كلوس كريپندورف
ترجمه هوشنگ نايبي
انتشارات روش۱۳۷۸
۱) تحليل محتوا يكي از مهمترين تكنيكهاي پژوهشي در علوم اجتماعي است كه در پي شناخت داده ها نه به منزله مجموعه اي از رويدادهاي مادي، بلكه به منزله پديده هاي نمادين است و بدون ايجاد اخلال در واقعيت اجتماعي به تحليل آنها ميپردازد.
۲) تحليل محتوا ميتواند به تحليل چيزي كه نمادين به شمار ميآيد به مثابه پديده نمادين، ردگيري نقش و اثر و معناي اجتماعي آن بپردازد.
۳) ريشه تاريخي تحليل محتوا به آغاز كاربرد آگاهانه انسان از نمادها و زبان برميگردد.
۴) امروزه توجه به پديده هاي نمادين در ادبيات، رسانه هاي جمعي، نقد، آموزش و رشته هاي علمي نظير مردم شناسي، زبان شناسي، روان درماني، آگهي هاي تجاري، سياست و جز اينها، نهادي شده است.
۵) كار تحليل محتوا، اكتشافي در باره پديده هاي واقعي به قصد پيش بيني است.
۶) تحليل محتوا همراه با ساير روشهاي تحقيق در بسط شناخت سهيم بوده منتهي مختص به رويدادهاي نمادين است كه عموما ساير روشها بدان غير حساسند.
۷) تمام تحليل محتواها از منطق تركيب، نوع استدلال و معيار مشتركي برخوردارند.
امروزه تحليل محتوا در مورد طيف وسيعي از محتواها مانند روزنامه ها، راديو، تلويزيون، كتابهاي درسي، مجلات، سخنرانيها، و آگهي ها بكار ميرود. مانند نحوه ترسيم سيماي سياه پوستان در مطبوعات فيلادلفيا – نحوه ترسيم جنگهاي آمريكا در كتابهاي درسي – نحوه بيان ملي گرايي در كتابهاي درسي و غير درسي كودكان – بررسي سخنراني افتتاحيه چند رييس جمهور آمريكا بر حسب نمادهاي هويت ملي، واقعيتها و انتظارات، ارجاع تاريخي، و ارجاع به مفاهيم بنيادي حكومت.
۹) احتمالا اولين محرك عمده در كاربرد بزرگ تحليل محتوا در جنگ جهاني دوم پديد آمد. گروههايي به سخن پراكنيهاي دشمن ميپرداختند تا رويدادهاي آلمان نازي و متحدانش را شناخته و پيش بيني كنند و اثر عمليات نظامي را بر روحيه جنگ برآورد كنند.
۱۰) بعد از جنگ جهاني، تحليل محتوا به تعدادي از رشته هاي علمي دامن گسترد.
۱۱) گو اينكه ارتباطات جمعي، تنها حوزه تجربي تحليل محتوا باقي نماند اما حوزه غالب آن ماند و هنوز هم هست.
۱۲) تاريخدانان كه همواره در جستجوي شيوه هاي منظم تر تحليل مجموعه هاي بزرگي از اسناد تاريخي موجود بودند تحليل محتوا را تكنيك مناسبي يافته اند.
۱۳) كثرت كاربرد تحليل محتوا آن را از انحصار اين رشته يا آن رشته بيرون آورده است. به نظر ميرسد هرچيزي قابل تحليل محتوا است و هر تحليل پديده هاي نمادين، تحليل محتوا ميشود.
۱۴) خلاصه، تحليل محتوا به روشي علمي تحول يافته كه نويد بخش به بار آوردن استنباط هايي است كه اساسا از داده هاي كلامي نمادين و ارتباطاتي به عمل ميآيد.
۱۵) تعريف تحليل محتوا:
تحليل محتوا content analysis ، تكنيكي پژوهشي است براي استنباط inferences تكرار پذير replicable و معتبر valid از داده ها در مورد متن context آنها.
۱۶) تحليل محتوا به مثابه تكنيكي پژوهشي شامل شيوه هاي تخصصي در پردازش داده هاي علمي است.
۱۷) هدف تحليل مانند همه تكنيكهاي پژوهشي فراهم آوردن شناخت، بينشي نو، تصوير واقعيت و راهنماي عمل است.
۱۸) تحليل محتوي فقط ابزار است و بس٫
۱۹) تحليل محتوي، را ميتوان روشي در كند و كاو معناي نمادين symbolic meaning پيامها توصيف كرد. پيامها و داده ها خاصه در جايي كه ماهيتا نمادين هستند، معناي واحدي ندارند و ممكن است حتي براي يك مخاطب، در بر گيرنده چند محتوا باشند.
۲۰) هنگامي كه تاريخ دانها در پي استنباط رويدادها از روي اسناد بر ميآيند در واقع طبق تعريف ما به تحليل محتوا ميپردازند.
۲۱) تحليل اسناد شخصي كه روان شناسان انجام ميدهند به طور قطع در حيطه تعريف تحليل محتوا قرار ميگيرد، مانند شناخت نگرشها و شخصيت يا بيماريهاي نويسنده. بنابر اين در روانشناسي، تحليل محتوا به عمل معتبري تبديل شده است.
۲۲) ارتباطات جمعي، حوزه سنتي تحليل محتواست.
۲۳) توصيف محض تحليل محتوا محسوب نميشود.
۲۴) در هر تحليل محتوا بايد روشن باشد كه چه داده ها يي مورد تحليل قرار ميگيرند؟ داده ها مواد مقدماتي تحليل محتوا هستند و سطح چيزي را كه تحليل محتوي در پي شكافتن و درك آن است تشكيل ميدهند.
۲۵) رابطه داده ها با تحليل گر، يك طرفه است. تحليل گر قادر به دستكاري واقعيت نيست.
۲۶) در هر تحليل محتوي بايد هدف استنباطها به روشني بيان شود. هدف استنباط چيزي است كه تحليلگر در پي شناخت آن است. تحليل محتوا، اطلاعاتي را در باره چيزي فراهم مي آورد كه مستقيما قابل مشاهده نيست.
۲۷) مثال: تحليل محتواي پوسترهاي ديوار چين – پيش بيني سياسي از روي پوسترها – آنچه مردم چين از پوسترهاي ديواري در باره تصميمات سياسي مي آموزند – فرسودگي و پاره گي كتب كتابخانه براي ارزيابي محبوبيت عناويني خاص
۲۸)كاربرد تحليل محتوي در حوزه هاي تجربي زير ميباشد:
۱- روانپزشكي
۲- روانشناسي
۳- تاريخ
۴- انسان شناسي
۵- آموزش و پرورش
۶- تحليل ادبي و نسخه شناسي
۷- زبان شناسي
۲۹) ماهيت توالي طرحهاي تحليل محتوي بين شرح است:
۱- گردآوري داده ها
۲- تقليل داده ها
۳- استنباط و تحليل
۳۰) اگر مشاهده گر، مشاهدات خود را بطور موثقي ثبت نكند تحليل بعدي هرچند هم كه با دقت انجام شده باشد نتايج غير معتبري به بار مي آورد.
۳۱) هر تحليل محتوايي متضمن سه مرحله جدا از هم است:
۱- طرح
۲- اجرا
۳- گزارش
۳۲) طرح نهايي، تشريح كارهايي است كه بناست اجرا شوند و اجراي تحقيق، نتايجي به بار مي آورد كه سرانجام به صورت گزارش در مي آيد.
۳۳) طرحريزي يعني تحقق بخشيدن به انديشه و طرحي. عملياتي كردن شيوه مشاهده.
۳۴) تحليلگر بدوا براي خود تصريح ميكند كه واقعا در پي شناخت چيست كه به طور مستقيم قابل مشاهده نيست. سپس در پي داده هايي بر مي آيد كه احتمالا به وي امكان ميدهد استنباطهايي در باره بخشي از دنياي مورد نظر به عمل آورد. يعني قبل از هر چيز بايد هدف استنباط را مشخص كرد.
۳۵) در عمل بسا تحليل گران از نقطه مقابل، از داده هاي موجود شروع ميكنند كه ماهيت نمادين آنها مورد بررسي قرار ميگيرد تا معلوم شود چه استنباطهايي ميتوان از آنها بعمل آورد. اين رويكرد را اكتشاف بي هدف ميخوانند.
۳۶) بخش اعظم تحليل محتوا را ميتوان به يك بازي تشبيه كرد كه تحليل گر بايد چيزي را كه حريف پنهان كرده حدس بزند و به وي توصيه ميشود كه براي آنكه عملكردش تصادفي نباشد به اطلاعاتي كه حريف در مورد خودش افشا ميكند اتكا ميكند.
الف- (هدف روش شناسي، توصيف و بررسي منطق تركيب روشها و تكنيكهاي تحقيق براي آشكار ساختن قوت و محدوديت آنها، تعميم موفقيتهاو شكستها، پيدا كردن حيطه كاربرد مناسب و پيش بيني سهم احتمالي آن در شناخت است.)
ب- (شاخص ها و نشانه ها: مانند دود و گرما و روشنايي كه معرف آتش ميتوانند باشد. – مانند نشانه ها و آثار جانبي بسياري از بيماريها و اختلالها)
پ- (طرح تحقيق research design : به شبكه طرز عمل مراحل تحليل كه اطلاعات علمي طبق آن پردازش ميشود اطلاق ميشود.
ت- طرح تحقيق عبارتند از:
۱- تشريح شيوه گرد آوري داده ها
۲- پردازش داده ها در جريان تحليل
۳- ارائه دستور عمل انجام آن)
ث- گزارش تحقيق بايد شامل تشريح طرح تحقيق باشد.
توجه: مطلب بالا براي كساني كه دنبال آگاهي بيشتر از تحليل محتوا هستند گذاشته ام
اميد مورد استفاده دوستان قرار گيرد . از ترجمه خوب هوشنگ نايبي هم تشكر دارم
مروت آزاد بخت