکشور ستادی در قرارگاه شمال غرب تشکیل و افسران اطلاعاتی قرارگاه در یک گزارش تحلیلی اطلاعاتی خبر حمله قریبالوقوع عراق با ایران دادند البته این مهم موضوعی نبود که از چشم تیزبین جامعه اطلاعاتی ارتش به دورمانده باشد تقریباً از محتوای سخنرانی و مصاحبهها و رسانههای عراق و حتی کشورهای همجوار میشد این تصمیم عراق را درک کرد و حتی محل تک اصلی و فرعی را هم تشخیص داد، اما قرارگاه شمال غرب به علت وضعیت خاص منطقه کردستان که عراق آن را خط اول نفوذ خود محسوب میکرد از این حمله نظامی همهجانبه به برکت عوامل خودفروخته گروهکی و ضدانقلاب نسبت به سایر استانهای مرز غربی کشور محفوظتر بود زیرا جنگ اصلی در همان روزهای اول پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ در این منطقه شروعشده بود و چون عراق نتوانسته بود از راههای چریکی موفقیت چشمگیری و راه ورودی مناسبی در منطقه به دست آورد تصمیم گرفته بود که منطقه را با همه شرایط خاصش رها و از اینکه تقریباً نیمی از توان ارتش ایران فرسوده و درگیر عملیات در منطقه کردستان (بیش از ۵۰ گردان از ارتش غیر از نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای مردمی) نموده بود از فرصت به وجود آمده و شرایط پدیده گشته حداکثر استفاده را به عمل آورد و به خیال خودش ضربه اصلی را به نیروهای نظامی وارد و مناطقی از سرزمین غربی کشور ایران را اشغال نمای دو لذا آرایش تاکتیکی و گسترش یگانهای متعدد عراق در نوار مرز مطلبی نبود که از دید عامه مردم غرب خاصه عوامل اطلاعاتی، فرماندهان یگانها و مقامات سیاسی به دورمانده باشد
. بنا به درخواست قرارگاه غرب، رئیسجمهور
و همراهانش در تاریخ ۲۴/۵/۱۳۵۹ به کرمانشاه آمدند، سپس در قرارگاه غرب حضور یافتند و جلسهای با
حضور فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه تشکیل گردید، ابتدا سرگرد ابراهیم وند
اطلاعات جمعآوریشده از نوار مرز و داخل خاک عراق را گزارش داد، این گزارش شامل
ترکیب و گسترش و استعداد چند لشکر عراقی مستقر در محدوده عملیاتی قرارگاه غرب بود.
سپس سرهنگ جاودانی افسر عملیات قرارگاه از گزارش رکن دوم با توجه به استعداد و فعالیتهای
نیروهای عراقی و نیروهای خودی نتیجه گرفت که عراق تا چند هفته دیگر به ایران حمله
خواهد کرد، این گزارش همه را تکان داد و سکوت بر فضای سالن حاکم گردید. باید توجه
داشت که قبل از این جریان ریاستجمهور و نخستوزیر شهید رجایی چندین بار در منطقه
خوزستان نسبت به حمله احتمالی عراق به ایران توجیه شده بودند و در این رابطه گزارشها
مکتوبی هم به دستشان دادهشده و حتی جواب مکتوب هم داده بود (راز جاودانگی صیاد
شیرازی-سید تراب ذاکری ص ۷۲-۱۳۹۲)
2-اظهار سرتیپ ۲ سید تراب ذاکری
مسئول اطلاعات استان خوزستان در ارتباط با فعالیت و احتمال حمله ارتش عراق: یکبار
آقای غرضی استاندار خوزستان را بعدازاینکه توجیه اطلاعاتی نمودم، ایشان برای توجیه
مقامات به تهران عزیمت نمودند، بیان کرده بود که نیروهای عراق به ما حمله خواهند
کرد. برخی از مسئولین پاسخهای روشنی نداده بودند و یا به عبارتی نپذیرفته بودند.
۳-سرتیپ ۲ دکتر مروت آزاد
بخت: فرماندهی ارتش (شهید فلاحی) با دعوت از رئیسجمهور، نخستوزیر و هیئت همراه
(مسئولان دولتی، ارتش و سپاه) در تاریخ ۲۲/۶/۱۳۵۹، توسط فرماندهی قرارگاه غرب، آثار
تهاجم را عملاً در خط مرزی به ایشان نشان دادند. این کار در تصور آنان که حمله
عراق را بعید میدانستند، تأثیر گذاشت، چنانکه از آن روزبه بعد خطر جدی تهاجم
نظامی عراق در تمام سطوح برای تلاش های موثر جهت جلوگیری از بروز جنگ تحمیلی و باز
داشتن متجاوز عراقی از پیشروی در خاک ایران وجود نداشت.
وی با اشاره به تهاجم نظامی ارتش عراق در شهریورماه ۵۹ خاطر نشان کرد: هرچند ما توانستیم براساس طرح ابوذر پاسگاهها را تقویت کنیم، اما عراقیها توانستند در روز ۱۶ شهریور ماه ۵۹ مناطق «عینخوش» و ۱۹ شهریورماه ۵۹ میمک را سه روز بعد به تصرف درآورند. در پی این رخداد، تیمسار ظهیر نژاد، بنیصدر، شهید رجایی و تیمسار فلاحی که در منطقه حضور یافته بودند که در همین دیدار ماشین تیمسار فلاحی را تانکهای عراقی منهدم کردند اما ایشان قبلا از آن پیاده شده بود. با توجه به این تصرف عراقیها، ازسرهنگ فکوری که آن زمان مسئولیت وزارت دفاع را برعهده داشت، درخواست کردیم که نیرو به منطقه اعزام کند. ایشان از نیروی هوایی خواست که ضمن شناسایی از منطقه اقدامات لازم انجام دهند. بعد از آن جنگندههای هوایی ارتش وارد عمل شدند و توانستند به نیروهای عراقی مستقر در مرز و در مناطق اشغالی ضربه کاری بزنند. تا قبل از آغاز رسمی جنگ به دنبال همین تحرکات عراقیها، ما صد نفر شهید دادیم. امام در آن زمان در جواب درخواست بنیصدر فرمودند در مقابل هر گلوله عراقیها هشت گلوله بزنید اما اجازه ندارید شهرها را مورد هدف قرار دهید. این در حالی بود که عراقیها ناجوانمردانه شهرهای ما را مورد هدف قرار میدادند.: پسازاین رخداد لشکر ۸۱ طرح ابوذر ۸۱ و لشکر ۹۲ نیز طرح حر بر اساس طرح ابوذر نیروی زمینی ارتش ابلاغشده بود تهیه نمودند. روز ۲۶ شهریورماه نیز نیروهای این دو لشکر به حرکت درآمدند. لشکر ۸۱ باید ۶۵۰ کیلومتر را پوشش میداد و لشکر ۹۲ نیز مسئولیت پوشش منطقهای به وسعت ۴۲۰ کیلومتر را بر عهده داشت. این در حالی بود که هر لشکر حداکثر در ۳۰ کیلومترمربع گسترش مییابد؛ بنابراین جنگ زمینی با عراق بهصورت رسمی از ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد.
همانگونه که در ابتدای پاسخ اشاره
گردید، بیتفاوتی نسبت بهپیش بینی حمله عراق به کشور از سوی مسئولین سیاسی کشور مشهود
بوده است، درحالیکه از ماهها قبل از آغاز جنگ در روز ۳۱/۶/۵۹ نشانههایی از آمادگی رزمی رژیم بعثی
عراق برای حمله به ایران کاملاً مشهود بود و این مسئله را بسیاری از کارشناسان نظامی
و مسئولین ارتش به مسئولین سیاسی کشور نیز گوشزد مینمودند و بنیصدر و مسئولین با
نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در
برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده نمودند.
خود بنیصدر در کتاب خاطراتش اذعان میدارد
که از این مسئله مطلع بوده است اما اشاره نمیکند که چرا اقدامی نظامی برای مقابله
انجام نداده است. وی میگوید:
«در آن ایام، روشنشده بود که تجاوز
خواهد شد و بااینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این
کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود… یاسر عرفات رفت
به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاووس دیده و او میگوید که کار ایران را چهارروزه
تمام میکنم.»(حمید احمدی، » درس تجربه» (خاطرات
ابوالحسن بنیصدر), انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران (برلین), صص ۲۶۵ – ۲۶۶
۴-سردار سرلشکر غلامعلی
رشید یکی از فرماندهان عالیرتبه سپاه اسلام درباره وضعیت قابل پیشبینی حمله عراق
میگوید: «در ماههای منتهی به تجاوز عراق، تحولات منطقه، تحرکات صدام و مواضع
قدرتهای بزرگ، دستکم احتمال تعرض به ایران را مطرح میکرد. بااینحال، بنیصدر
که در آن هنگام، حکم فرماندهی کل قوا را هم دریافت کرده بود، در بازدیدی از شهرهای
مرزی مصاحبه کرد و گفت: «جنگ علیه ایران نخواهد شد» و حتی از برگزاری مانور و
رزمایش هم خودداری کرد. درحالیکه اگر چنین کارهایی انجام میشد، قاعدتاً در بروز
جنگ تحمیلی کارساز بود… حتی پس از حمله ارتش بعثی صدام هم او تا بیست روز نشست
شورای عالی دفاع را تشکیل نداد.» (غلامعلی رشید،
سایت آفتاب، ۲۶/۱/۸۷)
۵-مرحوم حجتالاسلام سید
احمد خمینی، فرزند گرامی امام راحل (ره) نیز درباره عملکرد خائنانه بنیصدر میفرمایند:
«او باید در برابر خدا به این سوالها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ میدانستید
عراق به ایران حمله میکند چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا
ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز نمودید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق
اقدام به سنگربندی نمودید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل تانک و توپ را از سراسر ایران
به آنجا گسیل داشتید؟ …» (مصاحبه با سید
احمد خمینی، اطلاعات، ۸/۲/۶۱)
امیر آزاد بخت به طرح ابوذر اشاره کرد و گفت: بااینحال بر اساس گزارشهایی که ارتش به دولت و مجلس ارائه کرد، «طرح ابوذر» بر اساس دستورالعمل شماره ۸ ستاد مشترک ارتش از سوی نیروی زمینی ارتش در ۷۶ صفحه در ۳۶ نسخه در خردادماه ۱۳۵۹ تهیه و به یگانهای عمده ارتش صادر شد،
که در آن به بنیصدر رئیسجمهور وقت، گزارش احتمالی حمله ارتش عراق بیانشده بود و ارتش مطابق آن طرحهایی داشت.
آزاد بخت بابیان اینکه برابر اصول جنگی، سه مرحله برای جنگی که قرار بود آغاز شود پیشبینی کردیم؛ افزود: نخست کشاندن دشمن در مقابل مواضع قابل دفاع پیشبینیشده بود تا این مواضع کمبود نیروی انسانی ما را جبران کند و پسازآن شناسایی منطقه و استعداد دشمن در نظر گرفته شد که برای همین، عملیات و تکهای محدودی طرحریزی و اجرا شد.
وی در ادامه بابیان اینکه پسازاین رخداد به لشکر ۸۱ طرح ابوذر و به لشکر ۹۲ نیز طرح ابوذر ابلاغ شد، خاطرنشان کرد: روز ۲۶ شهریورماه نیز نیروهای این دو لشکر برابر طرحهای دفاعی خود به حرکت درآمدند و لشکر ۸۱ باید ۶۵۰ کیلومتر را پوشش میداد و لشکر ۹۲ نیز مسئولیت پوشش منطقهای به وسعت ۴۲۰ کیلومتر را بر عهده داشت و این درحالیکه بود که هر لشکر در ۳۰ کیلومترمربع گسترش مییابد.
آزاد بخت به شرایط پیش از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران اشاره کرد و توضیح داد: عراق با ۱۲ لشکر و ۹۰ تیپ وبش ۶۰ گروهان کماندویی تهاجم خودش را به ایران آغاز کرد و درمجموع بالای ۴۸۰ هزار نیرو در اختیار داشت اما ما در مقابل استعداد آنها به دلیل کمبود امکانات و نیرو نمیتوانستیم مقابله نظامی سرسختی انجام بدهیم و باید روند پیشروی آنها را کند میکردیم که انجام شد.
فرمانده تیپ ۵۵ هوابرد بابیان اینکه نسبت توان رزمی و استعدادی ما به عراق یکبهده بود یعنی در ابتدای جنگ توان رزمی عراق ده برابر توان رزمی ایران بود و آنها بسیار مجهز بودند، گفت: عراق تصمیم داشت ۴۸ ساعته خوزستان و ایلام را به تصرف خود دربیاورد و از مرز عبور کند و برای عراق مرزهای غربی ایران در اولویت قرار داشت چراکه ما ایرانیان بهراحتی میتوانستیم به بغداد که کوتاهترین مسیر تا بغداد بود برسیم.
وی با یادآوری این مطلب که آن زمان اشتباهاتی که در رابطه با ارتش عنوان کردند این بود که ارتش در حال طرح یک کودتا است، توضیح داد: برای همین به ما تا ۱۶ مهرماه سال ۵۹ اجازه نمیدادند که نیروهای خود رناز شهرها به سمت جبهه اعزام کنیم. این تصور نادرست موجب شد کمی در مستقر شدن نیروها در خوزستان وقفه ایجاد شود.
وی ادامه داد: علاوه بر این، قرارگاه «لشکر ۷۷» که در مشهد مستقر بود، کاری که باید در دو هفته انجام میداد را در دو ماه انجام داد و انتقال نیروها و تجهیزات نظامی بسیار زمانبر بود. متأسفانه ترابری در دیگر بخشها با ما همکاری لازم را نداشتند و گاهی آنها را بهاجبار و با پولهای کلان راضی میکردیم تا نیروها را به خوزستان ببرند. حتی راهآهن واگن کافی برای حمل تجهیزات و مهمات در اختیار ارتش قرار نمیداد.
وی بیان کرد که لشکر ۷۷ را درسِ قسمت تقسیمشده بود؛ یک قسمت آن در خراسان بود، چراکه آن زمان شوروی به افغانستان حمله کرده بود و یک تیپ آن مسئولیت مرز شرق را به عهده داشت، یک تیپ از این لشکر در کردستان و تیپ دیگر آن نیز در غرب و خوزستان بودند.
آزاد بخت با تأکید بااینکه پس از مستقر شدن نیروها در خوزستان باید کاری میکردیم تا دوکوهه، اندیمشک و دزفول که گلوگاههای اصلی خوزستان بودند به دست دشمن نیفتند، خاطرنشان کرد: برای همین نیروها را بهگونهای مستقر کردیم که بتواند مانعی برای پیشروی ارتش عراق به این سمت باشند و توانستیم قبل از رود کرخه، نیروهای عراقی را زمینگیر کنیم.
در ابتدای جنگ به علت وسیع بودن جبهه جنگ، منطقه خرمشهر، آبادان و ماهشهر در اختیار قرارگاه اروند به فرماندهی سرهنگ ستاد فروزان فرمانده ژاندارمی کل کشور قرار داشت.
فرمانده تیپ ۵۵ هوابرد یادآور شد: از سوی مقام معظم رهبری که آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، آقای رحیم صفوی به دلیل خوشفکری بهعنوان مشاور به سرهنگ فروزان معرفی شد.
وی بابیان اینکه در پی مقاومت خرمشهر حدود ۵۰۰ نفر به شهادت رسیدند، اظهار کرد: ما باید قبل از پادگان «دژ» جلوی پیشروی عراق را میگرفتیم که به دلیل ناهماهنگیهای آن زمان نقشهای برای آن کشیده نشد، اما بااینحال تصور اشتباهی است که بگوییم خرمشهر کامل اشغال شد چراکه ما در شرق آن مستقر بودیم.
آزاد بخت ادامه داد: عراقیها توانستند در ۱۹ مهرماه از رود کارون عبور کنند که آبادان برای انگلیسیها ارزش زیادی داشت و شاید یکی از محرکهایی که باعث شد عراق به این شهر بیاید، انگلیسیها بودند. نیروهای عراقی سرپلی در شرق کارون به وسعت ۲۵ کیلومترمربع اشغال کردند
امیر سرتیپ آزاد بخت با اشاره به صدور فرمان امام مبنی بر شکست حصر آبادان در تاریخ ۱۵/۸/۱۳۵۹ گفت: شهید فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش پس از عبور لشکر ۳ عراق از رودخانه کارون احساس خطر کرد با مراجعه به دفتر امام و کسب تکلیف به نیروی زمینی ابلاغ نمود لشکر ۷۷ پیاده را هر چه سریعتر به منطقه آبادان اعزام کنید، نیروی زمینی ارتش هم به لشکر ۷۷ ابلاغ نمود و همزمان به سایر لشکرها هم ابلاغ نمود یگانهای لشکر ۷۷ را رها نمایند.
در اولین فرصت قرارگاه لشکر ۷۷ در ماهشهر مستقر و قرارگاه تاکتیکی در شادگان تشکیل شد؛ و مسئولیت قرارگاه اروند را به عهده گرفت.
کارهای شناسایی ازآنپس از سوی لشکر ۷۷ انجام شد و در اردیبهشتماه سال ۶۰ لشکر ۷۷ پیاده طرحی به نیروی زمینی در رابطه با شکست حصر آبادان ارسال کرد. به دنبال آن، این طرح به ستاد مشترک ارتش برای تصویب و به شورای دفاع ملی رفت و موردقبول واقع شد.
وی افزود: همزمان نیز برادران سپاهی طرحی را در نظر داشتند. تا آن زمان هرکسی کار خودش را انجام میداد و از مردادماه سال ۶۰ به بعد نیروهای سپاهی و ارتشی بهصورت هماهنگ باهم برای انجام عملیات ثامنالائمه طرحریزی کردند که مسئولیت اصلی این عملیات بر عهده ارتش و سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی پیرابندند لشکر ۷۷ پیاده خراسان که از بهترین نیروهای ارتشی بود، واگذار شد و رحیم صفوی نیز در کنار ایشان حضور داشت.
آزاد بخت ادامه داد: شهریورماه سال ۶۰ نیز طرحی به نیروی زمینی ارسال کردند اما دو مشکل داشت یکی کم بود ۱۶ گردان مانوری و پدافند هوایی که آنها رفع شد؛ بنابراین بهصورت هماهنگ با سپاه توانستیم طرح عملیات ثامنالائمه را به اجرا دربیاوریم که مدتزمان اجرای عملیات سه روز پیشبینیشده بود اما ما یکروزه به همه اهداف خود رسیدیم.
فرمانده لشکر ۷۷ پیاده پیشبینی عبور از رودخانه کارون را بهمنظور تعقیب دشمن و آزادسازی خرمشهر نموده بود و برای این کار،گروهان پل لشکر ۸۱ زرهی را و ۲ گردان تانک از لشکر ۹۲ زرهی و یک گردان تانک از لشکر ۱۶ زرهی و ۲ گردان تانک از تیپ ۳۷ زرهی و ۲ گردان تانک از خود لشکر ۷۷ جمعاً ۷ گردان برای استفاده از موفقیت در اختیار داشت که با سانحه هواپیما و تعویض سرهنگ جوادی عملاً طرح اجرا نشد.
وی بابیان اینکه ارتشیها در عملیات ثامنالائمه (ع) در آن زمان بالای 30 هزار نیرو در اختیار داشتند و حدود ۲۵۳۶ نفر سپاهی، بسیجی پیشبینی این عملیات را هم کرده بودند، خاطرنشان کرد: بخشی از مناطق اشغالی (حدود ۱۵۰ کیلومترمربع) ما در این عملیات آزاد شد و ۱۰۰ دستگاه تانک و دیگر تجهیزات سبک و سنگین نیز به غنیمت گرفتیم که همه آنها در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت که ازجمله دستاوردهای مهم این عملیات را میتوانیم ایجاد انگیزه برای نیروهای ارتشی و سپاهی، ارتقای انسجام سپاه و سازماندهی تجهیزات این نیرو اشارهکنیم.
در پایان یکی از فرماندهان پیشکسوت ارتشی گفت: افرادی که میگویند عملیات و تکهای محدود ارتش که برای شناسایی در آغاز جنگ بودند، شکستخورده هستند، نشان میدهد که مطالعه دفاعی و نظامی ندارند و با اصول جنگ ناآشنا هستند.
این فرمانده پیشکسوت ارتشی گفت: افرادی که میگویند عملیات و تکهای محدود ارتش که برای شناسایی در آغاز جنگ بودند، شکستخورده هستند، نشان میدهد که مطالعه دفاعی و نظامی ندارند و با اصول جنگ ناآشنا هستند. زیرا این عملیات برابر مرحله دوم طرح دفاعی ابوذر بوده، نتیجه این عملیات منجر به بالا بردن روحیه آفندی و کسب اطلاعات دقیق از گسترش دشمن، شناسایی نقاط ضعف دشمن و فرسوده کردن نیروهای متجاوز شده بود. وی بابیان اینکه در پوشش این عملیات عناصر اطلاعاتی ارتش و ژاندارمری، فعالیتها و تحرکات ارتش عراق را زیر نظر داشتند،