3-2-1- تأثير جنگ در جامعه :
روابط بين دولت ها انواع گوناگوني دارند. ولي تا كنون معمولاً فقط يكي از اين روابط ” جنگ ” بين دولت ها داوري كرده است.
سوروكين(1) در تحقيق معروف خود، تعدادي از كشورهاي اروپايي را در فاصله 500 سال پيش از ميلاد مسيح و 1925 ميلادي مورد ملاحظه قرار مي دهد و به اين نتيجه مي رسد كه كشورهاي مورد بحث در طي اين مدت بر روي هم دچار 967 جنگ بزرگ داخلي و يا خارجي شده اند، و هر يك به طور متوسط در هر دو سال به يك جنگ تن در داده اند. محقق ديگري محاسبه كرده است كه ايالات متحده آمريكا به تنهايي از سال 1750 تا كنون 12 جنگ بزرگ و 170 جنگ كوچك به خود ديده است. هم چنين از پژوهش سوروكين بر مي آيد كه 40 در صد سال هاي تاريخ اتريش را جنگ فرا گرفته است. اين رقم در تاريخ آلمان به 28 مورد، ايتاليا 36، هلند 44، روسيه 46، فرانسه 50، انگليس 56، لهستان و ليتواني 58، اسپانيا 67 مورد مي رسد.
نگاهي به تاريخ معلوم مي دارد كه دولت ها حتي در دوره هايي كه با يكديگر عملاً در جنگ نبوده اند و نوعي همسازي دوستانه داشته اند، با وسايل گوناگون مانند سياست بازي ( ديپلماسي ) و تبليغ و تهديد و تسليح جنگي ( جنگ سرد(1) ) خود را براي جنگ عملي آماده مي كردند. جنگ به قدري بر دولت ها سلطه ورزيده است كه حتي انواع ديگر روابط بين المللي را به صورت رابطه جنگي در آورده است، چنان كه داد و ستد يا بازرگاني، اين رابطه سودمند و مسالمت آميز، بارها بر اثر رقابت و دشمني دولت ها، به خدمت جنگ در آمده است.
گفته اند كه جنگ با عث تحريك جامعه و تسريع تكامل اجتماعي مي شود و صنعت را پيش مي راند و دولت را وسعت مي بخشد و اقوام را آميخته و يگانه مي گرداند. در پاسخ بايد به ياد آورد كه اولاً اگر چنين نتايج سودمندي بر جنگ مترتب باشد، باز هم زيان هاي جنگ بيش از سودهاي آن است. ثانياً تكامل جامعه و توسعه صنعت، به ويژه وحدت اقوام مديون جنگ نيستند. در موارد فراوان جنگ جوامع را با همه صنايع آن ها به نيستي كشانيده است. البته مي توان پذيرفت كه جنگ به سير تكامل صنعتي جامعه سرعت مي بخشد. ولي نكته اين است كه اگر جنگي هم نمي بود، باز جامعه ها بدون گسيختگي و درنگ به سير تكامل خود ادامه مي دادند، و در آن صورت تكامل اقتصادي جامعه ها خود به خود سبب ارتباط آن ها مي شد و به آميختن اقوام و وحدت دولت ها مي انجاميد. از اين گذشته جنگ و غلبه قومي بر قوم ديگر ( ملتي بر ملت ديگر ) همواره به يگانگي آن دو منجر نمي شوند. اگر عوامل موافقي براي همانند گردي(1) اقوام در ميان نباشند، جنگ به جاي پيوستگي و دوستي، گسستگي و دشمني به بار مي آورد. كشورهاي آلمان و ايالات متحده آمريكا ظاهراً وحدت داخلي خود را به وسيله جنگ تحصيل كردند. ولي واقعيت اين است كه اگر ميان اقوام دو سرزمين، همانندي فرهنگي نبود، وحدت هيچ يك تحقق نمي يافت. قوم بورگوني(2) نمونه ديگري است. حكومت فرانسه اين قوم را مغلوب و مسخر كرد. ولي اين قوم چون با مردم فرانسه همانندي اجتماعي نداشت، مدت ها گردن كشي كرد و با فرانسويان در افتاد. تسلط حكومت فرانسه بر مردم الجزاير هيچگاه باعث يگانگي آنها نشد. همچنين تسلط حكومت انگليس بر مردم ايرلند هيچگاه باعث يگانگي مردم ايرلند و مردم انگليس نشد، زيرا مردم انگليس و مردم ايرلند داراي اشتراكات فرهنگي كافي نيستند.
1-3-2-1- چگونه يك جنگ را در يك جامعه آغاز مي كنند:
دولت هاي اروپا و امريكا دلايل بسياري ارائه كرده اند كه چرا نيروهاي زميني يا خلبانان خود را براي دفاع از مردم بدبخت شبه جزيره بالكان، ( بوسنيايي ها، كروات ها، يا صربها، و يا كوزووها ) به خطر نمي اندازند. اما هنوز هيچ دولتي توضيح نداده كه چرا از دست زدن به اقدامات يكسره بي خطر و كم هزينه در راه خاموش كردن يا دست كم محدود ساختن اين جنگ قصور ورزيده است.
جنگ بالكان، بيش از آن كه معلول سربركشيدن غيرقابل درك برخي كينه هاي هزار ساله ميان مردمي باشد كه در طول نسل ها با صلح و صفا در كنار هم زيسته و با يكديگر پيمان زناشويي بسته بودند، آگاهانه به راه انداخته شد.
رئيسان كمونيست در بخش هاي گوناگون يوگسلاوي، هنگامي كه در دوران پس از جنگ سرد اعتبار خود را از دست دادند، در پي آن شدند كه با روي آوردن به ايدئولوژي ماركسيستي بوسيله مذهب و قبيله گرايي، به قدرت چنگ زنند. روشنفكران غيرمسئول كه به سوي قدرت كشيده مي شدند، نظريه هاي برتري نژادي يا مذهبي و مشتي دستاويزهاي شعاري و فوق العاده تهييج كننده (به عنوان مهمات) در اختيارشان نهادند. رسانه هاي هم توپخانه را فراهم كردند.
به نوشته ميلوس واسيك(1)، سردبير ” وريم “(2)، يگانه مجله مستقل در بلگراد، انفجار خشونت ” جنگي ساختگي و در واقع فرآورده تلويزيون بود. ” تنها چند سال تبليغات بي امان، بي پروا، متعصبانه، عاري از بردباري، توسعه طلبانه، و جنگ افروزانه لازم بود تا كينه كافي براي آغاز جنگ پديد آيد.
او به آمريكائيان ضمن ديداري كه در دوران جنگ ( از يوگسلاوي سابق ) داشتند گفت : براي درك ماوقع ” ايالات متحده اي را در نظر آوريد كه در هر جاي آن هر ايستگاه تلويزيوني كوچك چنين خطي را براي بيان آراء و انديشه ها در پيش گيرد. خطي كه بوسيله ديويد دوك(3) تعيين شود ”.
شما هم در ظرف پنج سال گرفتار جنگ خواهيد شد – ويولتـــا اوروسي(4) –
روزنامه نگار آلبانيايي با اين نكته موافق است و مي گويد ” از هم پاشيدن يوگسلاوي به صورت يك جنگ رسانه اي آغاز شد.” در همه مناطق، متعصبان، رسانه هاي عمده را زير كنترل داشتند و ميانه روها را حذف مي كردند و آنان را از ميان مي بردند، يا از روي عمد در حاشيه قرار مي دادند. با اين وجود، گروههاي هوادار صلح و روزنامه ها و مجلات كوچك نوميدانه مي كوشيدند آبي بر آتش نفرت بپاشند. وسناپسيك(1)، مدير مركز اقدام براي صلح در بلگراد، از جهان خارج درخواست كرد. ” موجوديت كساني را كه از سياست هاي بيزاري ملي و جنگ، پشتيباني نمي كنند مورد شناسايي قرار دهند”. راهپيمايي هايي به طرفداري از صلح در بلگراد برگزار شد. حتي بانجالوكا(2)، پايگاه صربهاي بوسني، درست در گرماگرم جنگ بوسيله گروهي از بوسنيايي ها، صرب ها و كرواتها در سازماني به نام ” تربيون آزاد شهروند ” تشكيل شد تا به جنگ نفرت نژادي و مذهبي برخيزند. اما وقتي يكي از قدرت هاي غربي – ( ايالات متحده، فرانسه، آلمان، انگلستان ) كمك مالي يا سياسي در اختيار مخالفان محلي جنگ كه خود اين دولت ها هر روز كشتارشان را محكوم مي كنند نگذاشت. بقيه جهان كه جاي خود دارد. آنها يا سازمان ملل به فكر چيزي نزديك راهبردي و رسانه اي براي رويارويي با تبليغ نفرت نيفتادند تا از ميزان خشونت كاسته شود كه اگر اقدامي موثر انجام گرفت امروز ما شاهد نسل كشي، و آوارگي ميليونها نفر از مردم كزوو نبوديم.
كشتي هاي نيروي دريايي در نزديكي ساحل لنگر انداخته بودند تا بر تحريم تسليحاتي نظارت كنند اما سازمان ملل با داشتن فرستنده هايي روي عرشه كشتي هاي نيروي دريايي يا در خاك ايتاليا و يونان كه در آن نزديكي بود، خود به آساني مي توانست صدايي رسانه اي براي ميانه روهاي خاموش در هر منطقه فراهم آورد ورودي از شعور به سوي اين جمهوريهاي يوگسلاوي سابق روانه كند. چه مي شد اگر در كنار تحريم تسليحاتي، تبليغات نفرت آفرين هم تحريم مي شد؟ سازمان ملل يا قدرت هاي بزرگ اگر مي خواستند، مي توانستند در كار پخش برنامه هاي محلي اخلال كنند. آنها همچنين مي توانستند همه خطوط مخابراتي و پستي داخلي و خارجي كشورهاي در حال جنگ را كنترل نمايند. اما هيچ يك از اينها روي نداد.
اگر كارشناسان جنگ رواني ايالات متحده در خليج فارس توانستند 29 ميليون برگ اعلاميه روي سرعراقي ها بريزند، آيا امكان نداشت چند هزار دستگاه راديوي كوچك و ارزان قيمت كه روي ” فركانس صلح ” تنظيم شده باشد بر روي منطقه جنگي فرو ريخته شود تا مبارزان بتوانند چيزي غير از دروغ هاي طرف خودي بشنوند؟
خانم گريس آرون(1) رئيس مشترك سازمان اقدام براي صلح مستقر در لوس آنجلس، از آژانس اطلاعات ايالات متحده تقاضا كرد ” پخش اخبار از ساحل را آغاز كند تا اهالي همه جمهوريهاي يوگسلاوي سابق بتوانند گزارش هاي خبري جامع و دقيقي درباره جنگ بشوند، آنهم نه تنها در مناطق جنگي بلكه در همه مناطق مثل بلگراد و زاگرب.
كساني ديگر پافشاري مي كردند راديوي اروپاي آزاد يا راديو آزادي اين كار را به عهده گيرد. بي بي سي كجا بود؟ يا سي ان ان؟ يا شبكه NHK از ژاپن شيفته صلح؟
ترجمه ساده برنامه هاي عادي آنها هم مي توانست به كساني كه مي خواستند به جنگ پايان دهند، نيرو ببخشد. دو سال از آغاز جنگ گذشته بود كه سرانجام ايالات متحده اعلام كرد يك راديوي صربستان آزاد راه خواهد انداخت. اما فقط روي موج كوتاه و به گونه اي ناموجه توضيح داده شد كه راديو با موج متوسط نيازمند فرستنده هاي بزرگتري در نزديكي منطقه هدف است در حالي كه در سال 1920 شركت ماركوني در انگلستان كنسرتي از بانو نلي ملبا پخش كرد كه تا يونان شنيده شد. اما در سال 1993 به دلايل نامعلوم غيرممكن بود كه صدا مثلاً از ايتاليا يا فضاهاي بي كران اطراف به زاگرب يا بلگراد برسد. در آن هنگام، به درستي 500 هزار آنتن بشقابي ماهواره در صربستان و مونته نگروو 40 هزار آنتن ديگر در كرواسي وجود داشت اما چرا هيچ كارگزار بين المللي از آنها بهره نگرفت؟
در عصر ديجيتال كه به سوي رسانه هاي چند وجهي(1) جهاني با فعل و انفعال متقابل مي تازيم و رسانه هاي درهم تنيده در قالب مجموعه هاي غول پيكر بر يكديگر پيشي مي جويند تا از تكنولوژيهاي ارتباطي آينده بهره مند شوند، تبليغات صلح هنوز در عصر موج كوتاه است.
آنچه نه تنها ايالات متحده بلكه خود سازمان ملل البته اگر قرار باشد همچنان تظاهر به حفظ صلح كند، آشكارا بدان نياز دارد، نيروي احتياطي با واكنش سريع براي سخن پراكني است كه بتواند به هر جا برود، مستقر شود و خبرها را براي كساني كه به آن دسترسي ندارند پخش كند و اين كار را نه تنها از طريق راديو بلكه بوسيله تلويزيون هم انجام دهد.
مروت آزاد بخت