عملیات ثامنالائمه (شکست حصر آبادان)
۱-منطقه عملیات:منطقه عملیات ثامنالائمه (ع) در شرق رودخانه کارون و در حدفاصل شمال شهرآبادان وجوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سرپل دشمن به وسعت ۱۵۰ تا ۱۸۰ کیلومترمربع میشد که در اشغال نیروهای عراقی بود. عوارض حساس منطقه، رودخانه کارون و دو جاده اهواز – آبادان و ماهشهر – آبادان بودند و عوارض مصنوعی منطقه نیز بیشتر شامل مواضع و استحکامات دشمن نظیر خاکریزهای متعدد، مواضع تانک، سنگرهای اجتماعی و انفرادی میشدند. با توجه به اهمیت دو پل قصبه و حفار برای دشمن که بهمنزله معبر و محل اتصال عقبههای او در شرق کارون بودند، مواضع و استحکامات فراوان و تعداد زیادی نیروی رزمی در این دو محور وجود داشتند.
۲-محاصره شهرآبادان:پس از تجاوز عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و اشغال سریع بخشهایی از خاک ایران، خرمشهر مهمترین شهر بندری ایران، پس از ۳۴روز مقاومت دلیرانه، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق درصدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسانتر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره ۳۳۰ درجهای قرار میگرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر میتوانست آن را با خطر جدی روبهرو کند. دشمن میپنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خودکرده است.عملیات ثامنالائمه(ع) نقطه عطف است و بهعنوان مبدأ آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ یعنی برون راندن دشمن از سرزمین ایران بشمار میرود. یکی از نقاط اعتمادبهنفس در اجرای سایر عملیات آفندی عمده محسوب میشود.
۳-در سال اول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ،منطقه جنوب غربی ( خوزستان ) به سه قسمت با مسئولیت مشخص تقسیمشده بود ؟
منطقه شمالی : شوش ، دزفول ،اندیمشک با فرماندهی سرتیپ ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی
منطقه میانی : بوستان ، سوسنگرد ،حمیدیه با مسئولیت مهندس غرضی استاندار خوزستان
منطقه جنوبی : منطقه خرمشهر ، آبادان و شمال اروندرود به نیروی ژاندارمری با فرماندهی سرهنگ ستاد فروزان فرمانده ژاندارمری واگذارشده بود.
در منطقه میانی و منطقه جنوبی وحدت فرماندهی همانند منطقه شمالی حکمفرما نبود.
۴-وضعیت دشمن:
مأموریت سپاه سوم که از قدرتمندترین یگانهای نیروی زمینی عراق(با۶لشکر،۱۰تیپ مستقل و ۲تیپ نیروی مخصوص با چندین گروهان کماندویی) بود دفاع از پایتخت عراق و تصرف بخش هانی از استان خوزستان بهعنوان هدف استراتژیک بود. با لشکرهای ۳،۹ و ۱۰ زرهی و لشکرهای ۱ و ۵ پیاده مکانیزه و لشکر ۱۱ پیاده و بیش از ۱۰ تیپ مستقل و ۲تیپ نیروی مخصوص
دشمن برای استقرار در منطقه سرپل، واقع در شرق رودخانه کارون، دچار تناقض بود؛ از یکسو به لحاظ اهمیت منطقه و ضرورت حفظ آن میبایست از نیروی بسیاری استفاده میکرد و از سوی دیگر، با توجه به محدودیت عقبه خود، تجمع این میزان نیرو برایش ناممکن بود.
استعداد و آرایش یگانهای دشمن در منطقه سر پل اشغالشده در شرق رودخانه کارون برابر اسناد بهدستآمده از تیپ ۸ مکانیزه ارتش عراق در ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ عبارت بودند از:
الف-تیپ ۸مکانیزه از لشکر ۳ زرهی که به سه گردان مکانیزه و یک گردان تانک در شمال سرپل و جنوب سلمانیه مواضع پدافندی را اشغال و تحکیم کرده بود.
ب-تیپ ۶زرهی از لشکر۳ زرهی که با سه گردان تانک و یک گردان مکانیزه در قسمت مرکزی و شرقی در شمال جاده ماهشهر – آبادان مستقر بود.
ج-تیپ ۴۴ پیاده از لشکر ۱۱ پیاده با سه گردان پیاده، که با یک گردان تانک تحت امر لشکر ۳ زرهی در قسمت جنوبی منطقه سرپل و جنوب جاده ماهشهر – آبادان پدافند میکرد.
د-تیپ ۱۲زرهی لشکر ۳ در غرب کارون در احتیاط قرار داشت و گردانهای تانک الطارق و سیف سعد و چند گردان جیش الشعبی، گردان پیاده از تیپ ۴۴ و گردان ۱ از تیپ ۳۳ نیروی مخصوص نیز در منطقه شرق کارون استقرار داشتند.
«استعداد دشمن در این منطقه(سرپل در شرق کارون) برابر یک لشکر تقویتشده بود، ضمن اینکه فرمانده سپاه سوم میتوانست از احتیاط لشکرهای ۵ مکانیزه و ۹ زرهی که در جنوب غربی اهواز و سوسنگرد مستقر بودند، برای تقویت لشکر ۳ زرهی استفاده کند.»
۵-اهداف تهاجم ارتش بعثی عراق به خوزستان بهخصوص خرمشهر و آبادان:
الف- کنترل کامل اروندرود (با تصرف خرمشهر و آبادان) -حاکمیت فیزیکی بر اروند
ب-دسترسی به سواحل شمال غربی خلیجفارس با تصرف بندرهای امام و ماهشهر
ج-تصرف منابع مهم نفت و گاز باهدف تضعیف و نابودی اقتصاد ایران
د-کسب زمینههای مناسب برای توسعه قدرت دریایی.
ه-تامین تأسیسات نفتی عراق در شبهجزیره فاو و کنترل بیشتر در شمال خلیجفارس
و-تصرف استان خوزستان و اشغال مناطق عرب نشین این استان
۶-عبور ارتش عراق از کارون و تصرف سرپل در شرق آن:
هرچند آبادان از شروع تجاوز دشمن در زیر انبوهی از آتش توپخانه و بمبارانهای هوایی قرار داشت و آتشسوزیهای ایجادشده در پالایشگاه آبادان فضای بحرانی شهر را تشدید میکرد، اما به دلیل ارتباط آبادان از طریق دو جاده با شهرهای اهواز و ماهشهر، عقبه و پشتیبانی بسیار محکمی برای دفاع از خرمشهر محسوب میگردید.
دشمن تسلط بر خرمشهر با تصرف آبادان و قطع خطوط مواصلاتی آن منطقه پس از ۱۷ روز جنگ تشخیص داد؛ و به این منظور در شب ۱۹ مهرماه ۵۹ درحالیکه یگان مقدم هجومی خود را به ساحل شرقی کارون عبور داده بود یگان مهندسی لشکر ۳ دو پل نظامی پیام پی در محدوده آبادی حفار غربی و شرقی و آبادی قصبه مارد مستقر نمود و در صبحگاه روز ۱۹ آبان ماه۱۳۵۹آماده تصرف و تأمین سرپل در شرق کارون شد. در آن زمان نیروهای موجود در شرق کارون در ابتدای کار موفق شدند در عبور نیروهای متجاوز اخلال ایجاد کنند و تا حدودی حرکات آنها کند گردید، ولی متأسفانه هنگام عبور دشمن از کارون یگانی از ما که توانایی در مقابل یک لشکر زرهی تقویتشده با پشتیبانی توپخانه سنگین، نیروی هوایی و بالگردها ممانعت از عبور او بنماید در شرق کارون وجود نداشت، زیرا تمام مقدورات موجود در آن شرایط صرف حفظ و نگهداری خرمشهر گردیده بود. دشمن پس از عبور از رودخانه کارون و قطع محور مواصلاتی اهواز –آبادان بهمنظور توسعه سرپل، نیروها را به دو ستون تقسیم کرد : . یک ستون بهطرف شمال حوالی آبادی سلمانیه، یک ستون بهطرف شرق و جنوب جهت قطع محور دوم مواصلاتی یعنی آبادان ماهشهر و نزدیک شدن به کرانه بهمنشیر.
محورهای مواصلاتی ماهشهر-آبادان و اهواز- آبادان را قطع و با این کار تقریباً آبادان را محاصره ۳۳۰درجه نمود. هنگام عبور نیروهای متجاوز از رودخانه کارون و قطع جاده اهواز- آبادان و تمام تلاش رزمندگان خودی در جبهه آبادان-خرمشهر متوجه نگهداری شهر خرمشهر و مراقبت از کرانه اروندرود در جزیره آبادان شده بود.
با عبور لشکر ۳ زرهی تقویتشده عراق از کارون و تشکیل جبههای جدید در شرق آن و قطع جادههای یادشده، نهتنها آبادان به محاصره نیروهای عراقی درآمد و تا آستانه سقوط نیز رسید، بلکه خرمشهر نیز وارد مرحلهای دشوار گردید که سرانجام به اشغال آن انجامید. اگرچه راههای زمین به آبادان قطعشده بود اما راهآبی رودخانه بهمنشیر در شرق جزیره باز نگهداشته شد. تا پایان سال ۱۳۵۹ رزمندگان خودی برای عقب راندن نیروهای متجاوز به غرب کارون دست به حملههای محدود زدند و به علت برتری کامل دشمن، موفقیت چندانی برای عقب راندن به غرب کارون به دست نیاوردند اما بهر حال سرپل دشمن محدود گردید و متجاوز در منطقه سرپل به حالت توقف کامل و پدافند درآمد و مجبور گردید از ادامه تلاش برای توسعه سرپل و تصرف جزیره آبادان دست بردارد.
«خرمشهر پس از ۳۴روز مقاومت دلیرانه، به دست دشمن افتاد. پس از سقوط خرمشهر، رژیم عراق درصدد برآمد تا جزیره آبادان را هم اشغال کند و تلاش کرد تا از طریق شرق کارون و شمال بهمنشیر وارد آبادان شود، زیرا عبور از این قسمت آسانتر از عبور از رودخانه کارون در جنوب خرمشهر بود. با چنین وضعیتی آبادان در یک محاصره ۳۳۰ درجهای قرار میگرفت و عبور از رودخانه بهمنشیر میتوانست آن را با خطر جدی روبهرو کند. دشمن میپنداشت اگر بتواند از این رودخانه بگذرد، آبادان را برای همیشه از آن خودکرده است.
«هرچند خونینشهر(خرمشهر) پس از ۳۴ روز نبرد شهری و جهاد شهادتطلبانه رزمندگان به دست دشمن بعثی تصرف گردید، اما قطرهقطره خون شهیدان مظلوم گردان۱۵۱دژ لشکر۹۲زرهی ، گردان تکاوران نیروی دریایی، گردان دانشجویان دانشگاه افسری ارتش و رزمندگان سپاه پاسداران و نیروهای مردمی این شهر باعث گردید عراق در کلیه گامهای بعدی در تصرف اهداف خود با شکست روبهرو شود.»
۷- اهمیت ساحل شمالی اروندرود برای عراق:
عراق برای اینکه ادعای خود مبنی بر حاکمیت و مالکیت کامل بر اروندرود را اثبات کند، نیاز داشت ساحل شمالی اروندرود را تصرف کند.
این بخش تحت حاکمیت ایران است. کشور ما نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر از نهر «خَییِن» در شمال آبادان تا «نهر قمیجه» در پایین آبادان در اروندکنار ساحل دارد و بزرگترین رودخانه کشور، رودخانه «کارون» وارد اروندرود میشود. بنابراین ازآنجاکه ایران کرانه شمالی در اختیار دارد، بهطور طبیعی بر اروندرود هم حق السهم خواهد داشت. عراق در آن زمان مدعی اروندرود بود و اگر میتوانست این ساحل ۱۰۰ کیلومتری را تصرف کند، رودخانه اروندرود، بخشی از خاک داخلی عراق میشد.
لذا تسلط بر جزیره آبادان و شهر خرمشهر که مجموعاً کرانه شمالی اروند را تشکیل میدهند، جزو اهداف اصلی عراقیها بوده است. «صدام حسین» بهعنوان کسی که توافق «۱۹۷۵ الجزایر» را پذیرفته بود، همیشه موردانتقاد مخالفین خود قرار داشت و خودش هم احساس حقارت میکرد، چون هیچکدام از حکام عراق از زمان تشکیل این کشور چنین چیزی را نپذیرفته بودند.
عراق اگر موفق میشد کرانه شمالی را تصرف کند، دیگر ایران نمیتوانست ادعایی بر اروندرود داشته باشد. از همین رو ارتش عراق بهسرعت باهدف تصرف آبادان و خرمشهر، حمله خود را آغاز کرد؛ اما نتوانست خرمشهر را با سرعت موردنظر تصرف کند و زمانی که بعد از ۳۴ روز بر خرمشهر مسلط شد، توانست بر رودخانه کارون مسلط شود و نه بر اروندرود؛ یعنی کماکان عراق در خرمشهر، مسلط بر اروندرود نبود.
برای رسیدن به این هدف، ایجاب میکرد که عراق بر شبهجزیره آبادان مسلط شود
۸-اقدامات اولیه نیروهای عراقی برای محاصره شهرآبادان و عکسالعمل قرارگاه اروند
«با سقوط خرمشهر، آبادان از سه جهت شمال، غرب و جنوب مورد تهدید بالفعل و بالقوه نیروهای مانوری دشمن واقع گردید محورهای اصلی آبادان اهواز و آبادان– ماهشهر در دست دشمن بود. دشمن توانسته بود محور آبادان ماهشهر را ۱۰ کیلومتر در تصرف داشته باشد و بقیه محور تا آبادان و کرانه شمالی بهمنشیر در کنترل نیروهای خودی بود.
قرارگاه اروند با یک برآورد سریع به اهمیت و جدی بودن خطر پی برده و در آن شرایط خطر را نهتنها متوجه آبادان، بلکه متوجه پیشروی دشمن بهسوی شادگان، ماهشهر و بندر امام میدید.»با توجه به وضعیت ایجادشده، قرارگاه اروند از ستاد مشترک ارتش درخواست یک تیپ تقویتشده، آتش پشتیبانی کافی و یگان مهندسی رزمی نمود. در آن زمان گردان ۱۴۴پیاده از لشکر۲۱ به فرماندهی سرگرد شاهین راد که تلفات زیادی دیده بود مأموریت یافت مدت ۲۴ ساعت با اجرای یک عملیات محدود تا دریافت یگانهایی از لشکر۷۷ زمان کسب نماید و بهحق این مأموریت را انجام داد و موردتقدیر شهید فلاحی قرار گرفت. در این راستا گردان ۱۵۳پیاده لشکر۷۷پیاده که با یک آتشبار توپخانه و دسته مهندسی و دسته پدافند هوایی تقویتشده بود از طریق ترابری هوایی سریعاً به منطقه آبادان اعزام و در اختیار قرارگاه اروند قرار گرفت.بنا به دستور در منطقه بین آبادان و خرمشهر مستقر گردید.و روز بعد نیروهای متجاوز عراقی از رودخانه بهمنشیر در حوالی ذوالفقاریه عبور کردند.به گردان ۱۵۳پیاده تیپ ۲ لشکر ۷۷ خراسان به فرماندهی سرهنگ کهتری مأموریت انهدام نیروهای عراقی که از رودخانه بهمنشیر عبور کرده بودند صادر گردید.
۹-عملیات ذوالفقاریه:
گردان ۱۵۳ پیاده تیپ ۲ لشکر ۷۷ خراسان به فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری در تاریخ ۹آبان ۱۳۵۹ مأموریت یافت که وارد عمل شود و دشمن را در ذوالفقاریه منهدم کند و آبادان را از محاصره نجات دهد. سرهنگ کهتری با دو گروهان و استفاده از آتش پشتیبانی توپخانه، دانشجویان دانشگاه افسری ارتش، یگانی از تکاوران دریایی ، نیروهای ژاندارمری نیروهای مردمی و سپاه پاسداران وارد منطقه ذوالفقاریه میشود و نبرد سنگین و تنبهتن میان نیروهای ایران و نیروهای متجاوز در نخلستانهای ذوالفقاریه درمیگیرد. درنهایت دشمن با حدود ۳۰۰نفر کشته و ۱۳۰نفر اسیر از جزیره آبادان رانده و وادار به عقبنشینی به شمال بهمنشیر میشود. در این عملیات تعدادی از نیروهای گردان ۱۵۳ به شهادت میرسند.
-امیرآبادان:
یکی از گردانهای مؤثر حاضر در این عملیات گردان ۱۵۳ تیپ ۲ قوچان لشکر۷۷پیاده خراسان بود که فرماندهی آن را سرهنگ منوچهر کهتری بر عهده داشت که پس از عملیات ثامنالائمه(ع) او را به نام ناجی و امیرآبادان میشناسند، چون توانست با نیروهای تحت امرش شکست سنگینی را بر گرده رژیم بعث عراق بگذارد. مقام معظم رهبری درباره این فرمانده گفتند: «در این ماجرای مهم و تعیینکننده یک گردان از ارتش نیز نقشی بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ کهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداکارانهاش خیلی معروف شد». حماسه و دلاوری این فرمانده ارتشی که آن موقع با درجه سرهنگی فرمانده گردان عملکننده بود، همچنان در یاد و خاطر مردم آبادان به یادگار مانده است.
۱۰- وضعیت بحرانی جزیره آبادان و دستور قاطع آمام(ره)
سرلشکر فلاحی با مطرح کردن شرایط بحرانی منطقه آبادان-ماهشهر در حضور امام، در چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۹ امام خمینی(ره) خطاب به نیروهای مسلح بهویژه ارتش دستور دادند حصر آبادان باید شکسته شود. با توجه به این فرمان، سرلشکر فلاحی تصمیم میگیرد مسئولیت قرارگاه اروند را به نیروی زمینی واگذار کند. نیروی زمینی ارتش پس از بررسی وضعیت لشکرهای خود، تنها قرارگاه لشکر۷۷پیاده در مشهد حضور داشت که مسئولیت دفاع شرق کشور در مقابل ارتش سرخ شوروی سابق که افغانستان را اشغال نموده بود با یک تیپ به عهده داشت، سایر تیپهایش در کردستان، غرب و جنوب غرب زیر امر سایر لشکرها بودند.
«تدبیر فرمانده کل قوا و رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در چهاردهم آبان ۱۳۵۹ فرمودند((حصر آبادان باید شکسته شود))»
در آبان ماه ۱۳۵۹ قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش به لشکر ۷۷ خراسان مأموریت داد جهت انهدام بخشی از نیروهای ارتش عراق که در شرق کارون مستقر بودند را ابلاغ نمود و حصر آبادان را بشکند.. لذا لشکر ۷۷ در اجرای اوامر نیروی زمینی علاوه برگردانهای ۱۵۳،۱۴۸،۱۲۹،۱۳۴ پیاده و ۲۴۶ تانک که قبلاً در منطقه حضور پیداکرده بودند دستور حرکت سه آتشبار ۱۰۵ م م و گردان ۱۳۶پیاده را به منطقه صادر نمود بهوسیله هواپیما در تاریخ ۶ آبان ماه و در تاریخ ۱۰ آبان ماه ۵۹ و بالاخره گردان ۱۲۹ پیاده در منطقه حضور خود را اعلام نمودند. بنابراین علاوه بر بهبود وضعیت نیروهای ایران در منطقه دزفول، در منطقه اهواز-ماهشهر نیز توان رزمی نیروهای رزمنده ایرانی رو به افزایش نهاد.
در این راستا با درخواست فرمانده وقت لشکر ۷۷ خراسان؛ سرهنگ شهابالدین جوادی، واحدهایی از این لشکر که در کردستان بودند، به منطقه جنوب اعزام شدند، همچنین تیپ ۳۷ زرهی شیراز و۲گردان تانک از لشکر۹۲زرهی و یک گردان تانک از لشکر ۱۶زرهی و یک گروهان پل پی ام پی با امکانات لازم از لشکر۸۱ زرهی نیز زیر امر لشکر ۷۷ خراسان قرار گرفت پیرو این دستور،تصمیم گرفته میشود، بهمرور با توجه به امکانات ترابری ارتش و کشور سایریگان های لشکر ۷۷ پیاده را به منطقه ماهشهر تغییر مکان دهد،و مسئولیت منطقه اروندرود را از ژاندارمری تحویل گیرد
از ۲۸ اسفند ۱۳۵۹ فرماندهی قرارگاه اروند که در ماهشهر مستقرشده بود نیز به لشکر ۷۷ انتقال یافت.
با توجه به اینکه تدارک نیروهای مستقر در آبادان از طریق هوا بسیار پرهزینه و پردردسر بود؛ در فروردین۱۳۶۰جهاد سازندگی استان فارس و مهندسی لشکر ۷۷ مأموریت داشتند در ورای خطوط دفاعی گروه رزمی ۱۴۴ و گروه رزمی ۳۷ جادهای را از آبادی ابوشانک واقع در حاشیه رودخانه بهمنشیر و از مسیر خورکویرین به حوالی سهراهی شادگان (کیلومتر ۱۷ آبادان-ماهشهر) وصل کنند و به خاطر همکاری دو ارگان جهاد فارس و مهندسی لشکر۷۷ این جاده«وحدت» نامگذاری شد. ازآنجاکه این جاده زیر آتش توپخانه دشمن قرار داشت با ایجاد یک خاکریز مرتفع در مقابل خط تماس، تلفات و ضایعات ناشی از تیراندازی دشمن به حداقل ممکن تقلیل داده شد. با ایجاد این جاده تدارکاتی، تجهیزات و نیروهای مورد لزوم جزیره آبادان و یگانهای مستقر در حاشیه شمالی رودخانه بهمنشیر بهسرعت جابجا و ازآنپس استحکام مواضع نیروها روزبهروز مطمئنتر شد.
بازدید فرمانده لشکر۷۷پیاده از پل بین خرمشهر و آبادان نقلقول از سرهنگ علی صدیق زاده رئیس رکن سوم لشکر:
با فرمانده لشکر به ساحل اروند و بعد به منطقه خسروآباد که به منطقه رمیله معروف است و محل استقرار گردان۱۲۹ پیاده به فرماندهی سرهنگ تولایی بود، سر زدیم. فرمانده لشکر سنگر به سنگر را بازدید میکرد و به افسر، درجهدار و سربازان پاداش نقدی میداد. ازجمله به ستوانیکم بنایی، فرمانده یکی ازگروهانهای گردان ۱۵۳ پاداش داد، زیرا او در شب ۹ آبان ۱۳۵۹(عملیات ذوالفقاریه) حدود ۴۰۰ قبضه نارنجک در نخلستان ذوالفقاریه به سمت عراقیها انداخته بود و تعداد زیادی از تجهیزات منهدم و نفرات دشمن کشتهشده بودند. بعدها ستوانیکم بنایی با درجه سروانی در ارتفاعات حاج عمران شهید شد.
روز بعد به همراه فرمانده لشکر و گروه فرماندهی برای بازدید بهطرف پل خرمشهر رفتیم. قسمتی از پل در اختیار ما بود و یک گروهان ما هم زیر آن مستقر بود. تا رسیدیم به زیر پل شلیک خمپاره دشمن امان ما را برید. سرهنگ جوادی فرمانده لشکر اوضاع را که دید دودستی بر سرش زد و گفت: «خاکبرسر من! زنده باشم و ببینم عراقی آمده اینجا! من نباید بتوانم آزادانه در مملکتم راه بروم، باید سرم را بدزدم تا عراقیها مرا هدف قرار ندهند! عراقی که جرئت نداشت چپ به خاک ما نگاه کند، حالا باید وقیحانه خرمشهر را از خاک ما جدا کند!»
از همان روز دنبال طرحی برای آزادی خرمشهر پس از شکستن حصر آبادان بود. زیرا هشتم اسفند ۱۳۵۹ امریهای از سرتیپ [قاسمعلی] ظهیر نژاد، فرمانده نیروی زمینی به لشکر رسید که نوشتهشده بود «لشکر ۷۷ مأموریت دارد مسئولیت فرماندهی منطقه اروند را به عهده گرفته و با واحدهای سازمانی و زیر امر و کنترل عملیات موجود، از مرز کشور جمهوری اسلامی ایران، از دارخوین تا دهانه فاو دفاع و در فرصتهای مناسب با تکهای محلی دشمن را فرسوده و مجبور به عقبنشینی نموده و زمینه را برای یک تعرض قاطع فراهم، محاصره آبادان را شکسته، خرمشهر را آزاد و خط مرزی را ترسیم نماید.»
۱۱- اولین شور ستادی لشکر۷۷پیاده خراسان:
اولین شور ستادی لشکر، بیستم فروردین سال ۱۳۶۰ در ستاد فرماندهی لشکر در ماهشهر تشکیل شد. در این جلسه فرماندهان نظامی(فرماندهان ارتش)، کمیته، شهربانی، نیروی دریایی، ژاندارمری ، فدائیان اسلام و فرمانده سپاه آبادان شرکت داشتند.
سرگرد احمد بیانی، رئیس رکن دو لشکر در اول جلسه شور ستادی گفت: پس از بررسی و شناسایی متوجه شدیم که نیروهای دشمن در شرق کارون، شامل تیپهای شش زرهی و هشت مکانیزه از لشکر سه زرهی، دو گردان پیاده از تیپهای ۴۴ و ۴۹، یک گردان شناسایی (صلاحالدین)، یک گردان از تیپ ۱۱۳ نیروهای مرزی، یک گردان نیروی مخصوص و عناصری از نیروهای جیشالشعبی هستند. ضمن اینکه تیپ سوم لشکر سه زرهی و دو تیپ پیاده و زرهی در غرب کارون بهعنوان نیروی تقویتی شناساییشده بودند.
سرهنگ علی صدیق زاده رئیس رکن سه لشکر گفت: در مقابل نوک رخنه نیروهای عراقی در ذوالفقاریه، حدود چهار کیلومتر، یعنی حدفاصل بین گروه رزمی ۳۷ زرهی شیراز و فدائیان اسلام خالی از نیرو است. چون پس از ورود لشکر به منطقه اولین اقدام رکن سوم شناسایی خط بود، سرگرد سروری، یکی از افسران رکن سه بهاتفاق سرهنگ محوی با بالگرد برای شناسایی به سهراه شادگان رفتند که به خاطر تیراندازی دشمن مجبور شدند ادامه شناسایی را زمینی انجام دهند. در این شناسایی متوجه گسترش نیرو در منطقه جنوب شرقی شادگان تا حوالی جاده ماهشهر- آبادان شدند؛ گروه رزمی۳۷ زرهی شیراز تقریباً در این منطقه گسترش داشتند و در مقابل نوک پیشروی دشمن، حدود چهار کیلومتر تا استقرار فدائیان اسلام، یگانی مستقر نبود. البته در این فاصله زمین، آبگرفته بود. ضمن اینکه جلوی دشمن بهطرف شرق، نه بهطرف آبادان، باز بود. درست بود که شاید خطرآفرین نباشد، ولی خط دفاعی نیروهای ما در این منطقه گسسته بود. همه نیروهای ما در دسترس ما نبودند. آنها در جبهههای شمال غرب و غرب بودند. تا آنها رها شوند و بیایند باید با وحدت فرماندهی نیروها را سروسامان میدادیم و اقداماتی را هم به ترتیب اولویت انجام میدادیم.
رؤسای رکن دوم (اطلاعات) و رکن سوم (عملیات) لشکر ۷۷ اقدامات سهگانه را برای طرحریزی، اجرا، ارائه کردند.
مرحله اول، سد پیشروی و تک مجدد دشمن بود که با استقرار گروه رزمی۱۴۴پیاده به همراه برادران سپاه آبادان در نوک رخنه منطقه سرپل دشمن با عنوان«طرح پدافندی شاهین» انجام گرفت.
مرحله دوم، تثبیت موقعیت دشمن در مواضع اشغالی با اجرای تکهای محدود و غافلگیرانه بود که با اجرای تک محدود تپههای مَدَن (میدان تیرآبادان) در ۲۵اردیبهشتماه۶۰ و عملیات دارخوین (فرماندهی کل قوا)۲۱ خردادماه ۶۰ محقق شد.
سومین مرحله، فعالیت ستاد لشکر ۷۷ برای طرحریزی عملیات آفندی و انهدام نیروهای متجاوز در شرق کارون آغاز شد و طرح اجرای عملیات ثامنالائمه به تصویب رسید.
یگانهای ارتش شامل لشکر ۷۷پیاده (با سه تیپ به استعداد کل۱۹۰۰۰ نفر)، گروه رزمی ۳۷ زرهی (به استعداد ۲۱۵۳)، گردان تانک ۲۴۶ از لشکر ۱۶ زرهی، گردان۲۰۷تانک از لشکر۹۲زرهی، گروه رزمی ۲۹۱ تانک، گروههای، ۲۲، ۳۳،۵۵ توپخانه، یگانهای مهندسی پل رزمی لشکر ۸۱زرهی کرمانشاه، هوانیروز، نیروی هوایی، تکاوران نیروی دریایی بود.۱۰ گردان پیاده سبک بااستعداد کل ۲۴۶۰نفر هم از سوی بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راهی این عملیات شدند. گردان ۱۰۷پیاده سبک (امداد) ژاندارمری و جمعی از مهندسان از سوی لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه هم در این عملیات مشارکت داشتند.
۱۲-دستاوردهای عملیات محدود (بهمنظور شناخت نقاط ضعف و قوت دشمن بود):
الف-نقاط ضعف دشمن:
(۱) نداشتن روحیه به دلیل نرسیدن به اهداف اصلی
(۲) نداشتن سرپل مناسب
(۳) نداشتن عقبه مطمئن و امن
(۴) نزدیکی خط تماس خودی به دو پل حیاتی و سرنوشتساز (پل حفار قصبه)
(۵) آسیبپذیری قوای دشمن از تمامی جناحها به دلیل شکل نامناسب آرایش و گسترش در سر پل اشغالی
(۶) استفاده غلط از یگانها (گسترش یگانهای تانک در خط پدافندی)
(۷) دادن سرپل به نیروهای خودی از سمت رودخانه بهمنشیر
(۸) متکی بودن قوای دشمن به دو پل حفار و قصبه
(۹) آسیبپذیری قوای دشمن در مقابل عملیات شبانه نیروهای خودی
(۱۰) عدم استفاده صحیح از مانع طبیعی رودخانه کارون
ب-نقاط قوت:
(۱) داشتن پدافند چندلایه
(۲) بازسازی سریع گردانهای آسیبدیده در عملیات محدود نیروهای خودی
(۳) نامحدود بودن انواع مهمات و تجهیزات
(۴) اطلاعات دقیق از عملیات نیروهای خودی با استفاده از عناصر ستون پنجم منطقه
(۵) داشت جای پا (سرپل) در شرق رودخانه کارون در صورت توانایی ادامه عملیات
(۶) امکان جایگزینی یگانهای منهدم شده و آسیبدیده
(۷) داشتن پشتیبانی رزمی (توپخانه صحرایی، هواپیماهای جنگنده، بالگردها و پدافند هوایی) قوی
(۸) نداشتن محدودیت در پشتیبانی خدمات رزمی
(۹) تداوم پشتیبانی سریع از طریق کشور شوری سابق، کشورهای عربی و تعدادی از کشورهای اروپایی و غربی
۱۳- راهکارها:
راهکارهای زیادی برای این عملیات تهیهشده بود، حداقل سه راهکار که سومی مورد تصویب قرارگرفته و این بود که ما نمیتوانستیم دشمن را ازنظر مکان غافلگیر کنیم، اما ازنظر زمان میتوانستیم غافلگیرش کنیم. مسئله دیگر معادله پیشروی و یا تاکتیک کار و تدبیر عملیات بود. دشمن فکر میکرد که ما مانور جبههای انجام میدهیم، ولی ما راهکار حمله از جناحین را انتخاب گردیم. البته تیپ ۱ مانور جبههای و تیپهای ۲ و ۳ مأموریت مانور جناحین داشتند، تیپ ۲ از منطقه فیاضیه بهطرف پل مارد و تیپ ۳ از شمال، بهموازات رود کارون، به سمت سلمانیه و رسیدن به پل سلمانیه.
این طرح کاملاً کلاسیک و آکادمیک و برابر آییننامه «۵-۱۰۱» تنظیمشده بود. باید گفت که هیچ منبع و کتاب جنگی را نمیتوان با آن مقایسه کرد، زیرا این کتابی است که روشهای ستادی جنگ را به ما یاد میدهد.
مانور جناحی بهترین روش مانور است و دشمن را از پشت یا پهلو محاصره میکند. این طرح بسیار پیچیده است. یک تیپ از شمال به جنوب و یک تیپ هم از جنوب به شمال در حال تک کردن است. ما باید کاری میکردیم که این دو تیپ به هم نزنند، چون روبهروی هم میجنگیدند. باید آتش طوری تنظیم میشد که خودمان، خودمان را نزنیم. یک تیپ از دارخوین بهطرف سلمانیه، از کناره کارون حرکت میکرد، یک تیپ هم از کناره کارون، از پایین به سمت پل قصبه حرکت میکرد. این دو تیپ در حد وسط دو پل قصبه و حفار باید عمل الحاق انجام میدادند و از حاشیه شرقی کارون دفاع میکردند. گروه طرحریزی آتش پیشبینیهای لازم را کرده بودند.
۱۴-تدبیر فرمانده برای اینکه این دو تیپ همدیگر را نزنند،
ما آمدیم بین حرکت شمال به جنوب و جنوب به شمال دو خط کشیدیم به عرض ۵۰۰ متر. تیپ سه به فرماندهی سرهنگ فر منش که از شمال میآمد، از این خط به بالا نمیتوانست تیراندازی کند، آنجا را هم با عوارض زمین معلوم کردیم. تیپ دو به فرماندهی سرهنگ کهتری خط ۵۰۰ متر خلأ را پذیرفت و مواظب بود و بر اساس طرح عمل کردند تا آتش یکدیگر باعث از بین رفتن نیروهای خودی نشود. تیپ یک هم به فرماندهی سرهنگ امینیان عمل کرد. این مانور بسیار پیچیده بود. خیلی دقت عمل میخواست، که فرماندهی لشکر و ستاد اقدامات ضروری را انجام دادند
۱۵-آموزش و شناسایی:
برادر رحیم صفوی ۲۴۰۰ نفر نیرو در اختیار لشکر ۷۷ گذاشت و نیروهای مردمی و نظامیان عمل تلفیق را انجام دادند. خدا را شکر با آموزشهایی که در چند مرحله دیدند، کاملاً آماده رزم شدند. تیپها تا رده دسته و گروهان را توجیه عملیاتی کرده بودند. هیچکدام از بچهها نسبت به عملیات چشمبسته نبودند. فرماندهان دسته و گروهان، نفربهنفر نیروهایشان را روی خاکریز میبردند و منطقه رانشانشان میدادند. وظایف همه مشخصشده بود. خطوط حدّ واحدها حتی ازنظر ثبت تیر، پیشرویها و آتشها و همهچیز مشخص بود، ولی زمان فرمان عملیات معلوم نبود. طرحها مشخص بودند و روزبهروز تکمیلتر میشدند. گروههای شناسایی و گروههای مهندسی جهت باز کردند میدان مینهای ایجادشده توسط متجاوز با نظارت و کنترل دقیق و مداوم فرماندهان هر شب اجرا میگردید، در اول مهرماه ۱۳۶۰ کروکی میدانهای مین دشمن مشخص و معابر علامت گزاری گردیده بود و فرماندهان دسته، گروهان، گردان و حتی فرمانده تیپها از معابر بازشده بازدید به عملآورده بودند. در شب عملیات تلفاتی از روی مین رفتن نیروهای خودی مشاهده نگردید، خود نشاندهنده دقت گروهان های مهندسی رزمی گردان مهندسی لشکر و فعالیت گروههای رزمی پشتیبانی گردانهای پیاده را میرساند که اطلاعات لازم را تهیهکرده بودند.
دشمن از حرکت واحدها به سمت منطقه فهمیده بود که میخواهیم عملیات کنیم، ولی از زمان آن اطلاع نداشت. حتی معاون و فرمانده تیپ هم از زمان عملیات اطلاع نداشتند. فرمانده لشکر ۷۷ پیاده شدیداً از افشای زمان تک پافشاری میکرد واصل تأمین را کاملاً رعایت مینمود.
گروههای مهندسی رزمی هر تیپ در منطقه خود باید معابر مینهای ضدنفر و ضدتانک را میشکافت. دشمن نقشه مینگذاری را میدانست. جالب اینجا بود که واحدهای مهندسی لشکر، شبانه موانع مین را باز و علامتگذاری میکردند، ولی دشمن متوجه میشد و دوباره آنها را میبست. واقعاً بچههای مهندسی لشکر خیلی زحمت کشیدند.
«در تمام مدتی که قرارگاه لشکر ۷۷ پیاده در ماهشهر استقرار یافت و ارتش عراق در سرپل شرق کارون مستقر بود همیشه تهدید اشغال جزیره آبادان متصور بود، عناصر اطلاعاتی یگانهای عملکننده لشکر در منطقه نهتنها فعالیتهای نیروهای عراقی، بلکه خیز پشتیبانی و لجستیکی عراق در مناطق را نیز زیر دید خود داشتند.»
۱۶-تصویب طرح عملیات لشکر ۷۷ پیاده خراسان:
طرح عملیات لشکر ۷۷ پیاده خراسان در جلسه ۱۵ شهریورماه ۱۳۶۰ در ستاد فرماندهی واقع در ماهشهر، با حضور ریاست ستاد مشترک ارتش؛ تیمسار ولیالله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش؛ تیمسارقاسمعلی ظهیرنژاد و نماینده فرمانده کل سپاه پاسداران؛ برادر یحیی رحیمصفوی ارائه گردید. فرمانده لشکر ۷۷ سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی در این جلسه درخواست کرد چون محوریت عملیات با این لشکر است و همچنین این لشکر از جوار بارگاه ملکوتی ثامنالحجج علی بن موسیالرضا (ع) در منطقه حضور دارد، این طرح به نام آن حضرت یعنی «ثامنالائمه (ع)» نامگذاری شود که موردتوافق و تصویب قرار گرفت.
فرمانده لشکر ۷۷ پیاده همزمان با طرح فوق یک طرح دیگر پس از پیروزی و شکست نیروهای عراقی در شرق کارون، برای عبور از رودخانه کارون و سپس آزادسازی شهر خرمشهر تهیهکرده بود، برای این طرح از قبل یک گروهان پل از لشکر ۸۱ زرهی دریافت نموده بود و در طرح شکست حصر آبادان هم تأکید نموده بود، دو پل احداثی نیروهای عراقی روی رودخانه کارون باید سالم تصرف شود، همچنین ۳ گردان تانک از لشکرهای ۹۲ و ۱۶ زرهی و تیپ ۳۷ زرهی را زیر امر گرفته بود که با ۲ گردان تانک سازمانی جمعاً ۷ گردان تانک در اختیار داشت، در نشستی یکی از برادران سپاهی اعلام کردند چرا گردان ۲۰۷ تانک بکار گرفته نشد، زیرا از طرح دوم فرمانده لشکر بیاطلاع بود. ولی با سانحه هوایی در روز ۷ مهرماه ۱۳۶۰ و تعویض فرمانده لشکر و تغییرات کلی در نیروی زمینی طرح عبور اجرایی نشد.
الف- اجرای اصل غافلگیری:
دشمن تصور میکرد در سالروز تجاوز به ایران عملیاتی در منطقه تپههای مدن و دارخوین از سوی ایرانیها اجرا میشود؛ اما نیروهای ایرانی با استفاده از اصل غافلگیری و باوجود آمادگی یگانها و اذهان عمومی هیچ عملیاتی را در ۳۱ شهریورماه ۶۰ اجرا نکرد. پس از مشورت فرماندهان تصمیم گرفته شد اولین عملیات سرنوشتساز نیروهای مسلح درنهایت غافلگیری در بامداد پنجم مهرماه ۱۳۶۰ با رمز «نصر من الله و فتحا قریب» در چهار محور اصلی دارخوین، فیاضیه، ذوالفقاریه (ایستگاه ۷ و ۱۲) و جاده ماهشهر آبادان آغاز شود.
۱۷- ساعت و روز عملیات:
چهارم مهر ۱۳۶۰ یگانها آمادگی خودشان را اعلام کردند. عصر روز چهارم مهر طرح عملیاتی در پاکتهای سربستهای در قرارگاه لشکر توسط سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی فرمانده لشکر به دست فرماندهان تیپ که مجری طرح بودند تحویل گردید، یعنی طرح، تبدیل به دستور شد برای اجرا. فرماندهان تیپها خیالشان راحت بود، چون یگانها را خوب توجیه کرده بودند. فرماندهان بعدازاین که پاکت را باز کردند، رفتند پای تخته و با خوشحالی همراه با اشک درباره وضعیت عملیات صحبت کردند. فرماندهان ارکان تیپها هم باهم صحبت کردند. بعد همه روبوسی و خداحافظی کردند و آرزوی موفقیت برای هم کردند. درحالیکه دشمن اصلاً خوابش را هم نمیدید، نیروها را در تاریکی غروب به مواضع موردنظر فرستادیم. رفتند جلو. قبلاً در مسیر یگانهایی که باید از میدان مین پاکسازیشده میگذشتند، چوبهایی نصب کردیم که طرف خودی نوار قرمزرنگ داشت و طرف دیگر چوب به رنگ سیاه. بچهها میدانستند باید از وسط علامت قرمز حرکت کنند. ما نقاط لجستیکی تعیین کرده و در آنها جعبههای مهمات گذاشته بودیم. به یگانها هم گفته بودیم میروید جلو و در این نقطهها برای شما مهمات آرپیجی، توپخانه، تفنگ و تیربار گذاشتهایم. دیگر نیازی نیست که مسافتی را برای بردن مهمات به عقب برگردید. همچنین آبخنک و غذای گرم برای نیروها پیشبینی و آماده کرده بودیم.
در ساعت مقرر که ساعت یک دقیقه بعد از نیمهشب یکشنبه پنجم مهر ۱۳۶۰ بود. عملیات ثامنالائمه (ع) با رمز «نصر من الله و فتح قریب» آغاز شد. و رزمندگان اسلام در ساعتهای نخست عملیات، با حمله به مواضع عراق و درهم شکستن مقاومت نیروهای بعثی، خاکریزهای دشمن متجاوز را تصرف کردند. رزمندگان اسلام با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را در تنگنا قراردادند. رزمندگان ما سرانجام در روز سوم عملیات، منطقه را از وجود نیروهای دشمن پاکسازی کردند و در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند و بدین ترتیب فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت ۴۲ ساعت نبرد نیروهای ارتش، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی با دشمن متجاوز، با موفقیت کامل اجرا شد.
«طبق اظهارات افسر اسیر رژیم بعثی صدام این تأخیر پنجروزه در اجرای عملیات نیروهای عراقی را که تا روز چهارم مهرماه آماده عملیات ایران بودند، غافلگیر کرد و در شب شروع عملیات تعداد زیادی از اسرا بالباس زیر و در حال استراحت به اسارت رزمندگان ایرانی درآمدند.»
عملیات ثامنالائمه (ع) در دو روز اجرا و با پیروزی ایرانیها پایان یافت و نهفقط باعث افزایش روحیه رزمندگان شد که آزادسازی ۱۵۰ کیلومترمربع از خاک کشورمان و به اسارت گرفتن ۱۷۰۰ نفر از نیروی دشمن را هم در پی داشت. همچنین هزار کشته و دو هزار مجروح از عراقیها نتیجه این عملیات بود و ۱۸۰ دستگاه تانک و نفربر، ۳۰۱ دستگاه خودرو و ۵۰ عراده توپ را هم ایرانیها به غنیمت بردند. کلیه این تجهیزات تحویل سپاه پاسداران داده شد. تعداد زیادی از تجهیزات و ادوات زرهی و نظامی دشمن هم منهدم شدند. این عملیات زمینهساز حماسههای دیگری مثل طریقالقدس (آزادسازی بستان)، فتح المبین، بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) و درنهایت پاکسازی خاک کشورمان از وجود متجاوزان بعثی شد.
«عملیات ثامنالائمه(ع) نقطه عطف است و بهعنوان مبدأ آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ، یعنی برون راندن دشمن از سرزمین ایران بشمار میرود. یکی از نقاط اعتمادبهنفس در اجرای سایر عملیات آفندی عمده محسوب میشود.»
۱۸- پیشبینی رئیس رکن یکم لشکرآرای آمار شهدا:
سرگرد محمود اقبالی، رئیس رکن یکم در جلسه شور ستادی عملیاتی گفته بود: طبق برآوردی که کردیم حدود ۹۰۰ نفر در این عملیات تلفات خواهیم داشت که نیرو آماده و جایگزین کردهایم. ولی این طرح آنقدر دانشگاهی و دقیق طراحیشده بود که بعد از عملیات، جمعاً ۵۵۰ نفر شهید و مجروح داشتیم، درحالیکه دشمن بیش از سه هزار تن کشته داد و ۱۷۰۰ نفر از آنها اسیر شدند.
نتایج پیروزی در عملیات ثامنالائمه (ع)
«با توجه به نقش شجاعانه لشکر ۷۷ پیاده در پیروزی عملیات ثامنالائمه با تصویب شورای عالی دفاع در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۶۰ نام این لشکر به «لشکر پیروز خراسان» تغییر داده شد»
۱۹- تقدیر و تشکر مقامات کشوری از مسئولین عملیات ثامنالائمه:
الف- امام خمینی پس از پیروزی رزمندگان کشورمان در این عملیات فرمودند: «به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش و سپاه و دیگر قوای مسلح تقدیر و تشکر میکنم.»
ب- مقام معظم رهبری درباره این عملیات چنین فرمودهاند: «شکست حصر آبادان پیشقراول پیروزیهای بزرگ ما در جنگ بود، این عملیات اولین عملیاتی بود که مظهر همکاری کامل ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و از همانجا همروند جنگ به شکل پیروزی نیروهای اسلام تغییر پیدا کرد و توانستند قدمبهقدم دشمن را به عقب بنشانند تا وضع افتخارآمیز امروز را به وجود بیاورند.»
اجرای عملیات ثامنالائمه ازنظر سیاسی و داخلی همراه شد. درحالیکه کردستان هنوز ناامن بود و منافقین در شهرهای مختلف کشور به فعالیتهای تروریستی پرداخته و قاچاقچیان در مرزهای شرقی کشور فعالیت گسترده داشتند. سایر گروهکها ازجمله تودهایها، چریکهای فدایی خلق، جبهه ملی و… همدست به کار مخالفت و اقدامات خرابکارانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بودند.
ازنظر شرایط منطقهای و اوضاع جهانی در هنگام اجرای عملیات ثامنالائمه (ع)، بیشتر کشورهای منطقه ازجمله عربستان، کویت و سایر کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و در سطح جهانی شوروی، آمریکا با همه همپیمانانش و رژیم صهیونیستی از هیچ کمکی به رژیم صدام حسین دریغ نمیکردند؛ اما با موفقیت عملیات ثامنالائمه تصورات باطل آنها با شکست مواجه شد و تلاش گستردهای را برای حمایت بیشتر رژیم بعث صدام آغاز کردند.
۲۰- سانحهای هوایی و شهادت تعدادی از فرماندهان نظامی و جمعی از رزمندگان:
متأسفانه روز بعدازاین عملیات، یعنی ۷ / ۷ /۱۳۶۰ که فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه برای گزارش پیروزی عملیات از منطقه عملیاتی ثامنالائمه اعزام تهران بودند، سانحهای هوایی رخ داد و هواپیمای ۱۳۰C- حامل این فرماندهان هنگام بازگشت به تهران، در حوالی کهریزک سقوط کرد. در این سانحه سرلشکر ولیالله فلاحی (رئیس ستاد مشترک ارتش)، سید موسی نامجوی (وزیر دفاع)، جواد فکوری (فرمانده نیروی هوایی) و یوسف کلاه دوز (قائممقام سپاه پاسداران) و محمد جهانآرا (فرمانده سپاه خرمشهر) و جمعی از رزمندگان به شهادت رسیدند.
«در آغاز هر جنگ، موفقیت از آنِ ارتشی است که با استفادهی مؤثر از مقدورات مهندسی و نظامی فوقالعاده، سریعاً در قلمرو کشور مقابل پیشروی نموده و خود را به کرانهی رودخانهی ویا عوارض حساس مقابل برساند. در آغاز جنگ، ارتش متجاوز عراق با بهرهگیری از این دو عامل مؤثر تلاش نمود که در یک جنگ برقآسا و کوتاهمدت، این منطقه را درنوردد لیکن از همان ابتدا با دفاع سرسختانه رزمندگان دلیر ارتش، ژاندارمری، نیروهای مردمی و سپاه پاسداران ایرانی مواجه شد که کاملاً برخلاف انتظار فرماندهان نیروهای عراقی بود زیرا ظاهراً به آنان چنین تفهیم شده بود که بهمحض حرکت نیروهای عراقی به سمت مرزهای ایران، نیروهای ارتش ایران که براثر تصفیه، فرار و زندانی و اعدام فرماندهان نظامی ضعیف شده و استعداد رزمی و روحیه خود را ازدستدادهاند و نیروهای مردمی و سپاه پاسداران هم آموزش لازم را ندارند، در مقابل نیروهای زبده و مجهّز عراقی مقاومتی نخواهند کرد ولی در همان برخورد اوّل، خلاف این وعده ثابت شد. (مروت آزاد بخت)»
۲۰- خلاصه عملیات:
نام عملیات: ثامنالائمه (ع)
نوع عملیات: آفندی
تعداد مراحل: یک مرحله
رمز عملیات: نصر من الله و فتح قریب
قرارگاه فرماندهی عملیات: ستاد قرارگاه لشکر ۷۷ پیاده خراسان ارتش
تاریخ شروع عملیات: ۵/۷/۱۳۶۰ ساعت عملیات: ۱:۰۰ بامداد مدت:۲ روز
سازمان عملکننده: ارتش (لشکر ۷۷ پیاده خراسان تقویتشده) و سپاه
منطقه عمل: شرق رودخانه کارون و شمال شهرستان خرمشهر و آبادان
اهداف عملیات:
۱- تصرف و تأمین جادههای آبادان- ماهشهر و آبادان- اهواز
۲- آزادسازی کامل شرق کارون به وسعت حدود ۱۵۰ کیلومترمربع
۳- تصرف و انهدام پلهای دشمن بر روی رودخانه کارون
۴- برطرف نمودن خطر تصرف آبادان (شکستن حصر آبادان)
۵- انهدام نیروهای دشمن
نتایج عملیات ثامن الائمه (ع)
در این عملیات سلحشوران اسلام به نتایج مهمی دست یافتند، ازجمله:
۱- ساحل شرقی رودخانه کارون تصرف و تأمین گردید.
۲- آبادان از محاصره یکساله خارج شد.
۳- بیش از ۱۵۰ کیلومترمربع از اراضی اشغالشده، آزاد گردید.
۴- بیش از ۳ هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و ۱۶۵۶ نفر نیز به اسارت درآمدند.
۵- تعداد ۹۰ دستگاه تانک و نفربر، ۱۰۰ دستگاه انواع خودرو دشمن منهدم گردید و تعداد ۳ فروند هواپیما و یک فروند بالگرد عراق نیز سرنگون شدند.
غنائم:
الف- ۱۰۰ دستگاه تانک،
ب-۶۰ دستگاه نفربر،
ج-۱۵۰ دستگاه خودرو
د-۳۰ دستگاه لودر و بولدوزر
هـ- ۵ قبضه توپ
و- تعدادی تفنگ ۱۶۰ میلیمتری
به غنیمت گرفته شد. کلاً در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت.
«صدام پسازاین شکست ۷ تن از فرماندهان خود را تیرباران کرد.»
– تلفات نیروهای خودی:
آمار شهدا، مجروحین و مفقودالاثر لشکر ۷۷ پیاده، سپاه پاسداران، نیروهای بسیجی، جهادی، ژاندارمری، نیروی دریایی ارتش از تاریخ ۵/۷/۱۳۶۰ الی ۷/۷/۱۳۶۰ به شرح ذیل هست (سند شماره ۱۰۴ و ۱۰۱)
شهید نظامی ۸۸ نفر شهید غیرنظامی ۱۳۵ نفر
مجروح نظامی ۴۳۹ نفر مجروح غیرنظامی ۳۲۴ نفر
مفقودالاثر ۱۱ نفر
موفقیت عملیات ثامنالائمه (ع) در ابعاد مختلف پیامدهایی به همراه داشت که آن را در دو محور عمده، داخلی و خارجی ارزیابی میکنیم.
الف – پیامدهای داخلی
۱- با انجام موفقیتآمیز اولین عملیات وسیع ایران در جبههها، روحیه نیروهای رزمنده تقویت وتوانمندانه تر از پیش به نبرد با دشمن پرداختند.
۲- ازنظر سیاسی وضعیت سیاسی کشور منسجمتر شد و کمتر از یک هفته بعدازاین عملیات، مردم با شرکت در سومین انتخابات ریاست جمهوری، حضرت آیتالله خامنهای را به ریاست جمهوری برگزیدند، که این امر منجر به موفقیت بیشتر در سیاستهای خارجی نظام نیز گردید.
۳- با تثبیت دولت اسلامی و وحدت نظر مسئولین نظام، موضعگیریهای قاطعانه و به موقعی در قبال مسائل خارجی انجام گرفت.
ب: پیامدهای خارجی
مهمترین پیامد خارجی این عملیات تشکیل شورای همکاری خلیجفارس توسط کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، بهمنظور جلوگیری از گسترش و نفوذ انقلاب اسلامی و یاریرساندن به رژیم متجاوز عراق بود، همچنین تحرکات نظامی امریکا در خلیجفارس بهمنظور اعمال فشار بر ایران و حمایت از کشورهای منطقه بیشتر شد.
امریکا با اعزام ناوگان نظامی خود در خاورمیانه و آبهای دریای عمان، مانورهایی انجام داد و تهاجم تبلیغی گستردهای را علیه ایران آغاز کرد و با نشر اکاذیب و شایعات، وحشت بیمورد رژیمهای منطقه را از ایران بیشتر کرد.
موقعیت آبادان: در دورترین منطقه جنوب غربی ایران، جزیرهای به نام آبادان قرار دارد که از جنوب، آبهای گرم خلیجفارس و از شمال و مشرق رودخانههای کارون و بهمنشیر و از غرب، اروندرود آن را در برگرفتهاند. اروندرود – که تنها رودخانه قابل کشتیرانی در ایران است و تا پیش از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بندرها بزرگ و فعال خرمشهر و آبادان در مسیر این آبراه واقع بودهاند. آبادان را از عراق جدا میکند. تاریخ شهرآبادان با تاریخ صنعت کشورمان و بهویژه پالایشگاه آن گرهخورده است.
گزارش لشکر ۷۷ پیاده از پیروزی عملیات ثامنالائمه (ع)
لشکر ۷۷ پیاده مستقر در ماهشهر اعلام کرد که در روز ششم مهرماه ۱۳۶۰ یگانهای لشکر و سپاه پاسداران با پشتیبانی آتش توپخانه صحرایی، هوانیروز، پدافند هوایی نیروی هوایی ارتش و جهاد سازندگی در یک تک هماهنگ شده موفق شدند در قسمت شرقی رود کارون خاکریزها و پلهای مارد و حفار غربی و شرقی را تصرف و دشمن را تار و مار نمودند و با ایجاد خط پدافندی در شرق رود کارون، نیروهای دشمن را در منطقه محاصره و هزاران نفر از آنها را کشته و اسیر نمودند. ضمناً تعداد قابلتوجهی تانک و سایر تجهیزات به غنیمت گرفته شد. همچنین در ساعت ۱۰۱۶ یک فروند هواپیمای دشمن در منطقه درگیری لشکر ۷۷ هدف آتش آتشبارهای پدافند هوائی قرار گرفت و سقوط نمود و در ساعت ۱۴۰۵ نیز یک فروند بالگرد دشمن در منطقه درگیری لشکر ۷۷ هدف قرار گرفت و در غرب کارون سقوط نمود. در ضمن برابر آخرین خبر دریافتی جمع اسرا تاکنون ۱۵۲۸ نفر گزارش گردیده است.
سان و رژه اسرای عراقی و سخنرانی فرمانده لشکر ۷۷ با زبان عربی برای آنها:
رژه اسرای عراقی از مقابل سرلشکر شهید ولیالله فلاحی جانشین ستاد مشترک و جانشین فرمانده کل قوا در نیروهای مسلح و سرلشکر ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش و سخنرانی سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی فرمانده لشکر ۷۷ پیروز خراسان با زبان عربی به مدت ۲۰ دقیقه که بازتاب زیادی در رسانههای خارجی داشت. (به فیلم مستند رژه و سخنرانی فرمانده لشکر ۷۷ پیروز مراجعه شود)
«سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی فرمانده لشکر ۷۷ خراسان در جمع اسرای عراقی طی سخنانی به زبان عربی به مدت ۲۰ دقیقه خطاب به سربازان، درجهداران و افسران رژه رونده عراقی گفت: «دشمن مشترک ما اسرائیل است و امیدوارم روزی همدوش با یکدیگر تحت رهبری امام خمینی برای آزادی بیتالمقدس علیه دشمن اشغالگر قدس بجنگیم.»
در این آئین یکی از فرماندهان نظامی طی گزارشی اعلام کرد که لشکر ۳ زرهی عراق در جریان یورش برقآسای رزمندگان اسلام در جبهههای آبادان خسارات و ضایعات بالای ۵۰% واردشده است.(امینیان)
-تدابیر شهید سرلشکر ولیالله فلاحی بعد از عملیات ثامنالائمه (ع)
«در روز ششم مهرماه ۱۳۶۰ در ستاد فرماندهی ماهشهر تیمسار فلاحی، فرماندهان تیپها، فرمانده توپخانه لشکری، فرماندهان پشتیبانی خدمات رزمی، روسای ارکان ستاد لشکر ۷۷، فرمانده تیپ ۳۷ زرهی شیراز و فرمانده گردانهای تانک لشکر ۱۶ و ۹۲ و فرمانده لشکر ۷۷ را که در عملیات شرکت داشتند، احضار و طی جلسهای اقدامات بعدی درباره چگونگی آرایش خطوط پدافندی و اقدامات لازم برای عملیات بعدی را برای آنان تشریح و دستورها و توصیههای ضروری را بیان کرد. پس از اتمام جلسه، تیمسار فلاحی از فرمانده قرارگاه عملیاتی آبادان و سرهنگ کهتری درخواست کرد که بهاتفاق او از مناطق آزادشده بازدید کنند. تیمسار فلاحی از جادهای به سمت آبادان رفت که قبل از آن همواره آرزو داشت اشغالگران بعثی ازآنجا رانده شوند و او یکبار دیگر از آن مسیر بهسوی آبادان برود .»
سرتیپ ولیالله فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش و جانشین فرمانده کل قوا؛ سرتیپ قاسمعلی ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش، سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی فرمانده لشکر ۷۷ خراسان، نماینده سپاه در جمع خصوصی فرماندهان فاتح عملیات ثامنالائمه روز ۶ مهرماه ۶۰- عکس مستند.
از سوی امام خمینی (ره) رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به تلگرام جانشین رئیس ستاد مشترک، فرمانده نیروی زمینی و فرمانده سپاه پاسداران به مناسبت پیروزیهای چشمگیر رزمندگان اسلام در جبهههای حق علیه باطل تلگرام بدین شرح خطاب به آنان مخابره شد:
بسمالله الرحمن الرحیم
تیمسار سرتیپ فلاحی، تیمسار سرتیپ ظهیر نژاد و جناب آقای محسن رضایی ایدهم الله تعالی.
تلگراف شما در خصوص فتحی بزرگ که خداوند تعالی نصیب ارتش، نیروی هوائی و هوانیروز، سپاه پاسداران، بسیج، ژاندارمری، فدائیان اسلام و سایر نیروهای مردمی فرموده و محاصره آبادان بهطور کامل شکسته شده است، واصل گردید، اینجانب این پیروزی بزرگ را به فرماندهان تمامی نیروهای مسلح و به سربازان ارجمند و سپاهیان نیرومند تبریک میگوییم و امید است این سرافرازیها را که برای اسلام و میهن فراهم میکنند، منظور نظر مبارک ولیالله العظیم بقیهالله ارواحنالهالفداء باشد و آخرین پیروزمندی را که بیرون راندن نیروهای متجاوز کافر از سرزمینهای میهنمان است، ملت شریف بهزودی مشاهده کند. اینجانب به اسم ملت بزرگ ایران از رزمندگان دلیر ارتش و سپاه و دیگر قوای مسلح ایدهماللهتعالی تقدیر و تشکر میکنم، از خداوند متعال توفیق نصرت و عظمت اسلام و مسلمین بهخصوص نیروهای مسلح اسلامی را خواستار است.
والسلام علیکم- روحالله الموسوی الخمینی- پنجم مهرماه ۱۳۶۰
«شهادت جمعی از فرماندهان نظامی در سانحه سقوط هواپیما»
در جلد پانزدهم از مجموعه «روزشمار جنگ ایران و عراق» با عنوان «شکستن محاصره آبادان» سقوط هواپیمای حملونقل سی ۱۳۰ چنین آمده است:
«هواپیمای نظامی سی ۱۳۰ که حامل ۴۰ سرنشین ازجمله ۵ فرمانده ارشد نظامی سپاه و ارتش، ۲۷ نفر از مجروحان عملیات ثامنالائمه (ع) و پیکر ۳۲ تن از شهیدان این عملیات بود در مسیر پرواز اهواز ـ تهران در منطقه کهریزک در جنوب تهران سقوط کرد.
این حادثه که در ساعت ۵۹: ۱۹ روز هفتم مهرماه ۱۳۶۰۹ در ۱۷ مایلی فرودگاه مهرآباد و در جنوب غربی کهریزک اتفاق افتاد. بر اساس گزارشهای بعدی، یکباره هر ۴ موتور هواپیما به دلیل نامشخص و مشکوک خاموش میشوند. خلبان تلاش میکند هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند. چرخهای هواپیما را بهوسیله دستگیره دستی باز میکند اما هواپیما که در زمین ناهموار فرود آمده بود، پس از مسافتی حدود ۲۷۰ متر، به دلیل ناهمواری زمین، نداشتن تعادل و برخورد بال چپ به زمین، متلاشیشده و آتش میگیرد.
در سخنان اولیه برخی مقامات، خرابکاری در هواپیما محتمل دانسته شده بود،
در این سانحه، تیمسار سرتیپ ولیالله فلاحی، جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرهنگ موسی نامجو، وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع، سرهنگ جواد فکوری، مشاور ستاد مشترک ارتش و فرمانده نیروی هوایی ارتش، یوسف کلاه دوز، قائممقام فرمانده کل سپاه پاسداران و محمد جهانآرا، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و تعدادی دیگر از سرنشینان هواپیما شهید شدند و ۲۷ نفر از آنان با کمک اهالی محل و مأموران نجات یافتند»
خاطره فرمانده
خاطرات امیر «منوچهر کهتری» از شکست حصر آبادان فراوان و بسیار خواندنی است که در این مجال کم به یکی از آنها اشاره میکنیم: فرمایش حضرت امام (ره) یک دستور نظامی نبود بلکه یک تکلیف الهی بود؛ بعد از بررسی به این نتیجه رسیدیم که باید تمام تجارب خود را برای موفقیت به کار بگیریم. طرحریزی عملیات ثامنالائمه(ع) را لشکر۷۷ بر عهده گرفت. در دوره فرماندهی قرارگاه عملیاتی آبادان، در بانک ملی مستقر بودم؛ دو هواپیما به آن منطقه حمله کرد و درحالیکه نیروها را ساماندهی میکردیم، زنگ تلفن به صدا درآمد؛ یکی از نیروها تلفن را جواب داد و به من گفت: «احمد آقا میخواهد با شما صحبت کند»؛ نمیدانستم احمد آقا کیست. تلفن را جواب دادم و حاج احمد آقا خمینی گفت: «من از بیت امام با شما صحبت میکنم برای من از رویدادهای منطقه تعریف کنید». من هم در پاسخ رویدادها را تعریف کردم و حاج احمد آقا پس از گوش کردن به حرفهای من درباره موقعیت منطقه، ادامه داد: «اکنون این گزارش را به اطلاع امام خمینی (ره) برسانید». با شنیدن این حرف حاج احمد آقا، خشکم زده بود و باورم نمیشد که با حضرت امام خمینی (ره) صحبت میکنم؛ زمانی که با ایشان صحبت میکردم ایشان مکرراً میفرمودند: «فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ». همه باید بدانند که حضرت امام خمینی (ره) از ثانیهها و رویدادهای جبههها در طول دفاع مقدس اطلاع کافی داشتند.
عراق برای اینکه ادعای خود مبنی بر حاکمیت و مالکیت کامل بر اروندرود را اثبات کند، نیاز داشت ساحل شمالی اروندرود را تصرف کند
این بخش تحت حاکمیت ایران است. کشور ما نزدیک به ۱۰۰ کیلومتر از نهر «خَییِن» در شمال آبادان تا «نهر قمیجه» در پایین آبادان در اروندکنار ساحل دارد و بزرگترین رودخانه کشور، رودخانه «کارون» وارد اروندرود میشود؛ بنابراین ازآنجاکه ایران کرانه شمالی در اختیار دارد، بهطور طبیعی بر اروندرود هم حق السهم خواهد داشت. عراق در آن زمان مدعی اروندرود بود و اگر میتوانست این ساحل ۱۰۰ کیلومتری را تصرف کند، رودخانه اروندرود، بخشی از خاک داخلی عراق میشد.
لذا تسلط بر جزیره آبادان و شهر خرمشهر که مجموعاً کرانه شمالی اروند را تشکیل میدهند، جزو اهداف اصلی عراقیها بوده است. «صدام حسین» بهعنوان کسی که توافق «۱۹۷۵ الجزایر» را پذیرفته بود، همیشه موردانتقاد مخالفین خود قرار داشت و خودش هم احساس حقارت میکرد، چون هیچکدام از حکام عراق از زمان تشکیل این کشور چنین چیزی را نپذیرفته بودند.
روایت سانحه سقوط هواپیمای C130 فرماندهان عملیات ثامنالائمه از زبان خلبان این هواپیما
روز ۷ مهر ۱۳۶۰ به دنبال سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش در منطقه کهریزک تهران پنجتن از فرماندهان نظامی کشور سرلشگر ولیالله فلاحی جانشین رئیس ستاد ارتش، یوسف کلاه دوز قائممقام سپاه، سید موسی نامجو وزیر دفاع، جواد فکوری مشاور جانشین ستاد ارتش و محمد جهانآرا فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر به شهادت رسیدند.
این حادثه در پی موفقیت عملیات ثامنالائمه و شکست حصر آبادان به وقوع پیوست، زمانی که فرماندهان نظامی برای ارائه گزارش این پیروزی به امام، عازم تهران بودند.
سرهنگ خلبان صولتی در مراسم سالروز سقوط هواپیمای C130 حامل فرماندهان شهید عملیات ثامنالائمه به تشریح این سانحه پرداخت.
سرهنگ خلبان صولتی در مراسم سالروز سقوط هواپیمای C130 حامل فرماندهان شهید عملیات ثامنالائمه به تشریح این سانحه پرداخت.
به گزارش ایسنا سرهنگ صولتی خلبان بازنشسته هواپیمای C130 حامل فرماندهان شهید در مراسم بزرگداشت فرماندهان شهید جواد فکوری، محمد جهانآرا، ولیالله فلاحی، یوسف کلاه دوز و سید موسی نامجو در سخنانی گفت: برای من سخت است که به مناسبت سالروز این سانحه هوایی بخواهم در محلی که هواپیما در آنجا سقوط کرده است، سخنرانی کنم اما باید بگویم من یکی از خلبانانی هستم که در طول جنگ بیشترین پروازها را انجام دادهام و از روز نخست جنگ در آن حضورداشتهام. وی افزود: پیشازاین که این مأموریت به من ابلاغ شود که باید تعدادی از فرماندهان را به تهران بیاورم نزد شادروان همتیان رفتم و به او گفتم که به دلیل انجام مأموریتهای زیاد خستهام و علاوه بر این سالروز ازدواجم است و همچنین یک فرزند معلول دارم، میخواهم یک روز استراحت کنم اما ایشان فرمودند که این بر آن ترجیح دارد و من نیز قبول کردم. شاید حکمت خدا در این بود.
سرهنگ صولتی ادامه داد: ما در فرودگاه اهواز نشستیم و شهید فلاحی و فکوری در کنار رمپ قدم میزدند. مسئولان بیمارستان در آنجا به من گفتند که شما حالا که به تهران میروید تعدادی از این مجروحان را هم با خود حمل کنید. من گفتم کارهای نیستم و بعدازآن به خدمت تیمسار فلاحی رفتم. ایشان قبول کرد. پسازآن تعدادی از مجروحان نیز با ما همسفر شدند. قبل از اینکه بخواهیم وارد هواپیما شویم اسلحهی ما را تحویل گرفتند و بعدازآن بار دیگر همه اسلحه را به من تحویل دادند. به شهید فلاحی گفتم که این چهکاری بود که اینها انجام دادند؟ او فرمود اسلحهات ایمان باشد.
وی در بخش دیگری سخنان خود به تشریح این سانحه هوایی پرداخت و توضیح داد:پس از بلند شدن از فرودگاه و طی مسافتی ناگهان صدای انفجاری که ناشی از خرابیهای برق بود بلند شد و به دنبال آن چهار موتور هواپیما از کار افتاد. از طریق باتری داخل هواپیما با صانعی و مسئول دیسپاچ تماس گرفتم و ازآنجاییکه هواپیما داشت به سمت پالایشگاه پرواز میکرد قرار شد مسیر خودم را به سمت کهریزک منحرف کنم. کار سختی بود چراکه هیدرولیک هواپیما دیگر کار نمیکرد. شهید فکوری نیز پیش من به اتاقک آمد و بعدازاینکه متوجه شد دیگر نمیشود کارکرد، گفت: جوان خونسرد باشد و کنترل هواپیما را در دست بگیر. من هم گفتم خونسرد هستم و کار خودم را انجام میدهم. تا اینکه به ارتفاع ۴۲۰۰ پایی رسیدیم، احتمال میدادم که آلان باید بهجایی برخورد کنیم که متأسفانه ناگهان ایفک؟ شدیم و هواپیما سقوط کرد. آخرین چیزی که با خودم گفتم یا حسین بود بعدازآن به کمای لحظهای رفتم و پس از به هوش آمدن متوجه شدم که دو طرف هواپیما آتشگرفته است. خودم را از پنجره هواپیما بیرون پرت کردم. به دنبال این انفجار نیروهای بسیجی محلی به سمت ما آمدند و ازآنجاییکه گمان میکردند این هواپیما بیگانه است به سمت ما شلیک کردند. من به آنها توضیح دادم که هواپیما خودی است و بعد به کمک آنها توانستیم ۲۳ نفر را نجات دهیم، حتی دو مجروح برانکاردی را هم از هواپیما خارج کردیم. شهید فکوری در حال باز کردن چرخهای هواپیما بود که انفجاری صورت گرفت و دو سمت هواپیما سوخت.
«تیمسار فلاحی که در مقام ریاست ستاد ارتش گفته بود: «من وجببهوجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیهام میشناسم. با توجه به پیشروی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمینگیر شود که چنین شد. اکنون تنها یک آرزوی دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانم.» با طراحی و اجرای پیروزمندانه عملیات ثامنالائمه و رفع حصر آبادان آرزوی تیمسار فلاحی برآورده شد و وضعیت راهبردی جنگ دگرگون و زمینه برای پیروزیهای بزرگ آینده فراهم شد.»
اگرچه چند ساعت پس از پایان این عملیات و درراه بازگشت به مرکز تیمسار فلاحی در سقوط هواپیما جان خود را از دست داد، ولی چنانکه خود او در وصیتنامهاش آورده بود «کارنامه» او برای همیشه در معرض قضاوت نسلهای متوالی «ملت و بهویژه ارتش ایران» قرار خواهد داشت
عقیده بسیاری از کارشناسان او در جرگه یکی از موفقترین رؤسای ستاد در تاریخ ارتش ایران به شمار میآید. یکی از ویژگی او شناخت دقیق و درست از «سازمان ارتش» و چگونگی عملکرد آن بود. او به یاری گذراندن دورههای عالی نظامی در آمریکا و تجربه عملی کار در رکن یکم ارتش، نسبت به نقاط قوت و ضعف این سازمان و ویژگیها و روحیات افسران زیردست خود شناختی فراگیر داشت و با اتکا به همین آگاهیها توانست سازمان ارتش را در بحرانیترین شرایط نگه دارد و مدیریت کند. دیگر ویژگی او واقعنگری و برداشت ژرف و درست او نسبت به جستارهای راهبردی و نظامی و همچنین مسائل سیاسی و اجتماعی بود. هشیاری سرشتی و بینش اجتماعی گستردهاش، او را در زمره نخستین افسران ارتش شاهنشاهی قرار دارد که پیروی محض از سلسلهمراتب نظامی را کنار گذاشته و در ماههای پایانی حکومت پهلوی دریافتند که ارتش بدون پشتیبانی، آموزش، انگیزه و نفرات لازم، برای برخورد با بحرانهای شهری و رویارویی با مردم در جنگ خیابانی امید موفقیتی ندارد. به همین دلیل و نیز به جهت باور به این اصل که کارکرد اصلی نیروهای مسلح کشور نه پاسداری از قدرت و منافع یک فرد یا گروه وِیژه، بلکه نگاهبانی از کیان و تمامیت ارضی ایران است، ویژگی دیگر فلاحی باور او به کاربردی کردن دانش نظامی در جریان طراحی راهبردها و تاکتیکهای جنگی بود. او نزدیک به ده سال از دوران خدمت خود را در مقام استاد و مدیر آموزش دورههای عالی فرماندهی و ستاد (دافوس) در دانشگاه جنگ گذراند، در شرایطی که بسیاری از تیمسارهای ارتش که ارشد او به شمار میرفتند درکلاسهایش شرکت میکردند. برآیند این تجربه، بهکارگیری دانش روز نظامی و بکار گماردن نیروهای کاردان در ساماندهی مقاومت سرنوشتساز یک سال نخست جنگ بود. مروت آزادبخت