«صدام» از کدام ارتشی وحشت داشت؟
در عملیات شیاکوه، نیروهای تیپ ۵۸ ذوالفقار به فرماندهی سرهنگ ستاد یعقوب علیاری ۲۷ روز در قلب نیروهای عراق بودند، اما به فرمانده تیپ ۵۸ دستور عقبنشینی داده شد. خدا تیمسار علی یاری را بیامرزد. او فرمانده باتجربه، سلحشور و شجاعی بود
امیر سرتیپ دکتر مروت آزاد بخت از قهرمانان دوران هشت سال دفاع مقدس است. در کارنامه تحصیلی این فرمانده ارتشی، تحصیل در دانشگاههایی همچون دانشگاه […] وجود دارد.
امیر سرتیپ دکتر مروت آزاد بخت از قهرمانان دوران هشت سال دفاع مقدس است. در کارنامه تحصیلی این فرمانده ارتشی، تحصیل در دانشگاههایی همچون دانشگاه افسری امام علی (ع) مقطع لیسانس رشته علوم، دانشگاه آزاد رودهن مقطع فوقلیسانس رشته پژوهش، دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش، مقطع فوقلیسانس رشته مدیریت امور دفاعی دانشگاه برکلی آمریکا مقطع دکتری رشته جامعهشناسی به چشم میخورد.
همچنین فرماندهی گروهان تیپ ۶۵ هوابرد، فرماندهی گروهان تیپ ۵۵ هوابرد شیراز، فرماندهی گروهان و سرپرستی گردان تیپ ۵۵ هوابرد (سردشت)، فرماندهی قرارگاه تیپ ۵۵ هوابرد (خوزستان- سومار)، افسر عملیات تیپ ۵۵ هوابرد (سومار-خوزستان)، افسر اطلاعات و شناسایی تیپ ۵۵ هوابرد (سومار- خوزستان)، استاد و فرمانده هنگ دانشجویان مرکز پیاده شیراز، استاد، رئیس کمیته تاکتیک، رئیس گروه تخصصهای زمینی، معاون آموزشی دافوس دانشگاه فرماندهی و ستاد (تهران)، مشاور عالی فرمانده دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش (تهران)، عضو ارزیاب پروژههای تحقیقاتی نظری ستاد مشترک ارتش، استاد راهنما و مشاور پایاننامه کارشناسی ارشد در دافوس (دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش)،۹۱ ماه حضور در جبههها و جانباز ۴۳ درصد گوشهای از فعالیتهای این کهنه سرباز ارتشی از ابتدای خدمت تاکنون بوده است.
امیر سرتیپ دکتر مروت آزادبخت
امیر سرتیپ دکترمروت آزادبخت ازجمله
فرماندهانی است که تأکید میکند ارتش در آغاز جنگ تحمیلی غافلگیر نشده است. این
فرمانده در گفتوگو با ایسنا ضمن بازخوانی وقایع تاریخی پیش
از آغاز جنگ تا زمان اجرای عملیات «ثامنالائمه»، استناداتی مبنی بر آمادگی کامل اطلاعاتی
و عملیاتی ارتش ایران در مقابل ماشین جنگی صدام میآورد و تأکید دارد که طرحریزی
و اجرای عملیات محدود و کلاسیک ارتش شکستخورده نبودهاند. بلکه برابر با طرحهای پیشبینیشده
بهمنظور شناخت دشمن و بالا بردن روحیه جنگجویی رزمندگان، جهت عملیات عمده انجامگرفته
است.
دانشکده افسری، مخالفت مستشاران آمریکایی
امیرسرتیپ آزاد بخت میگوید: من استخدامی
سال ۵۰ در دانشکده افسری ارتش هستم. از دبیرستان «مروی» تهران دیپلم ریاضی داشتم و
در کنکور سراسر شرکت کردم و همان سال نیز در رشته فیزیک دانشگاه تهران پذیرفته
شدم. بین حضور در دانشکده افسری و دانشگاه تهران
دو دل بودم تا اینکه با «سرلشکر امامی نماینده شهرمان» صحبت کردم و ایشان گفتند:
«بنا است در شرکت نفت گاردی تشکیل شود. با توجه به اینکه من با روحیات تو آشنا
هستم به دانشگاه افسری بروی بهتر است.» من هم پذیرفتم. در دانشگاه تهران هم ثبتنام
کردم؛ اما مجدد به دانشگاه افسری رفتم و جزو سهمیه ژاندارمری شدم، چراکه امنیت
شرکت نفت توسط کارکنان ژاندارمری تأمین میشد. در سال ۱۳۵۳ «گارد شرکت نفت» منتفی
شد. از طرفی، ژاندارمری را هم دوست نداشتم. روزی که فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش
در اقدسیه سخنرانی داشت من آنجا او را ملاقات کردم و گفتم که میخواهم به ارتش
بروم. از من پرسید که در ارتش چه واحدی میخواهی خدمت کنی که گفتم: «میخواهم به
واحد هوابرد بروم. دستور داد که جای من با شخص دیگری تغییر کند.» پس از گذراندن
دوره مقدماتی در شیراز، لیست انتقالی اعلام شد که من جزو سهمیه هوابرد منظور شده
بودم.
مسئلهای که در رابطه با تیپ ۶۵ هوابرد
باید برای جوانان علاقهمند ارتش بگویم این است که قبلاً
در ارتش، لشکر هوابرد داشتیم. تیپ ۵۵ این لشکر در شیراز بود و تیپ ۶۵ آن قرار بود
در کرمان تشکیل شود ولی آن زمان تا تکمیل تأسیسات ساختمانی در کرمان، در ارتش سوم
شیراز تشکیل شد که من جزو همین تیپ ۶۵ بودم. تیپ ۷۵ هوابرد به نابود در اصفهان
تکمیل شود.
در تیپ ۵۵ هوابرد آموزش چتربازی را طی کردم. و
دورههای دیگر مخصوص هوابرد را هم طی نمودم. تا سال ۵۶ این لشکر کماکان برقرار بود،
اما با توجه با مخالفت مستشاران آمریکایی، این
لشکر منحل شد. در آن زمان تیپ ۵۵ هوابرد سه گردان داشت و پس از انحلال تیپ ۶۵
هوابرد، دو گردان از آن تیپ به تیپ ۵۵ منتقل و عملاً تیپ ۵۵ هوابرد به پنج گردان افزایش
پیدا کرد.
مأموریت بزرگ
تازمان پیروزی انقلاب اسلامی، من در تیپ ۶۵
و ۵۵ هوابرد در شیراز خدمت کردم. خاطرات زیادی از کردستان دارم اما چون موضوع صحبتمان
نیست به آن اشارهای نمیکنم. تنها یک خاطره از آن زمان بیان میکنم؛ اما در همین
کردستان مشغول خدمت بودم که برای مرخصی به شیراز رفتم. در خردادماه سال ۵۹ فرمانده
تیپ من را احضار کرد و گفت که حاجآقا حائری (حائری بزرگ که آن زمان نماینده امام
(ره) داستان فارس بود)، میخواهند شمارا ببینند. خدمت حاجآقا حائری رسیدیم، ایشان
به من گفتند که میخواهیم اخباری را که از عراق میدانید به ما اعلام کنید. به
ایشان گفتم که من در کردستان بودم و اطلاعاتی از منطقه موردنظر شما بهطور دقیق
ندارم. حاجآقا حائری من را مأمور کردند که به لشکر ۹۲ زرهی بروم. به خوزستان رفتم
و به «تیپ زرهی شیراز ۳۷» که در فکه مستقر بود ملحق شدم. تیپ ۳۷ به شیراز اختصاص
داشت. پس از شناسایی متوجه شدیم که اینجا یعنی خوزستان مانند منطقه جنگی است. حتی
من که ارتشی
بودم و در کردستان حضور داشتم نمیدانستم که چنین وضعیتی در جبهه جنوب برقرار است.
بعد از کسب اطلاعات دقیق از منطقه به شیراز
برگشتم، مشاهدات و اخبار و اطلاعات دریافتی از یگانهای مستقر در منطقه و ارکان
دوم را به حاجآقا حائری گفتم و ایشان هم فرمودند اطلاعات مفیدی به من دادی. و
فردای آن روز با ۵ روز تأخیر مجدد به کردستان بازگشتم؛ اما دیدن
وضعیت خوزستان باعث شد که بولتنهای خبری را هرروز با دقت مطالعه و پیگیری کنم.
در این بولتنها تمام اخبار و اطلاعات وجود داشت.
هزینههای میلیاردی عراق و اطلاعاتی که نادیده گرفته شد
از سال ۱۳۵۸ تا خردادماه ۱۳۵۹ بیش از ۲۲۰ مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی از سوی نیروهای عراقی علیه سرزمین ایران انجامگرفته بود که این تجاوزات تا ۳۱/۶/۱۳۵۹ به ۶۳۶ مورد رسید که ۴۹۰ مورد آن به سازمان ملل گزارش گردیده است.
در خردادماه سال ۱۳۵۹ سرهنگ ستاد محمدمهدی کتیبه رئیس وقت اداره دوم ارتش، به مجلس رفت و گزارش داد که بر اساس قرائن و شواهدی که ارتش در اختیار دارد صدام به ایران حمله خواهد کرد و وضعیت ایران نیز بهگونهای است که نمیتواند با آن مقابله کند، چراکه تعداد بسیاری از افسران باتجربه را بازنشسته، بازخرید، اخراج و… کردهاند، تعداد از ایران رفتهاند و بسیاری از خدمه تخصصی نیز به واحدهای غیرتخصصی خودشان منتقلشدهاند. از سوی دیگر مدتزمان خدمت سربازی هم به یک سال کاهشیافته است. نمایندگان ضمن اینکه توجهی نکرد ارتش را هم زیر سوال بردند، گفتند این مطالب برای جلوگیری از پاکسازی ارتش بیان میکنید عراق چنین قصدی ندارد.
در آن زمان کسی حرف ارتش را نمیپذیرفت؛ اما بااینحال، ارتش، آبان ماه سال ۵۸ طرحی را بر اساس رصدهایی که از تحرکات مالی و تسلیحاتی عراق داشت اعلام میکند. بهعنوانمثال در آن زمان ارتش عراق با شوروی یک توافقنامه ۱۵ ساله واگذاری اعتبار ۹/۵ میلیارد دلاری برای بازسازی و تجهیز ارتش عراق قرارداد بسته بودند، در حال سازماندهی نیروهایش بود که تجهیزات جدید از شوروی تحویل گردید. با ایتالیا قرارداد خرید بالگرد و با فرانسه قرارداد خرید هواپیما بسته بود. آن زمان دشمن اصلی عراق در منطقه، ایران و سوریه بودند.
امیر سرتیپ دکترمروت آزادبخت
تحرکات عراق قبل از آغاز رسمی جنگ/ نقشی که شوروی در جنگ تحمیلی داشت
با توجه به اخبار و اطلاعات جمعآوریشده و تحلیل اداره دوم وصوم ارتش حمله به ایران از احتمال بسیار بالایی برخوردار بود، چون عراق احساس میکرد که قرارداد ۱۹۷۵ به این کشور تحمیلشده است. همچنین عراقیها همواره به دنبال الحاق خوزستان ایران به خاک کشور خودشان بودند وار زمان عثمانیها آن را بهعنوان استان عربستان مینامیدند. در قرارداد ۱۹۷۵ موضوع اروندرود نیز مطرحشده بود که حق کشتیرانی در اروندرود در اختیار ایران هست.
آن زمان ۶۵ درصد از مردم عراق شیعه بودند و بخش دیگری از مردم آن کشور اهل سنت. با توجه به انقلابی که در ایران شده بود، حکومت عراق احساس میکرد که ممکن است شیعیان این کشور علیه حاکمیت صدام قیام کنند.
مسئلهای که در رابطه با آغاز جنگ مطرح
میشود این است که سهم بیشتر تحریک عراق برای حمله به ایران فقط مربوط به آمریکاییها
میدانند، اما در اینجا باید به نقش شوروی سابق
نیز اشارهکنیم چراکه عراق در ابتدا با شوروی همدست میشود. چون شوروی در نظر داشت
با سیطره بر خلیجفارس، به آبهای آزاد دست پیدا کند. برای همین در طرحی هماهنگ،
به افغانستان حمله کرد و پسازآن عدهای در کشور در مناطقی ازجمله کردستان، سیستان
و بلوچستان، گنبد تحریک شدند. دراینبین صدام زرنگی کرد و در غرب و جنوب از برخی
افراد حمایت کرد. بهموازات این کارها، عراق ۱۵ میلیارد دلار از عربستان، پنج
میلیارد دلار از قطر، پنج میلیارد دلار از امارات و ۱۲ میلیارد دلار از کویت بهمنظور
دور کردن تهدید ایران گرفت. همچنین مصر تجهیزات بسیاری به عراق داده بود. این
فعالیتها زمانی اتفاق افتاده است که هنوز جنگ بهصورت رسمی آغاز نشده است.
ارتش در کردستان
باهمِ کمبودهایی که روبرو بودیم، برای آرامسازی
کردستان، توانستیم حدود ۵۰ گردان را از یگانهای عمده ارتش (زمینی، هوایی و
تکاوران دریایی) بسیج کنیم. در چهار ماه اولی
که کردستان آرامش نسبی داشت، ۵۰ گردان ارتش از یگانهای ذیل در آنجا مستقر بود:
هوانیروز در حدود ۴ گردان سیال و «گردان ۱۳۵،۱۴۶
و ۱۰۱ هوابرد» ارتش و دو گردان تانک «لشکر ۱۶ قزوین»،۳ گردان از لشکر ۱ و ۲ مرکز
که بعداً ادغام شدند لشکر ۲۱ حمزه تشکیل دادند،۲ گردان از لشکر ۷۷ خراسان،۲ گردان نیروِ
مخصوص،۳ گردان از لشکر ۸۱ زرهی، یک گردان از تیپ ۸۴ خرمآباد،۳ گردان از لشکر ۸۸
زرهی، یک گردان از مرکز پیاده شیراز،۵ گردان از مراکز آموزشی لشکرهای ۲۸ و ۶۴
پیاده سرزمینی و حدود ۱۵ گردان توپخانه کارهای زیادی برای برقراری امنیت
انجام داده بودند.۱۸ ماه درگیر کردستان بودیم و آرامش در کردستان برقرار شد. چون
مردم کردستان ایرانی بودند ملیت را در نظر میگرفتیم و بههیچعنوان مزاحمتی برای
مردم عادی و روستاها ایجاد نمیکردیم، اما اعلامیه میدادیم که «همه برادر ما
هستید. حتی اگر اسلحه به
دستتان باشد، اما زمانی که اسلحه را بهسوی ما بگیرید آن موقع دیگر ایرانی نیستید
و
ما مجبوریم که با شما مقابله کنیم.» حدود ۷۵ درصد گردها این را پذیرفته بودند و میدانستند
که فریب ضدانقلاب را خوردهاند. تقریباً در خردادماه سال ۵۹ آرامش در کردستان حکمفرما
شد و عراق متوجه شد که در این منطقه شکستخورده است.
این در حالی بود که در سال ۱۳۴۸، ایران
توانسته بود کاری کند که کردهای عراق از این
کشور استقلال نسبی داشته باشند و پیشینه استقلالخواهی گردها از همان زمان سرچشمه
میگیرد و در جریان امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، یکی از خواستههای عراق از رژیم
پهلوی این بود که ایران دست از حمایت کردهای عراق بردارد. آن زمان ایران از این گردها
و سران آنها حمایت بسیاری داشت.
آغاز یک جنگ نابرابر/ ثبت ۵۵۲ مورد تجاوز در نیمه نخست ۱۳۵۹
درنهایت، عراق تجاوزات زمینی، دریایی و
هوایی خود را در غرب و جنوب غربی ایران آغاز کرد. در سال ۵۸ ما شاهد ۸۴ مورد تجاوز
زمینی، هوایی و دریایی به خاک جمهوری اسلامی ایران از سوی کشور عراق هستیم و در ۶
ماهه اول سال ۵۹ نیز ۵۵۲ مورد که جمعاً ۶۳۶ مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی ثبتشده
از سوی عراق به خاک کشورمان داشتیم. آقای ولایتی وزیر امور خارجه وقت، ۴۹۰ مورد از
این تجاوزها را با اسناد معتبر به سازمان ملل گزارش کرده است و همین باعث شد که
نشان دهیم صدام متجاوز است نه ما. ارتش تمام این مسائل را اوایل سال ۱۳۵۸ رصد
کرده بود و به نهادهای تصمیم گیر اعلامشده بود ولی بابی میلی روبرو بودند.
پیشروی توپخانه ارتش عراق و مستقر در مرز
بین ایران و عراق، ثبت تیر، حرکت تانکها و تقویت پاسگاهها، تجاوز و اشغال بعضی
از آنها، اشغال زینل کش و میمک و شناسایی هوایی از دیگر نشانههایی بودند که
گویای تک (حمله) عراق به خاک ایران بود که ما به دولت و مجلس در خردادماه سال ۵۹
اعلام کردیم؛ اما از آنها جواب رد شنیدیم. ارتش بیکار نماند. نیروی زمینی
«طرح دفاعی ابوذر» را بر اساس دستورالعمل شماره ۸ ستاد مشترک تهیه. نیروی هوایی و
دریایی هم بهطور جداگانه طرحهای خود را تهیه کردند. این طرحها به لشکرها ارائه
شد. حتی نسخه ۳۶ این طرح نیز در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. این طرحها باید
مطالعه میشد تا مشخص شود ارتش برای مقابله با تجاوز دشمن چه پیشبینیها و
پیشنهادهایی دارد.
۲۲ شهریور ۱۳۵۹ و اشتباه رادیو بغداد
طرحها نوشته شد اما با کمبود سرباز در
ارتش روبرو بودیم. بایستی نفراتی که به سازمانهای
غیر مرتبط رفتهاند بازگردند. نیاز به دستور جدید داشتیم تا اینکه در غرب، ارتشیان
از رئیس ستاد و فرمانده نیروی زمینی ارتش درخواست حضور رئیسجمهور را میدهند تا
وضعیت را از نزدیک مشاهده کند.
روز ۲۲ شهریورماه ۵۹ رئیسجمهور بنیصدر،نخستوزیر شهید رجایی، شهید فلاحی رئیس ستاد مشترک، ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش و شهید فکوری وزیر دفاع به غرب میآیند. در این تاریخ دونقطه از خاک کشور ما توسط عراقیها گرفتهشده بود. یکی «زینل کش در ۱۶ شهریور» و دیگری «میمک در ۱۹ شهریور» که حدوداً ۲۵ کیلومتر عرض وسعت داشت اما همچنان برخی سیاستمداران وقت ما تهدید و تهاجم را نمیپذیرفتند. افراد یادشده از بالگرد پیاده میشوند و با خودرو به نقطه دیگری میروند. پس از پیاده شدن از خودرو، نیروهای عراقی ماشین شهید فلاحی را با موشک مورد هدف قرار میدهند و منهدم میکند. پنج دقیقه بعد در رادیو بغداد اعلام میکند که فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران و رئیس ستاد مشترک ارتش کشتهشدهاند البته واژه بدتری برای کشته شدن بهکاربرده بودند. درواقع اگر دیرتر پیاده میشدند واقعاً همین اتفاق میافتاد؛ اما اطلاعات رادیو بغداد اشتباه بود. بنیصدر از همانجا با دفتر امام تماس میگیرد و کسب تکلیف میکند. امام فرموده بودند که به ازای هر گلوله هشت گلوله بزنید اما به روستاها و شهرهای عراق حق ندارید حمله کنید. تا این لحظه ارتش در خط مرزی حضور نداشت چراکه بر اساس قوانین، پاسگاههای ژاندارمری مسئولیت مرزها را بر عهده داشتند.
تدوین طرح دفاعی ارتش و اقدام صدام
در اینجا فرماندهان ارتش به رئیسجمهور
بنیصدر که فرماندهی کل قوا را نیز در آن زمانبر عهده داشت پیشنهاد میدهند نیاز
به آمادهباش درجهیک داریم. در این شرایط بود
که ارتش میتوانست طرحهای خود را اجرایی کند. بنیصدر در روز ۲۳ شهریورماه، یک
روز بعدازاین حادثه دستور آمادهباش را صادر میکند. با اعلام این آمادهباش به لشکرهای
۸۱، ۹۲ و ۲۸ که بیشتر در مرزها مورد خطر بودند دستور داده میشود که طرحهای خود
را ارائه کنند. این لشکرها طرحهای خود را از قبل آماده کرده بودند. لشکر ۲۸ طرح
دفاعی «داوود»، لشکر ۸۱ طرح «ابوذر ۸۱»، لشکر ۹۲ طرح «حر» را تدوین کرده بودند را
ارائه میدهند… این طرحها در ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۹ کامل میشود. در همین روز، صدام
قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره میکند و رئیس مجلس عراق نیز آن را تصویب و اعلام میکند.
رویاهای صدام و آرایش جنگی ارتش عراق:
صدام اعلام میکند که تمام سرزمینهای
خود را از ایران پس خواهیم گرفت و وارد شدن به
خاک ایران برای ارتش ما آسان است. صدام تصور میکرد در مقابلش هیچ ارتشی وجود
ندارد. درواقع جنگ عراق علیه ایران از ۲۶ شهریورماه ۱۳۵۹ آغازشده است و در روز ۳۱
شهریورماه همان سال بهصورت آشکار و علنی به ایران حمله کرده است. تا آن زمان جنگ
بهنوعی محرمانه بود اما دیگر با بمباران شهرها جنگ افشاشده بود و تازه آن تعداد
از مسئولان که باور نمیکردند، اوایل شایع شد که ارتش کودتا کرده است ولی متوجه
شدند که عراق حمله کرده است.
در تاریخ ۲۶ شهریور تانکهای عراق آرایش گرفته بودند که پیشروی کنند، اما بعضی از واحدهای ما در شهرها مستقر بودند. بهعنوانمثال لشکر ۱۶ در شهر قزوین بود. لشکر ۷۷ در مشهد حضور داشت، لشکر ۳۰ در گرگان بود و تعدادی نیز در کردستان انجاموظیفه میکردند.
زمان؛ مشکل بزرگ ارتش در جابجایی
در چنین شرایطی میخواهیم لشکر را جابهجا
کنیم اما تا ۳۱ شهریور فرایند انتقال نیروها
طول کشید. آن زمان لشکر ۱۶ را میخواستیم به خط بیاوریم. تجهیزات و نیرو سوار قطار
شدند اما آنها را پیاده کردند. لشکر ۲۱ را میخواستیم از تهران حرکت بدهیم اما
اجازه نمیدادند وعدهای عنوان میکردند که این لشکر میخواهد کودتا کند.
اتهام کودتا در حالی مطرحشده بود که بهعنوانمثال فقط افراد مورد اعتماد حق پرواز داشتند و اگر قرار بود جنگافزاری روی هواپیمایی سوار شود این کار را هم افراد معتمد انجام میدادند. برای همین کسی دیگر توان کودتا نداشت؛ اما نفوذیها و برخی افراد ناآگاه این مسئله را اعلام میکردند که ارتش کارآمد نباشد.
حماسه لشکر ۹۲ زرهی خوزستان
لشکر ۹۲ زرهی در اواخر خرداد و تیرماه
نیروهایش را در مرزها مستقر کرده بود اما به دستور استاندار خوزستان مهندس غرضی تمام
نیروها به پادگان بازگردانده شدند.
همچنان اتهام کودتا به ارتش وارد میشد. با توجه به این پیشآ مدها، من اعتقاددارم
علت اینکه عراق توانست در روزهای نخست جنگ تحمیلی ۴۰ یا ۴۵ کیلومتر در خوزستان وارد
خاک ایران شود به دلیل نابسامانی تحمیلشده به لشکر ۹۲ زرهی بود؛ اما این لشکر بهسرعت
خود را پیدا کرد. این نابسامانی تحمیلشده را عدهای بهحساب غافلگیری میگذارند.
اگر لشکر ۹۲ زرهی خوزستان همان آمادگی زرهی خودش را داشت، اجازه نمیداد خرمشهر
سقوط کند؛ اما بااینوجود جلوی پیشروی عراق گرفته شد.
طرح دفاعی ابوذر، احضار منقضی خدمتها
طرح دفاعی «ابوذر» سه مرحله داشت. ما پیشبینی
کرده بودیم که چون نیروی ما کم است افراد
احتیاط را احضار کنیم که این، کار یک یا دو روز نبود بلکه چندین ماه زمان میخواست.
مرحله اول طرح دفاعی ابوذر عملیات تأخیری و استقرار روی مواضع طبیعی پیشبینیشده
بود. درشوش، رودخانه کرخه و در اهواز رودخانه کارون قرار داشت؛ یعنی تنها جایی که
توان پدافند در مقابل زرهی دشمن را داشتیم این نقاط بودند. مرحله دوم طراحی و
اجرای تکهای محدود (حمله) محدود برای
شناسایی و آماده شدن نیروها برای عملیات آفندی و شناخت دشمن بود. ما از اول جنگ تا
هفت ماه پسازآن حدود ۲۴ عملیات آفندی محدود انجام دادیم تا نیروها آمادگی رزمی پیدا
کنند،
و روحیهشان ارتقاء یابد اما تنها هدف ما بازپسگیری یک منطقه نبود. تا نیروهای
جدید بیایند چراکه ما متکی به این نیروها بودیم. زیرا قانون ارتش به راین بوده که
کمبود نیرو را از احتیاط تأمین کند.
خدمت منقضیهای سال ۵۵ را احضار کردیم.
آنها جمعاً ۱۳۶ هزار نفر بودند و به دفاع از کشور
کمک بسیار شایانی کردند. مقداری از کمبود نیرو جبران شد و بعد جوانان خدمت منقضی
سال ۵۶ را احضار کردیم. ۳۰ هزار نفر بیشتر حاضر نشدند. بررسی کردیم، مشخص شد که
مابقی در بسیج ثبتنام کردهاند. از آن تاریخ نتوانستیم احتیاطها را احضار کنیم. دولت
با ادارات مکاتبه کرد و دستور داد که هرکسی نیروی احتیاط به شمار میآید مختار است
که یا به بسیج برود یا به ارتش پیوندد، اما تعداد کمی آمدند.
اما در ارتش آنها که بازنشسته شده بودند یا بازخرید کرده بودند به کادر ارتش پیوستند و مجدد ارتش سازماندهی خود را به دست آورد ولی همچنان ارتش آمادگی عملیاتی را با بیرون راندن ارتش عراق نداشت. تا اینکه با بسیج امکانات و همکاری نهادها سایر نیروهای ارتشی به منطقه اعزام شدند. لشکر ۸۱ زرهی با توجه به کوهستانی بودن منطقه و حضور بهموقع سایریگان های پیاده که با هر وسیلهای خود را به منطقه رساندن و لشکر توانست در هفته اول دشمن را زمینگیر و مجبور به اتخاذ پدافند شد.
تیمسار یعقوب علی یاری
صدام برای سر فرمانده ارتشی جایزه تعیین کرد
هفته اول جنگ در جبهه غرب کشور، عراق شکست خورد چون در نقاط موردنظر راهش سد شد. عملیاتی همچون چغالوند، بازی دراز ۱ و ۲، شیاکوه و میمک را انجام دادیم. در عملیات شیاکوه، تیپ ۵۸ ذوالفقار به فرماندهی سرهنگ ستاد یعقوب علیاری ۲۷ روز در قلب نیروهای عراق نفوذ کرده بودند و نیروهای عراقی مرتب پاتک میکردند، تیپ تلفات زیادی داشت ولی فرمانده تیپ مقاومت میکرد تا اینکه دستور عقبنشینی به فرمانده تیپ ۵۸ داده شد. خدا تیمسار علی یاری را بیامرزد. او فرمانده سلحشور، شجاع، آموزشدیده و باتجربه بود. میگفت: «من تا دشمن را نابود نکنم عقب نخواهم آمد.» اما چون ارتش ایران هنوز امکانات لازم جهت پس زدن دشمن را بهطور کامل نداشت، تصمیمِ به گرفتن جایی را نداشت، پس از ضربه زدن به دشمن به مواضع خود بازمیگشت. این انسان شجاع بعداً فرمانده قرارگاه ارتش در غرب شد. به دلیل ضربههای فراوانی که به دشمن زده بود، صدام در سال ۶۱ مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان جایزه برای سر این فرمانده تعیین کرده بود.
خرمشهر …
خرمشهر سقوط کرده بود. علت اصلی سقوط در حقیقت نبود فرماندهی واحد بود. از شادگان به پایین در اختیار ژاندارمری بود و قرارگاهی به نام اروند تشکیل داده بود و هرکسی هم وارد خرمشهر میشد تابع این فرماندهی نبود. هرکسی به شیوه و سبک خودش میجنگید. در این زمان عراق از کارون عبور کرد تا آبادان را قبل از خرمشهر محاصره کند. شهید فلاحی برای ارائه گزارش به خدمت امام رسید. پیشنهاد شد به علت خطر سقوط آبادان و خرمشهر درخواست تغییرات فرماندهی در این منطقه شدند. لذا تنها قرارگاه لشکر ۷۷ که در مشهد مستقر بود آرایه داد در منطقه آبادان مستقر (درصورتیکه یک تیپ آن در مرزهای افغانستان و حدود یک تیپ در کردستان و تیپ دیگر در غرب و جنوب غربی مستقرشده بودند) ویمان های خود را احضار و در اختیار بگیرد. در مقابل دشمن پدافند و سپس حصر آبادان شکسته شود.
آبادان اینگونه نجات یافت
جابهجایی این لشکر ۷۷ نیاز به زمان
داشت. از طرفی هم عراق در حال طرحریزی برای عبور از رودخانه بهمنشیر بود تا
آبادان را تصرف کند. شهید فلاحی از لشکر ۲۱ تقاضای یک گردان نیرو میکند تا در
مقابل عراق در منطقه عملیات تأخیری انجام بدهد تا سایر یگانها در منطقه
حاضر شوند. «گردان ۱۴۴ پیاده» برای این کار انتخاب میشود. این گردان ۲۳ مهر درشوش
عملیات انجام داده بود و تلفات نیرو داشت. چون برای بازسازی به عقب آمده بود مجدد
مأموریت گرفت که در مقابل دشمن بایستد. فرمانده گردان ۱۴۴ در آن زمان سرگرد فرض
الله شاهین راد
بود که اکنون سرتیپ هستند. گردان مقداری تقویت شد. شهید فلاحی به شاهین راد میگوید:
«من نیازمند ۴۸ ساعت زمان هستم.»
گردان ۱۴۴ وارد عمل شد وار این مدت گردان
۱۵۳ پیاده تقویتشده با یک آتشبار توپخانه،، یک گروهان مهندسی نیک گروهان زرهی به
فرماندهی سرهنگ منوچهر کهتری از طریق هوا نیز از مشهد راهی اهواز شد. این گردان بهمحض
رسیدن، به آبادان اعزام شد. سپس به
گردان ۱۴۴ دستور دادند به عقب بیاید. در آن زمان آقای فلاحی با دست به شانه شاهین
راد
میزند و میگوید: «تو دین خود را به اسلام و ایران ادا کردی میتوانی از الآن به خانهات
بروی چراکه آبادان را نجات دادی.» واقعاً هم نجات داد. چراکه گردان ۱۵۳ گردان
قدرتمندی بود.
در آن زمان، سرهنگ «کهتری» فرمانده
«گردان ۱۵۳» بود. اولین کاری که میکند یک گروهان
را به جلوی خرمشهر آبادان میفرستد. درواقع خرمشهر کامل هم اشغال نشده بود. شرق
خرمشهر در اختیار ایران بود. دو گروهان دیگرش با گروهان تانک و آتشبار توپخانه نیز
در خود آبادان مستقر میشود. درهمان زمان عراقیها از رودخانه بهمنشیر عبور میکنند.
فرمانده آبادان سرهنگ حسنی سعدی بودند که به این گردان دستور حرکت میدهد تا در
مقابل دشمن عملیات متقابل انجام بدهد. تعدادی از نیروهای سپاه نیز در آبادان به
این گردان ملحق میشوند و در آبادان عملیات ضد حمله را انجام میدهند. این گردان
با شکست دادن دشمن آنها را تا چهار کیلومتر آنطرفتر از رودخانه بهمنشیر عقب میزند
و در همانجا میماند.
تمام تکهای محدود ما هرکدام بهمنظور خاصی اجرا میشد. کسب زمان، سرگرم کردن نیروهای عراقی برای ممانعت از آماده شدن و اجرای عملیات آفندی مجدد، پایین آوردن روحیه عراقیها و افزایش روحیه نیروهای خودی، مسلط شدن فرماندهان به منطقه عملیات، شناسایی نقاط ضعف دشمن اهداف اصلی آنها بودند. بر همین مبنا ارتش از روز ۱۲ اسفندماه سال ۵۹ تا ۳۰ شهریورماه سال ۶۰ ۱۳ هفت عملیات در منطقه آبادان انجام داد که نتیجه آنها شناختن نقاط ضعف دشمن برای طراحی سلسله عملیات بزرگ مانند ثامنالائمه، فتح المبین، طریقالقدس و الی بیتالمقدس شد. بااینوجود مسئله اصلی تکهای محدود و عملیات کلاسیک سازماندهی کامل ارتش بود. در اول آذرماه سال ۶۰ لشکر ۷۷ توانست منطقهای را از قرارگاه اروند در اختیار بگیرد یعنی در این تاریخ ارتش مسئولیت خرمشهر و آبادان را به عهده گرفت. البته خرمشهر اشغالشده بود. ارتش هیچوقت در جنگ مانور احاطه دوطرفه انجام نمیدهد مگر اینکه صد درصد به طرح و برنامهای که دارد اعتماد داشته باشد؛ اما در عملیات ثامنالائمه این کار را انجام دادیم و دیگر در طول جنگ این کار را نکردیم. این عملیات را توسط سرهنگ ستاد سید شهابالدین جوادی فرمانده لشکر ۷۷ طرحریزی و انجام گردید. سرهنگ جوادی طرح عبور از رود کارون را هم پیشبینی کرده بود؛ زیرا برای این منظوریم گروهان پل از لشکر ۸۱ زرهی گرفته بود. سه گردان تانک از لشکر ۹۲ یک گردان تانک ازلشکر ۱۶ و دو گردان تانک از تیپ ۳۷ زرهی شیراز و خود لشکر هم دو گردان تانک و یک گردان سوار زرهی برای عبور از رودخانه پیشبینی کرده بود… همچنین یک گردان ۲۰۷ هم در منطقه حضور داشت؛ که به سانحه هوایی و تعویض فرمانده نیروی زمینی و فرمانده لشکر ۷۷ این طرح اصلاً عمل نشد.
اینها گوشهای از مشکلاتی بود که ارتش در قبل از آغاز جنگ و اوایل جنگ تحمیلی با آنها دستوپنجه نرم میکرد. گاهی درباره جنگ مباحثی به گوشمان میرسد که خندهآور است. متأسفانه افراد ناآگاه عنوان میکنند که ارتش در اوایل جنگ غافلگیر شد و نمیتوانست با عراق مقابله کند. باید از این افراد پرسید زمان آغاز جنگ در تاریخ ۳۱/۶/۱۳۵۹ کجا بودید؟ و از تصمیمات نظامی در آن زمان چه اطلاعاتی دارید؟
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت
خبری مشرق نیوز، تاریخ انتشار: ۲۹
فروردین ۱۳۹۷، کد خبر: ۸۴۷۸۹۰، www.mashreghnews.ir