تاريخ عبارت است از تعريف و توصيف وقايع گذشته و تجزيه و تحليل انتقادي اين وقايع به نحوي كه حقايق گذشته را روشن و مشخص كند، به اين ترتيب، تاريخ مطالعه وقايع مربوط به انسانهاي گذشته را در بر ميگيرد. به عبارت ديگر روش تحقيق تاريخي، از آن دسته از تحقيقاتي است كه بر موضوعي معين كه در گذشته و در يك مقطع زماني مشخص اتفاق افتاده است، صورت ميگيرد. از آنجا كه در فاصله دو زمان مشخص در گذشته، رويدادهائي به وقوع پيوسته و ابزاري تكميل گشته است، اين مجموعه بايد به صورت جرياني از حوادث تعريف و تبيين گردد. بنابراين تلاش محقق از روش تحقيق تاريخي بر آن است كه حقايق گذشته را، از طريق جمعآوري اطلاعات، ارزشيابي ، بررسي صحّت و سقم اين اطلاعات، تركيب دلايل مستدل و تجزيه و تحليل آنها، به صورتي منظم و عيني ارائه كند و نتايج پژوهشي قابل دفاعي را در ارتباط با فرض يا فرضهاي ويژه تحقيق نتيجه بگيرد.براي مثال: « بررسي تاريخي تعليم و تربيت در دوره صفوي» را در نظر بگيريد، در اينجا محقق ميتواند هدفي مانند «آشنائي با چگونگي تعليم و تربيت در دوره صفوي» و همچنين سئوالهائي مانند: آيا اساس تعليم و تربيت دوره صفوي بر پايه اعتقادات مذهبي استوار بوده است؟ و تا چه اندازه شاهان صفوي به اين اعتقادات ايمان داشتهاند؟ را در طرح تحقيقي خود عنوان كند. بنابراين با توجه به اين هدف و سئوالها محقق بايد اطلاعات مستدل و معتبري در اين زمينه جمعآوری کند، تا بهتواند نتايجي مرتبط با اين هدف و سئوالها چه در رد و چه در قبول آنها ارائه دهد. لذا ما تاريخ را براي شناختن گذشته به كار ميبريم و با استفاده از آن ميكوشيم زمان حال را در پرتو رويدادها و تحولات گذشته بشناسيم، تجزيه و تحليل تاريخي ممكن است به يك فرد، يك عقيده، يك جنبش، يا يك نهاد معطوف باشد. با وجود اين، هيچكدام از اين موضوعات را نميتوان به طور مجزا و به تنهايي مطالعه كرد. اشخاص را نميتوان بدون توجه به تعامل آنها با عقايد، جنبشها يا نهادهاي زمان خودشان موضوع تحقيق تاريخي قرار داد، تمركز مورخ به هر يك از عوامل تاريخي، صرفاً نشان ميدهد كه جنبههاي خاصي بيشتر مورد توجه او بوده است.پژوهش تاريخي از نظر دقت اجراء يكي از دشوارترين انواع پژوهش است. گرچه همه افراد به نوعي مورخاند، به اين معني كه، همه آنچه را كه در گذشته اتفاق افتاده است بخاطر دارند، اما چنين تاريخي منطبق بر ملاكهاي پژوهش تاريخي نيست. چنانچه پژوهش تاريخي، به عنوان يك علم مطرح شود بايد همانند ساير روشهاي علمي مطابق با معيارهاي علمي باشد.
1- تاريخ و علم: در اين مساله كه آيا ميتوان فعاليتهاي تاريخنويسان را فعاليتهاي علمي دانست؟ و يا اينكه آيا چيزي بنام تحقيقات تاريخي وجود دارد يا خير؟ ديدگاهها متفاوت است:
الف- كساني كه در اين مورد نظر منفي دارند ممكن است محدوديتهاي ذيل را خاطرنشان سازند:
(1) گرچه هدف علم پيشبيني است، تاريخنويسان هميشه نميتوانند امور را بر اساس وقايع گذشته تعميم بدهند. چون وقايع گذشته غالباً برنامهريزي نشده و يا طبق برنامه تحول نيافته است، بنابراين عوامل كنترل نشده در آن زياد است و چون نفوذ يك يا چند فرد بسيار قاطع بوده است، بنابراين الگوهاي عوامل مشابه آن هرگز تكرار نخواهد شد.
(2) مورخان بايد بر مشاهدات گزارش شده ديگران تكيه كنند، كه اغلب صلاحيّت اين افراد و گاهي نيز عينيّـت گزارشهاي آنان مورد ترديد است.
(3) محقق تاريخي بيشتر به كسي ميماند كه سعي ميكند معمّاي پيچيدهاي را كه بسياري از قسمتهاي آن حذف شده است كامل كند. او بايد بر اساس شواهدي كه اغلب نيز ناقص است، آنچه را كه اتفاق افتاده و دليل وقوع آن را استنباط و شكاف موجود را پر كند. يا تكههاي گم شده يك پازل را سرهم كند، لذا به ناچار در صدد پر كردن جاي خالي اين واقعيتها بر ميآيد.
(4) تاريخ بر خلاف آزمايشگاههاي علوم فيزيكي در يك نظام بسته عمل نميكند. تاريخنويس نهميتواند شرايط مشاهده را كنترل نمايد و نه متغيرهاي عامل حادثه را دستكاري كند.
ب- كساني كه ادعا ميكنند تحقيقات تاريخي داراي همان مشخصات تحقيقات علمي هستند، دلايل ذيل را ارائه ميكنند:
(1) محقق تاريخي حدود يك مساله را مشخص و فرضيهها يا سئوالاتي را كه بايد به آنها جواب داده مطرح ميكند، اطلاعات لازم را جمعآوري و تجزيه و تحليل نموده، هماهنگي و يا عدم هماهنگي فرضيهها را با شواهد موجود ميآزمايد و از آنها نتايجي به دست ميآورد كه تا اندازهاي قابل تعميم است. بنابراين و با توجه به مراحل منظم و علمي فوقالذكر، ميتوان ادعا كرد كه اين دست از فعاليتها تا اندازهاي جنبه علمي دارد.
(2) هر چند محقق تاريخي خود ممكن است شاهد رويدادهاي نبوده و يا مستقيماً دادهها را جمعآوري نكرده باشد، امّا ممكن است، گواهي عدهاي از شاهداني كه رويدادي را از ديدگاههاي مختلف مشاهده كردهاند در اختيار داشته باشد. ممكن است وقايع بعدي برخي اطلاعات اضافي را فراهم كرده باشد، كه مشاهدهكنندگان معاصر به آنها دسترسي ندارند. محقق تاريخي قاطعانه رويداد را مورد تجزيه و تحليل انتقادي قرار ميدهد تا اعتبار، صحّت، و دقّت آن را به اثبات برساند.
(3) محقق تاريخي براي رسيدن به نتايج گاهي اصولي از احتمالات را بكار ميبندد كه شبيه به همين اصول را محققان علوم فيزيكي (مادي) نيز مورد استفاده قرار ميدهند.
(4) اين واقعيت كه محقق تاريخي نميتواند متغيرهاي بازيگر در موقعيت واقعه را مستقيماً كنترل كند، كاملاً واضح و روشن است. اما بايد توجه داشت كه اين محدوديت در بيشتر تحقيقات علوم رفتاري، به ويژه در تحقيقات غيرآزمايشگاهي مانند تحقيقات جامعهشناسي، روانشناسي، روانشناسي اجتماعي و اقتصاد و… نيز كم و بيش وجود دارد.
(5)مشاهدات محققان تاريخي معمولاً به صورت كيفي توصيف ميشوند، نه به صورت كمّي. عدم استفاده از اندازهگيريهاي كمّي، محقق تاريخي را از كاربرد روشهاي علمي در فعاليتهاي خود باز نميدارد. زيرا توصيف كمّي و كيفي هر دو بر حسب مناسبت در تحقيقات علمي نيز به كار برده ميشوند.
2- ماهيت تحقيق تاريخي:واژه پژوهش تاريخي به گونههاي مختلفي بكار برده شده است. چنانچه بخواهيم ديدگاه پژوهش تاريخي را مشخص كنيم، يك بررسي اجمالي يا آشنايي كلي با ماهيت آن و بسط و توسعه تاريخ ضروري بنظر ميرسد. بر اساس گفته قدماي يونان، تاريخ عبارت است از پژوهش به منظور بازسازي آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده است و تا حدودي، حتي امروزه، آن شاخه از يادگيري است كه به مطالعه و ثبت گذشته ميپردازد. همانند هر نوع پژوهش كاربردي، هدف عمده پژوهش تاريخي، تلاش براي كشف آنچه در گذشته اتفاق افتاده است ميباشد. از نظر محققان تاريخي دهه آخر قرن نوزدهم، «تلاش براي كشف آنچه كه در گذشته اتفاق افتاده است» تنها وظيفه محقق تاريخي است. آنها اعتقاد داشتند كه با استخدام روشهاي علمي، تكيه بر منابع معتبر و ارزشيابي آنها با عنايت به ملاكها، اعتبار دروني گذشته را واقعاً ميتوان كشف كرد. امروزه، برخي از اين ديدگاهها هنوز معتبر هستند. اما عدهاي از محققان تاريخي جديد با جسارت كافي ادعا ميكنند كه امكان مطالعه عيني وجود دارد (يا شايد از آرزوهاي بشر باشد). و عدهاي هم، هرگز نميخواهند كه گذشته را آنطور كه واقعاً اتفاق افتاده است بيابند. آنها وظيفه تاريخ را صرفاً ثبت حوادث تاريخي و بنيانگذاري واقعيتها ميدانند. بلكه تاكيد بيشتر بر تفسير اطلاعات و معنيدار كردن دادهها نه تنظيم تربيتي آنها، همانند، فرهنگ لغات يا دانشنامه مينمايند. در اين صورت محقق تاريخي بايد مطمئن شود كه يافتههايش بر شواهد مستند استوار است.
يك محقق تاريخي ناچاراً متاثر از نوعي فلسفه است كه اين فلسفه به صورت آشكار يا پنهان در تفاسير او دخالت خواهد كرد. فلسفههاي تاريخ را ميتوان در سه طبقه قرار داد:
الف- تاريخ را بيان يك نقشه يا هدف ميداند كه توسط خداي بزرگ يا قانون طبيعت بينانگذاري شده است و انسان را بسوي سرنوشت خويش هدايت ميكند.
ب- تمدن را به مثابه موجود زندهاي ميداند كه از يك طرف مقهور تكامل و فعاليت جبري است و از طرف ديگر تحت تاثير عمر خويش است.
ج- ديدگاه انساني از تاريخ دارد، انسان را مسئول سرنوشت و جهاني كه در آن زندگي ميكند ميداند.
در مجموع يك تحقيق تاريخي داراي يك ديدگاه نظري است و تلاش ميكند كه پديدههاي تاريخي را با عنايت به ديدگاه خود يا ديدگاههاي فوق يا ديدگاههاي علمي ديگري تفسير كند و به واقعيتهاي تاريخي معنا بخشد.
3-روش تحقيق تاريخي را ميتوان بر اساس ملاكهاي ذيل طبقهبندي كرد:
الف- روش: به عنوان مثال: روشي كه كارل ماركس براي طبقهبندي منابع به منظور حمايت از مفهوم سوسياليزم بكار برد.
ب- موضوع: به عنوان مثال: تهيه و تنظيم زندگينامه بزرگان علمي، مذهبي، تهيه شناسنامه براي يك شهر، استان يا يك قوم، در سطوح بالاتر تاريخ عقايد، نهادهاي اجتماعي و روندهاي اجتماعي.
ج- تكنيك: به اين معني كه پژوهش تاريخي متكي بر اسناد يا آثار و ابنيه است.
4- ويژگيهاي تحقيقي تاريخي:
الف- پيچيدگي نسبي اطلاعات ب- در برخي موارد ناقص بودن اطلاعات
ج- عدم توانايي در آزمون آنها به صورت آزمايشي
د- نسبي بودن معيارهاي تجزيه و تحليل هـ- عدم توانايي در كنترل شرايط پژوهشي
و- تحقيق تاريخي به دادههايي بستگي دارد كه توسط ديگران جمعآوري يا مشاهده شده است. بنابراين، اولين وظيفه محقق تاريخي بررسي در مورد درستي، اعتبار و معنيدار بودن اين اطلاعات است.
ز- يافتههاي تحقيق تاريخي غالباًمخالف تصورات عامه مردم است. اين پژوهش بايد خيلي منظم و جامع باشد.
ح- نتايج پژوهش تاريخي بر دو منبع اطلاعات استوار است (اطلاعات مورد نياز تحقيق تاريخي):
(1) منابع دست اول :منابع دست اول به منابعي گفته ميشود كه بوجود آورنده آن در زمان حادثه حضور داشته است. اسناد و مداركي كه توسط ناظران واقعي ضبط و نوشته شدهاند، به استناد بر متون موجود و تحقيقات مربوطه است بقايائي كه از فرد يا گروه به جا مانده است مانند: فسيلها، اسكلتها، ابزارها، لباسها، ساختمانها، تصاوير و نقاشيها، سكهها و غيره … در واقع منابع دستاول شامل گزارش شاهدان عيني است كه اين گزارشها توسط مشاهدهگر واقعي يا كسي كه در واقعة تاريخي شركت داشته است گزارش شده است. اسنادي كه به عنوان منابع دستاول تهيه ميشوند عبارتند از:
قوانين اساسي، فرمانها، قوانين، راي دادگاهها، صورتجلسه، گزارشهاي رسمي، شرح حالهائي كه خود افراد نوشته باشند، نامهها، وصيتنامهها، گواهينامهها، اقرارنامهها، قبالهنامهها، استشهادها، اظهارنامهها، آگهيها، گواهيها، فهرستها، اعلاميهها، صورتحسابها، رسيدها، سوابق روزنامهها و مجلات، آگهيهاي تجارتي، نقشهها و نمودارها، كتابها، جزوهها، كاتولوگها، فيلمها، عكسها، نقاشيها، كتيبهها، گزارشها، رونوشتها، گزارشهاي تحقيق و…….. آثار مربوط به يك شخص يا يك گروه يا زمان، سنگوارهها، استخوانها، ابزارها، سلاحها، غذا، ظروف، لباسها، ساختمانها، اثاث خانه، عكسها، سكهها، و اشياء هنري نمونههايي از آثار و بقايائي هستند كه به منظور استفاده از آنها در انتقال اطلاعات يا به عنوان مدارك تاريخي تهيه نشدهاند، اما اين منابع ممكن است شواهد روشني درباره گذشته به دست بدهند، مثلاً محتويات يك مقبره باستاني ممكن است درباره نحو زندگي مردم، غذا، لباس، ابزارها، سلاحها، هنرها، عقايد مذهبي، مفاهيم زندگي و عادات آنها اطلاعات زيادي در اختيار پژوهشگر بگذارد.
اولين قدم پس از شناسايي و دسترسي به منابع، ارزشيابي كفايت منابع و دستهبندي كردن آنها به صورت منابع دستاول و يا دوم است.
«منابع دستاول به منابعي گفته ميشود كه توسط شاهد واقعي حادثه ارائه شدهاند، در حاليكه منابع دست دوم از طريق واسطه به پژوهشگر رسيدهاند. منابع دستدوم، به طور ذاتي با خطر، بيدقتي همراه هستند، زيرا هنگام انتقال اطلاعات از شخصي به شخص ديگر ممكن است حقايقي از دست رفته يا تغيير يابد.»
«منابع دست دوم گاهي اوقات آنقدر بيدقت جمعآوري ميشوند كه در جرگه شايعات محسوب ميشوند. بهمين دليل پژوهشگران تلاش دارند تا حد امكان از منابع دست اول استفاده كنند و از منابع دست دوم به عنوان فرضيههايي براي پر كردن شكاف موجود بين فرضيههاي دست اول بكار برده ميشود. » بديهي است كه هميشه امكان دستيابي به منابع دست اول وجود ندارد. بهمين دليل پژوهشگر تاريخي در برخي از موارد بايستي از منابع دست دوم استفاده كند. اما بايستي از محدوديتهاي اين منابع آگاه باشد و چنانچه مجبور است بيش از حد بر منابع دست دوم تكيه كند، تا شكاف بين منابع دست اول و دوم را پر كند بهتر است از آن پژوهش چشمپوشي كند.
(2) منابع دست دوم : منابع دست دوم گزارشهائي است كه گزارشگر آن ناظر عيني واقعه نبوده و امكان دارد گزارش مذكور بر اساس مصاحبهاي با مشاهده كننده واقعي حادثه تهيه و تنظيم شده باشد، يا گزارشگر، گزارش اين فرد را مطالعه كرده است. به عنوان مثال: اطلاعات موجود در كتابهاي درسي تاريخ يا كتابهاي اطلاعات عمومي كه بارها نويسندگان گزارش دادهاند در زمرة منابع دست دوم محسوب ميشوند. معمولاً محققان تاريخي هنگامي از منابع دست دوم استفاده ميكنند كه اطلاعات دست اول موجود نباشد. و اين منابع براي مقاصد تحقيق ارزش محدودي دارند.
چنانچه پژوهشگر بصيرت و بينش كامل و كافي به موضوع مورد پژوهش داشته باشد، به نحوي كه بهتواند با مقايسه منابع دست دوم بين آنها توازني ايجاد كند، بهتر ميتواند به حقايق تاريخي دست يابد تا اين كه فقط، به منابع دست اول مراجعه شود. به عنوان مثال: اغلب ما تفاسيري كه مفسران سياسي از سخنان رئيسجمهوري به عمل ميآورند گوش ميدهيم چون اين مفسران با آگاهيهاي كه از اوضاع و احوال مسايل دارند بهتر ميتوانند آنها را تجزيه و تحليل كنند. بنابراين تصوير روشنتري از زماني كه ما شخصاً به اصل اين سخنراني گوش ميداديم به ما ميدهد. يا گاهي اوقات ترجمه يك متن اطلاعات كاملتري از متن اصلي به خواننده ميدهد. با گذشت زمان و با بيغرضي و احاطه كاملي كه پژوهشگر تاريخي به موضوع پيدا ميكند و با دستيابي به اطلاعات بيشتر منابع دست دوم از دقت عملي زيادتري برخوردار ميشوند. و در نتيجه يك پژوهشگر، منابع دست دوم را دور نمياندازد و هرگونه پيامي كه به حل مساله پژوهشي كمك ميكند مورد بحث و بررسي دقيق قرار ميدهد. به اين معني كه پژوهشگر تاريخي در حالي كه از منابع دست اول و دوم براي آزمودن فرضيه خود استفاده ميكند، ولي درستي يا نادرستي آنها را مورد ارزشيابي و نقد و بررسي قرار ميدهد.
ط- نقد و بررسي اطلاعات تاريخي: پژوهشگران تاريخي با محدوديتهاي دادههايي كه در پژوهش تاريخي با آنها سروكار دارند، كاملاً آشنايي و آگاهي دارند. بهمين دليل، ملاكهايي براي بررسي اعتبار اطلاعات تاريخي تهيه و تنظيم نمودهاند. اطلاعات بدستآمده را از طريق دو نوع نقد اساسي به خلاصه ذيل ارزشيابي ميكنند:
(1) نقد ظاهري يا خارجي از اطلاعات كه اين سئوال را مطرح ميكند:
« آيا اين سند و مدرك يا شيي باقيمانده واقعي و اصل است؟
(2) نقد دروني يا داخلي از اطلاعات كه اين سئوال را مطرح ميكند:
« گرچه اين سند و مدرك يا شيي باقيمانده واقعي و اصيل است، ولي آيا تصويري واقعي از واقعه را ارائه ميدهد؟»در اينجا مساله ارزشيابي و بررسي بر صحت اصالت مدرك بدست آمده صرف کار نيست، چگونگي انگيزهها و تعصبات و محدوديتهاي گزارشگر مطرح ميشود، زيرا كه همين چند مورد اخير ممكنست سبب غلو گزارشگر يا ناديده انگاشتن يك اطلاع خاص گردد. ذكر اين نكته ضروري است كه همين ارزشيابيهاي انتقادي از اطلاعات است كه اگر دقيق و درست انجام گيرد تحقيقات تاريخي را در نوع خود مستدل و قابل اعتماد و با ارزش ميسازد. به طور كلي نقد و بررسي اطلاعات تاريخي مستلزم ايجاد و بكارگيري فرآيندهايي است كه به كمك آنها سنديت و اعتبار محتوي آنها مورد ارزشيابي قرار ميگيرد. فرآيندهاي مورد بحث را به ترتيب نقد دروني و بيروني يا اعتبار دروني و بيروني نامگذاري كردهاند. هدف اعتبار يا نقد بيروني صرفاً بررسي ديدگاههاي منفي و كشف جعليات نيست. بلكه نقش آن كشف حقايق تاريخي است. البته بايستي توجه داشت كه نقد بيروني ميتواند جعلي بودن منبعي را اثبات كند ولي نميتواند اصالت و صحت يك منبع را بدون شك و ترديد اعلام كند. در بين مسايلي كه پژوهشگر تاريخي در بررسي سنديت منابع با آن روبرواست ميتوان از تغيير اسناد و از دزد ادبي نام برد. به عنوان مثال: پس از اتمام يك سخنراني و پيش از ثبت آن به عنوان يك سند ممكن است متن سخنراني براي اصلاح اشتباهات دستوري و حتي به منظور تغيير متن، بررسي مجدد شود. چنين تغييراتي را ميتوان در مدارك كنگرههاي علمي، حقوقي و غيره ديد. در تعيين اعتبار محتوي يك سند تاريخي، شهرت، صداقت، صلاحيت نويسنده و اين كه مطلب تحت چه شرايطي نوشته شده است، داراي اهميت است. در اين مرحله ارزشيابي اعتبار دروني و بيروني غيرقابل تفكيك و مكمل يكديگرند.پژوهشگر تاريخي بايد انگيزههاي نويسندگان و يا پديدآورندگان آثار را مورد ارزشيابي قرار دهد. چنانچه پديدآورنده شخص معروفي نباشد صحت گفتار او را ميتوان از موقعيتي كه داشته است ارزشيابي كرد. فرآيند بررسي انگيزه پديدآورنده شبيه محاكمه در دادگاه است. بنابراين شهادت يك فرد معروف در حوزه تخصصي او قابل قبول است. اما شهادت يك فرد دروغگو، اگرچه قسمتي از اظهارات او دروغ نباشد، قابل قبول نيست. البته يك سند را به علت درست يا غلط بودن جزيي از آن نميتوان پذيرفت و يا دور ريخت. بلكه بايستي هر قسمت را به تنهايي ارزشيابي كرد. سئوالاتي از اين قبيل ميتواند در قبول يا رد يك شهادت مهم باشد:
- آيا پديدآورنده شخصاً شاهد وقوع پديده بوده است؟
- آيا پديدآورنده از لحاظ عقلي فرد سالمي است؟
- آيا پديدآورنده از شهادت خود نفعي ميبرد؟
شرايط اقتصادي- اجتماعي كه تحت آن مدرك خلق شده است داراي اهميت است. به عنوان مثال: در ارزشيابي سخنراني كندي رئيس جمهوري پيشين آمريكا در مورد گرسنه خوابيدن هفده ميليون آمريكايي بايد به اين نكته توجه داشت: كه اين سخنان در يك تبليغات انتخاباتي بيان شده است. غالباً افراد در شرايطي نيستند كه هميشه صادق باشند.گاهي اوقات اعتبار يك واقعيت تاريخي از مقايسه آثار نويسندگان مختلف معين ميشود. در برخي از موارد معني توافق نويسندگان ممكن است اين باشد كه منبع مورد استفاده يكي بوده و شايد آن منبع غلط بوده است. چنانچه در بين نويسندگان اختلاف وجود داشته باشد، وظيفه پژوهشگر است كه معين كند كدام يك حقيقت را نوشتهاند. او اين كار بسيار دشوار را بر اساس سازگاري موضوع مورد تحقيق با ساير حقايق موجود انجام ميدهد.
5- تفسير دادههاي تاريخي:پس از بررسي اعتبار بيروني و دروني (سنديت و انگيزه) حقايق تاريخي، پژوهشگر بايد اقدام به تفسير اين حقايق با عنايت به مسالهاي كه درصدد پاسخگويي به آن است بپردازد. در اين مرحله او بايد به محدود بودن اطلاعات خود آگاه باشد و بعلت كامل نبودن منابع و دشواري بررسي اعتبار اطلاعات جمعآوري شده نياز به داشتن قوه خلاقيت و تخيل بسيار نيرومند براي تفسير يافتههاي خود است. اما نبايد اجازه دهد كه قوه تخيل از سلطه او خارج شود.
مفهوم عليت در علوم، غالباً با مشكل همراه است و اين دشواري در پژوهش تاريخي چند برابر است. زيرا در اين پژوهش علتها ماهيتاً درون مقدمهها يا عوامل از پيش اتفاق افتاده قرار دارند. علاوه بر اين علل تاريخي پيچيده هستند و يكي از اشتباهات رايج سادهانگاري پديدههاي تاريخي است. از آنجا كه تاريخ، در واقع ثبت رفتار انسان است، بنابراين براي درك علل تاريخي بايد انگيزههاي انسانها را مورد پژوهش قرار داد. به عنوان مثال: براي درك بهتر علل جنگ دوم جهاني بايد انگيزههاي شخصي هيتلر و ساير هواداران نازي. يا تجاوزصدام حسين در31 شهريور1359 به کشور ايران را بررسي كرد گرچه رفتار انسانها بر اساس انگيزههاي مختلفي، كه بر روي هم اثر گذاشته و نيروي آنها متفاوت است، شكل ميگيرد« اين واقعيت كار پژوهشگر را سختتر ميكند». ولي با عنايت به الگوهاي ثابت رفتار ميتوان به ساختمان انگيزههاي آنها پي برد. حل اين مشكل محتاج روانشناسي رفتار است و يك پژوهشگر تاريخي موفق بايد در اين زمينه مطالعاتي داشته باشد. مورخ بايد هنگام استفاده از روش قياسي، به عنوان وسيلهاي براي تشكيل فرضيهها يا چارچوبي براي تفسير يافتههاي خود، جنبه احتياط را فراموش نكند. بعلت ماهيت پيچيده حوادث تاريخي غالباً امكان مقايسه يك حادثه با حوادث مشابه ديگر آن، امكانپذير است. به عنوان مثال: ميتوان بين مديريت در زمان حال و هر نوع مديريت كه در گذشته اعمال شده است، از جهات مختلف، مقايسه بعمل آورد. در تفسير منابع تاريخي، پژوهشگر نبايد اطلاعات مربوط به فرهنگهاي مختلف و زمانهاي مختلف را با ملاكهاي شخصي تفسير كند. به عنوان مثال: درك قساوتهاي قرون وسطي به طور صحيح و كامل بسيار دشوار است. هدف پژوهشگر تاريخي صرفاً بيان حقايق نيست. او بايد روند استخراج نتايج، تعميم و تفسير يافتهها را نيز، با عنايت به نوع منابع، تعيين كند. بنابراين كار او تاليف، تفسير و تعميم است. البته بايد در نظر داشت كه مورخان واقعيت يكساني را به صورتهاي مختلف تفسير ميكنند. به عنوان مثال جنگ دوم جهاني منشاء اختلافات قابل ملاحظهاي در رابطه با حوادث معين و تفسيرهاي آنها شده است. اختلافاتي كه بيشتر ناشي از تحميل يك قالب تفسير است براي اطلاعات نسبتاً محدود است نه تلاشي تعمدانه براي تحريف حقايق.
« نمونه روش تاريخي: بررسي نظريههاي مديريتي در قرن بيستم براي تعيين روابطي كه نويسندگان مديريت بين انگيزش و عملكرد شغلي مشاهده کرده اند»
روش تحقيق تاريخي گذشتهنگر است، زيرا با مسالهاي برخورد ميشود كه در گذشته روي داده و در گذشته خاتمه يافته باشد. محدوده زمان در اين روش بسته است.
– بررسي علل سقوط حكومتهاي سلطنتي در طول تاريخ
6- مراحل مختلف تحقيق تاريخي: گرچه به علت ماهيت تحقيق تاريخي لازم است كه تغيير اندكي در ملاكهاي متداول ساير علوم بعمل آورد. اما در عين حال، اصول كلي تحقيق تاريخي منطبق بر اصول كلي پژوهش در ساير علوم است و از همان اصول پيروي ميكند:
الف- موضوع تحقيق را تعريف و تعيين كنيد.
ب- مساله را تعريف و محدودکنيد (از نظر مفهوم، مكان و زمان)
تعريف و محدود كردن مساله در پژوهش تاريخي كار بسيار دشواري است: زيرا از يك طرف بايد جايگاه فيزيكي مساله«مسالهاي كه در گذشته اتفاق افتاده و حال داراي اهميت است.» را شناخت و از طرف ديگر، دسترسي به منابع تاريخي قابل اعتماد، خود مشكل بزرگي است. در پژوهش تاريخي گاهي اتفاق افتاده كه مسايل بزرگ و با اهميتي صرفاً به دليل آن كه منابع معتبري در مورد آنها وجود ندارد كنار گذاشته ميشوند.
و براي اينكه اطمينان در تهيه اطلاعات داشته باشيد، سئوالهاي ذيل را مطرح كنيد:
1) آيا روش تحقيق تاريخي مناسبترين روش براي بررسي اين موضوع است؟
2) آيا اطلاعات لازم در اين مورد موجود است؟
3) آيا يافتههاي اين تحقيق از نظر علمي با معني و مفيد خواهد بود؟
ج- هدفهاي پژوهش را بيان كنيد. بدين طريق بهتر ميتوانيد مطالعه و بررسي خود را دنبال نمايند.
د- صورتبندي كردن فرضيه.با اين کار خود را به سوی اطلاعات مورد نياز هدايت می کنيد ،هر چند تعداد زيادی از محققين با تدوين فرضيه موافق نيستند.
پژوهشگر تاريخي پس از بيان مساله از طريق « مطالعه منابع مربوط به موضوع مورد تحقيق» راهحلهايي براي مسايل تعريف شده ارائه ميدهد. اين راهحلهاي موقت در حقيقت فرضيههايي هستند كه پژوهشگر تاريخي علاقهمند به آزمون آن است. اما در اين پژوهش به علت ماهيت پيچيده تاريخ امكان بيان فرضيه به صورت صريح ممكن نيست بلكه بايد در اين مورد مطالعه و بررسي نمود. به عنوان مثال:آلن نوينس كاربرد فرضيهها را با توجه به تحقيق تاريخي ادوارد چانينگ كه در پي يافتن پاسخ اين پرسش (مساله) بود كه:چرا معاهده آوريل 1865 شكست خورد؟ به عنوان يك نمونه مطرح ميكند. چانينگ چهار فرضيه تنظيم كرده و هريك از آنها را در پرتو شواهد جمعآوري شده از نامهها يا يادداشتهاي روزانه، گزارشهاي رسمي ارتش و دولت همپيمان آزمود. او فرض كرد كه معاهده به دلايل ذيل به هم خورد:
(الف) شكست نظامي ارتش همپيمان. (ب) كمبود تجهيزات نظامي.
(ج) شرايط طاقتفرساي سربازان همپيمان و مردم.
(د) تضعيف روحيه سربازان و عدم تمايل نسبت به ادامه جنگ.
چانينگ شواهدي مطرح نمود كه سه فرضيه اول را رد كرد. هنگامي كه ارتش تسليم شد بيش از200.000 سرباز كاملاً مجهز در ارتش بودند، توليد باروت و اسلحه و وسايل كافي براي ادامه جنگ را فراهم ميكرد و غذاي كافي براي حفظ شهرنشينان و مردان جنگنده وجود داشت.چانينگ نتيجه گرفت كه فرضيه شماره چهار، تضعيف روحيه سربازان و عدم تمايل به جنگ با توجه به ترك خدمت تعداد زيادي از افسران و مرداني كه ثبت نام كردهبودند قابل توجيه است. افسران ارتش همپيمان گواهي دادند كه جلوي بسياري از نامههائي را گرفتهاند كه در آنها خانوادههاي سربازان آن را به ترك خدمت تشويق كرده بودند . اين مثال يك مطالعه تاريخي را نشان ميدهد كه در آن فرضيهها به روشي بيان شدهاند.
هـ- جمعآوري اطلاعات: جمعآوري اطلاعات ممكن است از مطالعه حفاريهاي خرابههاي باستاي شروع و تا تعقيب كردن مدارك كهنه مانند كتبيههاي بحرالميت ادامه پيدا كند. ولي قابل توجه است كه اطلاعات با ارزشي را گاهي اوقات ميتوان از منابع دستنويس پيدا كرد. اطلاعات آموزشي غالباً از مطالعه دقيق و جزء به جز صورت جلسات و يادداشتهاي روزانه و ….. به دست ميآيد. و هميشه در جمعآوري اطلاعات بايد تفاوت بين اطلاعات دستاول و دستدوم را بخاطر داشته باشيد.
و- ارزشيابي و تجزيه و تحليل اطلاعات و نتيجهگيري:در ارزشيابي و تجزيه و تحليل اطلاعات بايد هر دو نوع نقد (خارجي و داخلي) را در نظر بگيريد
1)ارزشيابي اطلاعات، بطور كلي، مستلزم انجام دو دسته فعاليت است
(الف) سنديت مدارك و منابع اطلاعاتي
(ب) ارزشيابي محتوي و يا پيامهايي كه بوسيله منابع، مستقل شدهاند.
2 ) تجزيه و تحليل و نتيجهگيري:تجزيه و تحليل و تفسير دادهها بايستي با عنايت به فرضيههاي تدوينشده صورت پذيرد. به عبارت ديگر تفسير اطلاعات جمعآوري شده بايستي با توجه به فرضيههايي باشد كه اطلاعات درصدد آزمون آنهاست. بايستي توجه داشت كه حقايق مجزا معني ندارند و ارتباط با يكديگر مورد توجه قرار گرفته و استنتاج و تعميم آنها به صورت يك مجموعه واحد انجام شود تا تمام جوانب آنها مورد بحث و بررسي قرار گيرد.
ز- گزارش از موضوع مورد تحقيق:تهيه و نوشتن گزارش تاريخي مسالهايست كه محتاج به مرتبه والايي از فضيلت و دانش دارد. انجام تحقيق و تهيه گزارش آن در هيچ علمي ساده نيست و اين مساله در پژوهش تاريخي، در مقايسه با پژوهشهاي ديگر، از دشواري بيشتري برخوردار است و اين امر بستگي زيادي بقدرت خلاقيت و دانش پژوهشگر دارد. بعلت كمبود منابع جامع، كه امر نتيجهگيري را مشكل ميسازد، اين اصل كه نوشتن گزارشهاي تاريخي بايد از آزادي نسبتاً زيادي برخوردار باشد پذيرفته شده است. ضرورت آزادي در تفسير پژوهش تاريخي فراهم ساختن زمينهاي براي تفسير نظري اطلاعات است. البته اين به معني آزادي تحريف حقايق نيست. گرچه فرآيند جمعآوري اطلاعات بايد انعطافپذير باشد، اما در عين حال، اين عمل به منظور جلوگيري از شكافهاي غيرضروري، بايد به صورت منظم انجام گيرد. پيوسته و كامل نبودن ماهيت منابع تاريخي موجب ميشود كه محقق مشكلات زيادي را از نقطهنظر خلاقيت تحمل كند.
پركردن اين خلاء نشان دهنده:
(1) تبحر و بينش محقق در زمينه موضوع مورد تحقيق.
(2) فصاحت، زيبايي كلام و مستند بودن تفاسير.
(3) خلاقيت و ابتكار محقق در حل مسائل.
(4) دقت و صراحت در نوشتن گزارش يافتههاي پژوهشي.
البته عدم پيوستگي منابع تاريخي خطر اشتباه را افزايش ميدهد و اگر فاصله بين منابع باندازهاي است كه تفسير را نامطمئن ميسازد، پژوهشگر بايد مواظب باشد كه از دانش خود دور نشود و در گزارش خود اين گسستگي منابع را ذكر كند و عمل تفسير را متوقف سازد يا راهحلهاي مختلفي را پيشنهاد كند.ضمناً ممكن است تفسير را به عهده پژوهشگران جسورتر بگذارد. گرچه پژوهشگران تاريخي اجازه دستكاري حقايق را ندارند ولي گزارشات آنها نبايد داراي ابهام باشد.و ضمناً منابع اطلاعات، فرضهاي اساس تحقيق، روشهاي آماري كه براي آزمودن اين فرضها به كار گرفته شده است، تعبير و تفسير يافتهها و نتايج حاصل و فهرست منابع مورد استفاده در اين تحقيق را تهيه كنيد
7- انواع روش تاريخي:
الف- روش تحليل تاريخي:تجزيه و تحليل سير تاريخي تغييرات اجتماعي و تحول ارزشها در يك جامعه معين
ب- روش تحليل شباهتهاي ساختاري:مقايسه تاريخي دو موضوع از لحاظ ساختاري و كاركردي مبتني بر تاثير متقابل بطور همزمان
ج- تحليل كاركردي: تجزيه و تحليل تغييرات دگرگونيهاي ايجاد شده در كاركردهاي سازمانهاي اجتماعي
توجه: براي انجام تحقيق تاريخي، اولين گام برخورد محقق با موقعيت موضوعي است كه بر اساس آن مساله تحقيق شكل ميگيرد. بر پايه مساله مورد تحقيق، فرضيه، سئوال و يا اهداف ويژه مطرح می گردد.وبرای آزمون فرضيه ها ،پاسخ به سئوال ها يا رسيدن به اهداف ويژه، نياز به دسترسي به اسناد و مدارك و منابع تحقيق كه شامل منابع دست اول و دوم ميباشند. محقق بايد از كليه اين منابع بهره گيرد. هر چه محقق تاريخي از منابع دست اول بيشتري بهره گيرد، حاصل كارش دقيقتر و ارزشمندتر خواهدبود. پژوهشگر تاريخي اجازه دستكاري حقايق را ندارند و گزارشات آنها نبايد داراي ابهام باشد هدف نهايي محقق تاريخي بازسازي گذشته به صورت منظم و عيني از طريق انتخاب موضوع، بيان مساله،تدوين فرضيه، جمعآوري اطلاعات، ارزشيابي و تفسير، تلفيق منابع به منظور برقراري حقايق و رسيدن به نتايجي كه غالباً در رابطه با آزمودن فرضيهها است ميباشد.
.« تحقيق تاريخي عبارت است از كاربرد روش علمي براي توصيف و تحليل رويدادهاي گذشته»
8- مشكلات موجود در تحقيق تاريخي: مسائل موجود در فرايند تحقيق تاريخي انجام آن را تا اندازهاي دشوار ميكند. مشكل اصلي محدود كردن مسأله است، به گونهاي كه تجزيه و تحليل آن به نحو مطلوب امكانپذير باشد. تازهكاران غالباً مساله را به صورت بسيار گستردهاي بيان ميكنند. مورّخ باتجربه ميداند كه تحقيق تاريخي بايد به تجزيه و تحليل زيركانه مسالهاي كوچك محدود باشد، تا بررسي يك زمينه گسترده، سلاح تحقيق تفنگ فشنگياست نه تفنگ ساچمهاي. مورخان ممكن است در زماني كه درباره آن مطا لعه ميكنند زندگي نكرده و از وقايعي كه درباره آنها تحقيق ميكنند كنار باشند، لذا اغلب ناگزيرند كه به جاي مشاهدات مستقيم به استنباط و تحليل منطقي تكيه كنند و تجارب ثبت شده ديگران را به كار ببرند. براي حصول اطمينان از اين كه اطلاعات آنها تا حد امكان درست است بايد به مدارك اصلي و دست اول تكيه كنند. پيدا كردن منابع دست اول مستلزم به كار انداختن نيروي انديشه، سختكوشي و ابتكار است.
اهداف تحقيق تاريخي:
الف- بدست آوردن ديدگاه روشني از زمان گذشته
ب- آشكار حقايق گذشته
ج- دستيابي به واقعيتهاي گذشته
د- دستيابي به شناخت گذشته
هـ- تكميل معماهاي گذشته
و- نقد و بررسي اطلاعات گذشته (داخلي و خارجي
روش اجراي تحقيق تاريخي:
-1- انتخاب موضوع و تدوين مساله
2-تعيين اهداف،تدوين فرضيه ها و سئوالهاي مربوطه
3- شناسايي و تعيين منابع اطلاعات مورد نياز
4- تعيين اندازه نمونه و نمونهگيري
5- مطالعه دقيق اطلاعات مورد نياز و استخراج و يادداشتبرداري از منابع دست اول و دوم
6- ارزشيابي و تجزيه و تحليل محتوي اطلاعات بدست آمده و نقد دروني و بيروني آنها
7- گزارش تحقيق يا رساله و يا پاياننامه تاريخی
مروت آزادبخت